• وبلاگ : خانه ي خانواده
  • يادداشت : دانش انديشه ( قسمت دوم )
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام برادر

    معلومه كجاييد؟

    ما بيادتان بوديم در بهشتي ترين سرزمين خدا

    نايب الزياره تون بوديم از نوع به شدت

    فرموديد: علم نقلي نفعي بحال ما ندارد تا زمانيکه عقلي نشده باشد .

    دقيقا من هم هم نظرم با شما و منقولات همسو

    علم نقلي خود مجاز است در وادي علوم زمين

    نميدانم چه بگويم که دنيا دنيا حرف در بين اين عبارات مسطور است

    چه رسد به معناها

    هرچه بيشتر متمرکز مفاهيم در کلمات مي شوم

    باب جديدي باز ميشود که آن هم باز نياز به مقدمه دارد

    و خواننده را ممکن است گيج کند

    اگرچه که تا اينجا را هم اگر کسي بخواند شايد بخش زيادش را رد کند

    نميشود اينجا و اينگونه

    چون گمانم بر اين است که پيچيده تر مي کند

    بي مقدمات وارد مباحث شدن و

    در باب معاني کلمات سخن نگفتن

    علوم مراتب دارد

    و هر کلمه در هر مرتبه اي معني خاص خودش را دارد

    و نمي شود مثلا بطور جامع گفت منظور از عقل فلان است و فلان

    يا مسموع و مطبوع چنين است و چنان

    مولايان ما

    درجمع عوام و طبقات آن مختلف به لفظ سخن ميگفتند

    و در جمع خواص و طبقاتشان به لفظ و رمزي ديگر

    که هادي هر کدامشان شود در باب معرفت

    و نه ازدياد علوم ذهني

    که پاي بند شود و زنجير پرواز

    نميدانم

    نميدانم

    بر ميگردم انشاء ا... فردا

    پاسخ

    عليکم السلام برادر عزيزم آقا نادر گرامي ، آقا ممنون از قلم رنجه ، انشاءالله که برگرديد و ...

    فرموديد: علم نقلي نفعي بحال ما ندارد تا زمانيکه عقلي نشده باشد .

    دقيقا من هم هم نظرم با شما و منقولات همسو

    علم نقلي خود مجاز است در وادي علوم زمين

    نميدانم چه بگويم که دنيا دنيا حرف در بين اين عبارات مسطور است

    چه رسد به معناها

    هرچه بيشتر متمرکز مفاهيم در کلمات مي شوم

    باب جديدي باز ميشود که آن هم باز نياز به مقدمه دارد

    و خواننده را ممکن است گيج کند

    اگرچه که تا اينجا را هم اگر کسي بخواند شايد بخش زيادش را رد کند

    نميشود اينجا و اينگونه

    چون گمانم بر اين است که پيچيده تر مي کند

    بي مقدمات وارد مباحث شدن و

    در باب معاني کلمات سخن نگفتن

    فرموديد: چنين نيست که يک علومي را که عقلي ناميده مي شود برايمان نقل کنند و براي ما عقلي بحساب بيايد

    احسنت بر شما

    دقيقا به نقطه اشتراکي لفظ رسيده ايم

    که در معنا رسده بوديم

    چقدر احساس خرسندي دستم داد وقتي به اينجا رسيدم

    و اما عقل...

    در باب عقل هم باز حرف است مين ما

    عقل دو باب است

    عقلي که موقتي است و جايگاهش در کالبد روح است

    همان که عوام به اشتباه روحش مي خوانند

    که فراتر از جايگاه خير و شر است

    و همسو با عقل کل است

    که نه...

    خود عقل کل است

    يا تشعشعي در کالبد ما

    که بر داشتن آگاهي از ميان حصار تن

    او را با شعور حاکم بر هستي يکي مي کند

    که به وحدت وجود مي خوانندش

    که خود باز مراتبي مشروح دارد

    فرموديد: توضيح اينکه وقتي ما علوم را تقسيم کرده باشيم به علوم عقلي و نقلي چه غربيان و چه مثلا مرحوم علامه و هر کس ديگري که مطلبي را بعنوان مطلب علمي برايمان بگويد دانسته ي ما بر اين اساس نقلي بحساب مي آيد .

    بر اساس قول متواتر و قول عرفي يا غير آن

    يا نظر علماي اعلام همين است که ميفرماييد

    اما باز سر نقل و عقل حرف است در نظر ما

    که تا اين نقل منشا آن باب خير است يا شر

    يا حتا دانش و آگاهي فراتر از خير و شر

    که سعايت و بغايت تاثير آن در مجمع وجود

    روان کننده جوهر ثقيل و لطيف در کدامين سو باشد و با چه منشا اثري

    خود جاي بحث دارد

    که بعد ميرسد به شعور حاکم بر رسولان نقل

    و باز و بسته بودن کدامين کالبد و

    همسويي يا ناهمسويي آگاهي حاکمه با آگاهي کل

    در پذيرنده و تاثير گيرنده منقولات

    و وابستگي به زمان و مکان

    که اگر باشد....

    خود باز محملي ديگر ميخواهد براي به مقصد رساندن بار منقول

    آن هم در سلامت

    حال کامل يا ناقص

    از محقق تا مقلد فرقهاست

    کين يکي داوود و آن ديگر صداست

    علوم ما هم مبين همين مطلب است

    و اين بيت مبين علوم ما

    خواه غرب باشد...

