• وبلاگ : خانه ي خانواده
  • يادداشت : نطق واحد
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام عرض مي كنم خدمت سروران گرامي ... چند نكته براي دكتر غريب هرچند كه ما خودمان هم نوعي غريب هستيم به خصوص در اين جهان وانفسا كه انسان غريب و انسانيت در غربت است ....

    اين كه ذهن ما اطلاعات و دريافت هاي قبل از حس و عقل ندارد .. طبق فلسفه سنتي اسلامي بود .. ولي طبق ساير فلسفه ها ما تجارب و دريافت هاي ماتقدم (‏ماقبل تجربه )‏ و به عبارتي فطريات فكري و ذهني داريم ..كه البته خلاف نظر قرآن است كه والله اخرجكم من بطون امهاتكم لاتعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئده لعلكم تشكرون ( نحل/78) .. به هر حال كانت به فطري بودن درك زمان ومكان معتقد است و آن را ماقبل تجربه مي داند و نظرات ساير متفكران هم هست كه مجال وسيع تري مي طلبد ....اين نكته را هم بيفزايم كه حقيقت از نظر فلسفي مطلق است و از نظر روانشناسي كاملا نسبي . بدين معنا كه حقيقت دقيقا با وضعيت رواني و ذهني و عاطفي و فكري ما ادراك مي گردد ...

    سلام . عرض مي شود كه خوب بود ... منظورم لشكر كشي بود .... مبارك و عالي است .... منظورم عيد قربان و غدير است ... شاديش نصيب شما شيريني اش نصيب ما ... سهم آقا سيد هم محفوظ .... ليس للانسان الا ما سعي .......

    استاد سلام و عرض ادب :)

    چقدر خوشحالم كه تونستم دوباره خدمت برسم. انشالله كه هميشه زندگي سربلند باشيد و سلام بنده رو خدمت اهل خانه برسونيد.

    عيد قربان هم مباركتون باشه

    التماس دعا

    يا حق

    پاسخ

    عليکم السلام داداش . خدمت از ماست و انشاءالله همچنين و همگي سلام دارند . عيد شما هم مبارک و محتاج دعايتانيم . ياعلي

    سلام
    امروز با مجلس زنانه دستي به سر و روي خانه ي غبار گرفته مان کشيديم

    بابا جون بياييد تو اين ميانه كه ما با آقاي شراره ها داريم كمكمان كنيد

    پاسخ

    عليکم السلام آقا سيد . چشم الآن بچه ها را بيدار مي کنم و خدمت مي رسيم .

    سلام برادر

    فعلاً خوش حال شدم كه به روز كرده ايد. تا بعد ببينم بلدم در اين باره نظري بدهم يا خير؟

    دعا بفرماييد.

    پاسخ

    عليکم السلام برادر . فعلا بابت همين که تشريف آورده ايد ممنون ، چشم رنجه را عرض مي کنم ، قدمش روي تخم چشم ما . پيشاپيش هم ممنون بابت بعد ديدتان .
    + صاد 

    ببخشيد در آخر سطر سوم ( ... گرفته باشم ) را اصلاح مي كنم .

    گرفته ام درست است .

    سلام عليكم .

    ضمن عرض ادب و سلام خدمت اساتيد بزرگوارم شراره ها و شكوفه ها و جناب دكتر غريب عرض شود كه نتيجه گيري شماره ي يك جناب دكتر را بنده هم گرفته باشم .

    بااين حساب ديگر نيازي به پرداختن به نتايج ديگر نيست .

    چراكه موارد يادشده بطريقي ، حالا مثلا از راه چشم اگر فراهم شده باشد پس از افتادن چشم به آنها بوده .

    مسئله به نظرم ، يعني همانطور كه استاددكتر غريب هم به آن اشاره كرده اند ، عبارت از همانست كه آقاي يزدي به نقل از بنده در اين پست آورده اند .

    يعني مسئله براي ايشان از اين قرارست كه چشم از كجا آمده و بكجا مي رود ؟

    مثلا از حسي آمده ؟ و به حسي مي رود ؟ يا مثلا از ذهن افتاده و به ذهن مي رود ؟

    براي بنده هم اين مسئله هم مطرح است كه فرق ذهن خالي با نبودش چيست ؟

    انا لله و انا اليه راجعون

    پاسخ

    عليکم السلام ، ممنون بابت اظهار نظر .

