سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جستجوی آنچه گذشت :

... ، إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ .  که پروردگارشان بدیشانست آگاه ( اونوقتم ) . (1)

سلام علیکم

امروزم از مهندس ، مهندس صابکار ، خبری نشد و فکرم نمی کنم این دم غروبی و بعد نمازم ازش خبری بشه ، البته نمیشه گفت ، از کجا معلوم !؟ فردا و بعدشم همینطور ، خب چه بکنیم ؟ منتظر بمونیم ؟ یا فردا بریم سرکار ؟ مثلا صابخونه چی ؟ اونم منتظر بمونه !؟ برا کرایه ی ماهی که گذشت نه ! این ماهم در جستجوی کرایه ماه پیشه !؟ که دو سه روز مهلتی که داده بود تموم شده !؟

قبول باشه (2)

خب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا ... . (5)

چی !؟

اونوقت چی میگن ؟

اول اینکه مگه گفته نشده که بهشون مربوط نیست !؟ و صرف نظر از اینم که مربوط به خودمونه ! خود ما !

در ثانی ، یعنی دوم اینکه مگه می دونن ، یا آگاهن !؟ البته اگه بگن :

چی شد !؟

تازه از کجا معلوم که بگن ؟

نمیگم میگیم به شما چه مربوطه !؟ اگر مصر باشن میگیم به خودمون مربوطه .  

چرا !؟ خب کی می دونه ؟ جز ما ؟

کمثل همون چتکه ، کی می دونه تو اون چی گذشت ؟ حالا میگذره و خواهد گذشتشم ؟ بمونه ، آنچه گذشت ؟ ش و ماشین حسابای کمثل اونم همینطور ؟

خب بله ، مثلا (6) تو یه بشقاب چهار شامی کباب بود و یکی دوتا مثل شما دوتا که از مدرسه (7) بیان خونه و بین خودشون تقسیم کنن ، بهر کدوم دوتا میرسید ، ولی وقتی خالی بود چی ؟ هیچی دیگه ! چیزی نگذشته بر اون ! حالا چرا شامی کبابم ؟ بمونه !

نون چی ؟ آیا مثلا :"گربه" ی گذشته بر تصویر نون خور نیس !؟ یا مثلا اونایی مثل شما دوتا شامی کباب خورن ؟ یا مثلا اونا هم مثل شما از شامی کباب خوششون میاد؟ و بدون نونم !؟ در :

کنار سفره !

البته بمناسیت بشقاب گفتم سفره ، وگرنه در :

سفره !

حالا : نمک و آبم بمونه ! در سفره ما ، اونم تو خونه ، نه مثلا رستوران و غذا خوری های امروزی !

راستی چرا بجای خونه مثلا در رستوران اون بشقاب گذاشته نشده ! مثلا اونکه مثل مادر او دوتا که در تصویرشم باشه ! مثل شامی کباب که نه ! شامی کبابا ! یی که سفارشم داده شده باشن این اون دوتا !

بگذریم !

خدا رو شکر که بچه ها از مدرسه میان خونه و نمیرن مثلا ساندیوج بخورن ! و مثلا بجای آبم یه نوشابه روش ! و هنوز میان سر سفره ی خونه ! و امیدوارم که سفره خونه خالی ، صفر یا تهی نباشه ان شاءالله .

اونم بعد انقلاب اسلامی که ترس انداخته تو دل آمریکا هم که دوران اونم بسر رسیده !

زیرنویس :

1 - برگردان به فارسی از آقای محمد کاظم معزّی ( اونوقتم) از منه .

2 - که بقول معروف :"قبل " مابقی هم قبوله در خونه ، علیرغم فرمایش کارشناس برنامه :"آفتاب شرقی" م که اسمشو نیاورده بودم در نوشته ی قبلی ، در :"نمازخانه" هم ، نماز خونه ی خونه هم ، یعنی مسجد (3) .

3 - یعنی محل تولد یا بدنیا اومدن خونه ! یعنی من ! من پدر خونه ! و درصورت نبود منم ، من دوم خونه تا آخرین من در خونه (4) ، یعنی محل پیدایش تمدن اسلامی در بیرون از خونه ، جامعه ی اسلامی در بیرون از خونه ، مجموعه ی اسلامی در بیرون از خونه ، کمثل همین در خونه پیش از این ، در خونه ی قبلی هر یک از ما ، منجمله بلکه اولشم من ، که گفتم یعنی پدر .

4 - خونه ی ما و در کمثل اونم ، مگر اینکه مثل :"چرتکه" یا ماشین حسابای جدیدش گفته بشه خونه ی مای بدون ما هم بوده ، هست و تازه خواهد بود و اونم بقول آقای معزّی : ... (اونوقتم) آگاه (انه) .

5 - کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی انا اعطیناک .

6 - گذشته بر کتاب ریاضی سوم ابتدایی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایرانم ! بر جایی کمثل همون :"چرتکه" و امروزیاشم ، بعد انقلاب صنعتی یا رنسانسم تا امروز ، یعنی بعد انقلاب اسلامیم ! که آمریکا ، رییس جمهوری گفتم می ترسه ، از چی ؟ از روزی که بگذرد دوران انقلابی که گفتم ، با انقلابی که روشن بشه آنچه گذشت ! اونم بنام دین یا اسلام که :

دورانش گذشته ! (8)

7 -  :"خانه دوم" خونه ! نماز خونه دارشم ! مثل کجا ؟ مثلا مسجد دانشگاه تهران ! نه دانشگاه مسجدی ! مثل خونه ی مسجدی ، همینطور محله ی مسجدی ، شهر مسجدی مثل مدینه ی پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، که گویا :

دوران اینم گذشته !

 

8 – با انقلابی که گویا هنوز دورانش نگذشته ! حتی در جمهوری اسلامی ایرانم ! چه رسه به کمثلش در اونم آمریکا ! که ازش می ترسه !


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :191
بازدید دیروز :200
کل بازدید : 1303753
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