سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضمن عرض تسلیت بمناسبت اربعین و التماس دعا از شما عزیزان ، اول این را عرض کنم اصل موضوعی که عرض شد هرچند شباهتی با اصل موضوع و شایدم اصول موضوعه !؟ ی علوم داشته باشد ، که عبارت باشد از اینکه این علوم هم عنوان یعنی اسمی یا نامی داشته باشند ، ولی با اصول موضوعه ی آنها که فرق اساسی و بنیادی دارد .

به فراگیری علمی ما هم می رسیم ان شاءالله ، که در مراکز علمی ما اعم از قدیم و جدیدش نام برده می شود ، که این علوم خصوصا فلسفه و اخیرا ریاضی هم خود را علمی نمی دانند ! بلکه در مورد فلسفه مثلا جناب آقای مصباح یزدی می فرمایند :

از هنگامى که سقراط خود را فیلسوف نامید واژه فلسفه همواره در برابر واژه سفسطه به کار مىرفت و همه دانشهاى حقیقى مانند فیزیک شیمى طب هیات ریاضیات و الهیات را در بر مىگرفت ( هنوز هم در بسیارى از کتابخانههاى معتبر جهان کتب فیزیک و شیمى تحت عنوان فلسفه ردهبندى مىشود ) و تنها معلومات قراردادى مانند لغت صرف و نحو و دستور زبان از قلمرو فلسفه خارج بود .

بدین ترتیب فلسفه اسم عامى براى همه علوم حقیقى تلقى مىشد و به دو دسته کلى علوم نظرى و علوم عملى تقسیم مىگشت علوم نظرى شامل طبیعیات ریاضیات و الهیات بود و طبیعیات به نوبه خود شامل رشتههاى کیهان شناسى و معدن شناسى و گیاه شناسى و حیوان شناسى مىشد و ریاضیات به حساب و هندسه و هیات و موسیقى انشعاب مىیافت و الهیات به دو بخش ما بعد الطبیعه یا مباحث کلى وجود و خدا شناسى منقسم مىگشت و علوم عملى به سه شعبه اخلاق تدبیر منزل و سیاست مدن منشعب مىشد .

و در بیان ویژگیهای فلسفه از جمله می فرمایند :

2- فلسفه متکفل اثبات مبادى تصدیقى سایر علوم است و این یکى از وجوه نیاز سایر علوم به فلسفه مىباشد و از این روى بنام مادر علوم نامیده مىشود .

و این دعاوی منحصر به فلسفه نیست ، حالا این علوم که خود را مثلا مادر علوم دیگر می نامند و برای دیگران اصل و اصول می گذارند خود به چه اصلی پایبندند ؟ بد نیست به گفته ای در مورد یکی از دو دو تا چهار تایی ترینشان چشمی بیندازیم :

در سال 1931 ریاضیدانی آلمانی به نام کورت گودل قضیه ناتمامی پرآوازه اش را درباره سرنوش ریاضیات به اثبات رساند. قضیه ناتمامی می گوید در هر سیستم صوری اصول موضوعه مانند ریاضیات، همواره مسائلی باقی می مانند که بر پایه ی اصول موضوعه ای که سیستم را تعریف می کنند، نه می توانند ثابت و نه رد شوند. به دیگر سخن گودل نشان داد که مسائلی وجود دارند که با هیچ مجموعه ای از مقررات و رویه ها قابل حل نیستند.
قضیه ی گودل محدودیت های بنیادینی بر ریاضیات گذاشت و همچون ضربه ای بزرگ بر جامعه ی علمی وارد آمد، زیرا باور گسترده ای که ریاضیات را نظامی همساز و کامل بر پایه ی یک تک بنیاد منطقی می دانست، واژگون ساخت.

خب پس حرف ما حرف از فراگیری ما یا فراگیری فراگیریست که ما باشیم ، حالا بقول قرآن عظیم : من علق ؟ برای فراگیری ما ، یا پس از : سمع و البصر و الافئده ؟ برای فراگیر علم یا دانش ، بماند ، فعلا بقول ما ترکها : اللهم ( یک بیک ) .

الان کاری نداریم به اینکه در علوم حرف از فرادهی به ماست یا فراگیری ما ؟ همانطور که به اصل و اصول موضوعه ی آنها هم نداشتیم که بنا را بر چه گذاشته اند ؟ چراکه اصلا کاری هم نمی توانیم داشته باشیم ! چراکه ما را هیچ بحساب آورده اند ، یعنی خود را هم بحساب نه آورده اند ! چراکه ما یعنی چه ؟ جز بنده و شما و ایشان ؟ یعنی بنایشان را بر هیچ گذاشته اند ، خب البته بنده و شما را هم به خود می خوانند و کافیست که الف ایشان را فراگرفت ، چراکه ب ، پ ... و ی ایشان بنا بر اصل موضوع یعنی همان الف ایشان است .

