سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جستجو ، سرچ و یا ... ی 3 :

سلام علیکم

آخ جون !

اینو وقتی گفتم (1) که دم غروبیم می خواستم جستجویی مثل جستجوی صبح داشته باشم ، خصوصا وقتیم که بعد اذان و نماز دختر خونه هم با مادر خونه تو آشپزخونه کار داشتن و چی !؟ یعنی کامپیوتر مشتری پروپا قرصشم نداشت .

آخه ته تغاری ، مثل داداشاش که الان برا خونه های خودشون در جستجوی امّهاتش هستن ، برا جستجوی این مهم گفت میره ، البته مادر خونه هم گفت : شیرم بگیر .

خب پول و کارتو دادم و رفتم که آماده ی جستجوی بعد اذان بشم ، و اونم رفت ، حالا در راه از همون میونبرم میره که صبح رفتم ؟ و ... ؟ یا اول شیرو از اون طرف خیابون جستجو می کنه و در بازگشت که از اونجا میاد و ... ؟ نمی دونم .

خب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى !؟ ... .

تو همین روزای گذشه از تلویزون شنیدم (2) که آقای رییس جمهور آمریکا در جستجوی :"احترام" ه ، خب بله به تعبیر معروف :"حقّ مسلّم ماست" و منجمله آمریکا و اونم آقاشون .

فقط به تعبیر معروف :"مسئلة" ؟ (3) ، کاریم ندارم به اینکه این تعبیر دیگری از تعبیر رییس جمهور قبیله (5) و قبلیا ؟ یا بقولی مثل تحریمشه ؟ که :"پیدا" شده و در مثلا گزینه های روی میز نبود ! و موتور جستجوی مهمه ؟ یا ام ، یعنی مادرشه ، مادر رومیزیا !

ولی بمونه برا یه فرصت دیگه ! آخه کار در آشپزخونه خیلی وقته که تموم شده ! و گرم کردن شیرم که کاری نداره !

زیرنویس :

1 - البته با موتور جستجویی به اسم زبون ، بلکه توخودم و یا :"به تعبیر معروف" تو دلم .

2 - تو خبرای سیمای جمهوری اسلامی ایران .

3 - این تعبیرو پریروز برا مهندسم داشتم ، وقتی صابکارمون اونو جلو انداخته بود که باهام تماس بگیره که میان سرکار ؟ که پرسیدم با چی ؟ با ماشین ؟ برا اینکه پیاده که نمیشد رفت ، نه اینکه نمیشه ! ولی شاید کارمون اونوقت بشه رفت و برگشت ! اونوقت چی ؟ مثلا مهندس ناظر این باشه !؟ و مسیر رفت و برگشتو متر کنه و تحویل بگیره ؟ و تو صورت وضعیتم این بیاد !؟ ووو !؟ که گفت من صد تومن میدم بیاین !؟ که گفتم بذار خرج ماشیو محاسبه کنم و بگم ، دیروز که دم درمانگاه ایستاده بودم که مادر خونه بهمراه دختر خونه ازش در بیان ، تو یه پیامک بهش گفتم میشه دویست و هشتاد و دو تومن و بعلاوه روغن و بنزین تا اومدن سر کار، که هنوز جواب نداده ، (4)

4 – اینو برا این گفتم که اون دویست هشتاد و دو تومنی رو بگم شریکمون بعد فروش زمینی که باهم خریده بودیم ، البته بدون اطلاع من ، و بعد سی وپنج سال بیش از این مقدار که گفتم خرج جستجوش کردیم ، آخرش گفت با حساب بانک مرکزی محاسبه می کنم و میدم ، و اینقد شده بود و وقتی اون پیامکو میدادم این مقدار یادم اومد !؟ خب برا اینکه من از کجا بدونم ؟ چرا بنزین و روغنم می دونم ، البته تا الان ! همینم فعلا مورد نیازه ، بلکه فقطم بنزین ! مورد نیاز باشه ، ولی نه برا اینکه صابکار در جستجوی کار کشیدن از ما در روز جمعه هم باشه ! و اگه یه روزم یکیمون کاری داشته باشه و اطلاع هم داده شده باشه و ماشینم لازم داشته باشه که بره دنبال کارش ، فورا بخواد نون ما رو تخته کنه ! اونم تو این فصل ! حالا مثلا پیامک صابخونه در جستجوی کرایه ی خونش در به تعبیر معروف :"سرساعت" م بمونه ، ووو جستجوهای دیگر .

5 - که جمهوری اسلامی ایران هنوزم میگه : مرگ بر آمریکا  


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :144
بازدید دیروز :139
کل بازدید : 1304241
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