    يا شرق امروز

    دانش غرب

    ارتباطي مستقيم يا غير آن به شعور خلاق جهان هستي

    که حاکم اولايي بر عوالم و علوم است ندارد

    بخش منفي و موازي در جهان دوگانه ماست که

    هوشمندي حاکم بر آن مرجع صادر کننده خلاقيتها و فزايندگي دانش امروز بشر است

    که او را در سراشيبي اضمحلال قرار داده است

    ما نميتوانيم حتا حسب ظاهر

    متقدمين مان را با بار دانشي عميقشان

    با غرب امروز مقايسه کنيم

    الا آنانکه از مرکزي با هويت همسان صادر شده باشد

    که در آن صورت متشرعين اصيل هم در مقبوليت آن مشکوک

    و در پذيرش آن اکراه داشته و بعضا حرمت هم قائل شده اند

    که ما کاري به آن نداريم چون خود زمينه جداگانه اي براي فهم و بحث مي طلبد

    آنچه که فرقها را ظاهر ميکند از ديد ما آنچه است که گفته شده

    و برچسب وار در زير مي آيد که نياز به تفضيلي جدا دارد:

    نيت

    شكل تكوين

    شعور حاكم بر آن

    برنامه ريزي اش براي هدف

    هويت

    تاثيرات

    ارتعاش و فركانس

    دامنه تاثيرگذاري

    رابطه در جهان اضداد

    اتصال به شبكه حاكم بر جهان دوگانه

    مركزيت هوش

    نگاه و و و

    در کامنت قسمت پاياني انديشه نو

    در آخر مطلبتان آمده...حرف غرب همان است كه با ما بود

    فقط شاخ و برگ داده اند

    و گفتيم:

    كاش فقط چنين بود

    نيت فرق دارد

    شكل تكوينش فرق دارد

    شعور حاكم بر آن فرق دارد

    برنامه ريزي اش براي هدف فرق دارد

    هويتش فرق دارد

    تاثيراتش فرق دارد

    ارتعاش و فركانسش فرق دارد

    دامنه تاثيرگذاريش فرق دارد

    رابطه اش در جهان اضداد فرق دارد

    اتصال به شبكه حاكم بر جهان دوگانه اش فرق دارد

    مركزيت هوشش فرق دارد

    نگاهش فرق دارد

    و همه چيزش فرق دارد

    و فقط براي گول زدن ضمير غلط غلوط ناخود آگاه ما...

    برخي جاها شكلش را عوض نكرده اند

    و برخي جاها بزك دوزكش كرده اند براي چشم ما..

    فرموديد: بنده فکر نمي کنم اصولا فرق چنداني داشته باشند ، يعني در اصل و بنايشان فرق چنداني مشاهده نمي شود ، بعلاوه براي ما اين علوم هم نقلي بحساب مي آيدهمانند علوم شرقي يا ما.

    اگر بحث منقول علوم باشد، خب حقا که چنين است

    اما در اين مورد هم خود درجاتي هست و تقسيماتي.

    همانگونه که در کامنت مربوطه هم آورد شد بحث و حرف ما چيز ديگري بود

    آنها از علم به عنوان ابزار حکومت و سلطه بهره گرفته اند نه راهي براي خدمت به خلق خدا

    حتا آنجا که به ظاهر پاي خدمت به ميان آورده شده باشد

    ظاهرا" قضيه ما همان قضيه فيل مولاناست

    وقتي زاويه نگاه به مسايل فرق مي کند

    خب درک اشتراکي مفاهيم بصورت صوري حاصل نميشود

    چه رسد در فاز معنايي اگرچه که متبادر از حقيقت باشد

    براي ابراز نظر شايد لازم بود که سلسله بحثهاي قبلي شما مورد مطالعه واقع ميشد

    تا مثل پابرهنه در مجلس نگردد

    تقسيم بندي هاي علماي اعلام بالاي سر بنده

    اما صورت کلماتي که بنده براي ادراکات و مشهودات و مسموعات و مبصورات خود قائلم

    انگار کمي فرق دارد

    که خب منتج به درک معنايي براي خودم ميشود

    براي همين حتا به موجز کلام،ابراز ادراکات

    خواه در حواس پنجگانه يا غير آن نمي نماييم

    با توجه به نگرش موشکافانه شما به مسائل

    خواهشي که از جنابعالي دارم اين است که به تمام جمله بندي هايي که معمولا حرف خاصي براي گفتن دارد بيشتر دقت فرماييد

    جناب يزدي بزرگوار

    پيش مقدمه: مدتي غايب بودم

    سلام عليکم

    ما که شايستگي مباحثه با جنابعالي را در خود نمي بينيم

    اما فقط اظهار نظر مي توانيم بنماييم در موارد مطروحه مبحوثه

    يعني فقط نظرات شخصي خودمان را بگوييم:

    باشد که زين ميان روزي از بهر ما نهاده شده باشد

    الغرض

    ممنون که بما فرصتي براي همين داده ايد

    اطاعت امر نوده و با وجود همه گرفتاريها و کوتاهي زمان و کمي وقت

    با اشتياق در خدمت شما هستيم

    سلام مجدد و شب بخير بر استاد گرانقدر...

    از لطف و بزرگواري هميشگي شما و سلطان بانوي مهربان ممنونم...

    شرمنده مي كنيد...

    راستش استاد بزرگوار، خانم كوچولويي در كار نيست ... همون دو تا سعيد و علي رو داريم ... كه هر كدوم شيريني خاص خودش رو داره

    همشون سلام دارن خدمت شما...

    متقابلا و مجددا سلام ويژه ما رو خدمت همگي ابلاغ بفرماييد

    در پناه حق...

       1   2      >