    سلام.

    از بحث شراره ها و شکوفه ها فهميدم كه ايشان معتقدند:

    1 ذهن بشر قبل از افتادن به سياهي خالي است.

    2 ذهن بشر به غير از ضبط يك عكس از ظاهر اشياء ديده شده به توسط چشم كار ديگري هم روي آن انجام مي دهد چيزي مثل تجزيه و تحليل و طبقه بندي براي استفاده در فهم بيشتر .يا تعميم دادن و ساختن مجموعه اطلاعات از مدارك حسي جمع آوري شده.

    3 هركس بنا به برداشت هاي قبلي اش(نه اولين بار كه چشمش به سياهي مي افتد)سياهي را طوري متفاوت با ديگري مي بيند.

    اگر چه قسمت سوم موضوع مورد سوال من است اما گمان مي كنم آقاي يزدي با دو قسمت اول بيشتر كار دارند به همين دليل سوال خودم را فعلآ تا فرصتي مناسب پيگيري نمي كنم تا جهت بحث را منحرف نكرده باشم.

    پاسخ

    عليکم السلام ، ممنون بابت اظهار نظر .

    سلام و عرض ادب . ما هم اگر چه فيلسوف نيستيم اما چيزهايي در اين زمينه شنيده ام كه شايد به حل مساله كمك كند . هرچند كه شماها خودتان استاد فن هستيد ....

    1 . من فقد حسا فقد علما . هركس حسي را از دست دهد نمي تواند هيچ برداشت ذهني و فكري و احساسي نسبت به آن جنس خاص از احساسات و محسوسات داشته باشد . مثلا اگر كسي هرگز نتواند صداي پيانو را بشنود نمي تواند با خوانده ها و شنيده هاي ديگر صداي پيانو را تصور يا تخيل كند . بلكه توهم خواهد كرد .

    2 . ما وجود خارجي اشيا را با همان واقعيت عيني درك نمي كنيم بلكه ماهيت آنها را درك مي كنيم . يعني سنگ در ذهن ما قرار نمي گيرد بلكه ماهيت سنگ و چيستي سنگ در ذهن ما نقش مي بندد كه خود نحوه وجود خاصي است به نام وجود ذهني

    3 . فعاليت ذهن در درك حقايق خارجي نه مثل رابطه عكاس و عكس است و نه مثل كرم ابريشم كه همين طور براي خود چيزي مي تند كه وجود خارجي ندارد . بلكه از قبيل فعاليت زنبور عسل است . ذهن قبلا خالي از تصورات است ولي بعدا كه با واقعيات روبرو مي شود در درك آنها هم فعال است هم منفعل . همان طور كه حقيقت تجريد شده در ذهن ما نقش مي بندد كه مطابق با واقعيت خارجي است ولي با آن عينيت محضه ندارد .

    4 . جداي از بحث هاي فلسفي كه از منظر خاصي به اين مطالب نگاه مي كند . اگر از منظر روانشناسي به بحث بنگريم تصورات هر كس از حقايق اشيا با تخيلات و توهمات و خاطرات و مطالب درست و غلط و بافت شخصيتي فرد و نحوه نگرش به مسائل و حالات و عواطف وي آميخته مي شود و هيچ كس دنيا را مثل ديگران نمي بيند . چون زاويه ديد و دقت و ضعف بينايي و نوع تحليل هاي علمي يا عاميانه و بافت و ساخت شخصيت فرد در درك همه امور عالم تاثير مي گذارد . و اگر كوچك ترين كجي و كاستي در ذهن يا خيال يا حواس يا حالات و شخصيت ما وجود داشته باشد حقايق را به گونه ديگري خواهيم ديد . از اين روست كه نبي اكرم سيد اوليا و خاتم رسولان و سفيران الهي به خدا عرض مي كند كه : رب ارني الاشيا كما هي ....

    فعلا زياد عرضي نيست . شب بر همگي خوش باشد و در اين زمستان و دنياي سرد زندگي گرمي داشته باشيد ....

    پاسخ

    عليکم السلام ، ممنون بابت اظهار نظر . شب و روز شما هم به خوشي و گرمي هرچه بيشتر انشاءالله تعالي .
     <      1   2