فعلا هم بقول ما ترکها گفتیم : چرا راه دور برویم ، فراگیری همین عضو و مثلا چشم ما هم کافیست تا برغم منطق قدیم و جدیدش فراگیر باشیم ولو از جهان خارج بقول مرحوم علامه که فرموده بودند : در نخستین بار که چشم ما بر اندام جهان خارج افتاد ... .

هرچند چشم ما فقط با جهان خارج بقول ایشان ارتباط ندارد ، بلکه از جهان ما چشم ما به جهان خارج افتاده ، جز اینست ؟

حالا وقتی چشم ما به جهان خارج و اندامش افتاد چه فراگرفت ؟ بماند برای فرصتی دیگر ان شاءالله تعالی .

----------------------------------------------

اضافه شده در ساعت 20 و 3 دقیقه ی پنجشنبه 9/12/1386

ضمن عرض ادب و سلام خدمت عزیزی که در پیامی خصوصی مطلبی فرموده اند عرض کنم که ای کاش یک نشانی می دادند که خصوصی نسبت به مطلبشان عرضی داشته باشم . چراکه مطلب خصوصی ایشان را که نمی شود بدون اجازه ی ایشان عمومی کرد و برایش فکری کرد ، می شود ؟

--------------------------------------------------------------------------

جمعه 10/12/1386 ساعت 15

با عرض ادب و سلام مجدد عرض کنم که تا چشم این عزیزمان به عرض بنده بیفتد یکی دونکته را هم خدمت ایشان عرض کنم .

ای عزیز اول اینکه بنده شما را به کیش خود پندارم ، چراکه در اصل یکی هستیم ، چه موضوع بقول شما "انسان" باشد  و چه اصل موضوع را بسم یا بنام دیگری بفرمایید .

در ثانی شما هم مثل بنده "حرف" زده اید ، حالا چه بقول حضرت امام خمینی ( ره ) فرموده باشید : "ما حرف نمی زنیم ، عمل می کنیم " ، و چه به پیروی از ایشان نباشد و این اصل  موضوعی باشد مبتنی بر اصول موضوعه ی مثلا "استقلال و آزادی " شما از مرحوم خمینی هم .

حالا این هم مبتنی بر اصل موضوع "نه شرقی و نه غربی " شماست ؟ یا آن که از حرف زدن ( این عمل و تنها کارتان تاکنون را عرض می کنم ) شما به چشم می آید ؟ بماند .

چراکه علومی که پیشرفت آنها مد نظر شماست مد نظر بنده هم هست حالا چه شرقی و غربی باشند و چه بومی و چه بقول شما خدایی یا اسلامی که در آغاز فرمایشات خود فرموده اید ، یعنی "حرف" ش را زده اید !؟

منتها شاید فرقمان در این باشد که بنده چشم دوخته باشم به "اصل موضوع " آنها و شما مثل علما و دانشمندان این علوم کاری ( حرفی !؟ ) با اصل موضوع " اصول موضوعه "ی علم و دانش خود ندارید و برای پیشرفت بر تعداد اصول موضوعه ی خود می افزایید ، البته بحساب دانش ریاضی خود که گویا مادر علوم شماست و به تعبیر بنده "اصل موضوع" دیگر علوم و انقلابی ( انقلاب این چیه آی تی شما را "هم"عرض می کنم ) شما هم می باشد ، چه بومی شده اش و چه اسلامی شده اش مثل همان که جناب آقای مصباح یزدی  یونانیش را فرموده اند که بفرموده ی خدا هم بوده ، همان خدایی که در آغاز فرمایشات خود از آن "حرف!؟" زده اید .

ناگفته نماند که بنده با "حرف " شما کاردارم ، حالا چه بسم یا بنام خودتان باشد یا با همین نامی که برای خود انتخاب کرده اید ، و چه با نشانی و چه نشانی هم نداده باشید که اگر عرضی داشتم خدمت برسم ، همچنانکه با مثلا حرف مرحوم خمینی ، علامه طباطبایی ووو کار دارم ، و همچنین با همین "کار" علما و دانشمندان علوم که ایشان هم تا آنجا که بنده مثلا چشمم کار کرده مثل اینجا در آثار خود برای ما "حرف " زده اند ، جز اینست ؟

راستی شما در همین پیام خصوصی خودتان هم چه کاری کرده اید ؟ جز مثل بنده در همین جا ؟

راستی خدایی که فرموده اید در کتابش چه کاری کرده ؟

خب بنده هم  : "انا بشر" مثل شما ، که اول عرایضم عرض کردم .  

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :488
کل بازدید : 1304826
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