یوم یا روز پایانی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَ ... ، وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ، ... .
سلام علیکم
نذر سر شکافته ی پسر فرق شکافته
کربلا کربلا ما داریم میایم ، ... .
برا : لبخند بزن ... .
اول بگم امروزم نصفش رفت ، آخه مادر خونه رفته بیرون ، حالا ! کجاش ؟ بمونه ! شاید روزنامه ی :"مستقل" ی بدونه !
خب نهار افتاده گردن من ! البته بار شده بود و فقط سیب زمینی پوست کندش و ریختنش تو غذای بار شده ، مثلا و اونم با کنترل از راه دور مادر خونه رو میشه گفت به گردن کشیدم ! اونم در حالیکه بقول :"سرمقاله" روزنامه ی عصری ، همش یاد فقط و فقطم سیب زمینی پوست کنای مثلا 20 میلیون ، نه اصغرشا ، مثلا یکدهمش ایرانی راهپیمایان اربعین بودم !
همشم مردمی ، همون بسیجی دیگه ! که مثل :"جمهوری" تغییر نام داده ! خب شاید برا روادید گرفتنش دیگه ! برا رفتن به بیرون دیگه ! بدون اجازه که نمیشه خارج شد ! کجا !؟ حالا چه فرقی می کنه !؟ بقول روزنامه ی مستقل باشه !؟ یا وابسته !؟ دیگه ! پس چی !؟ هرچی باشه خب مستقل نیست دیگه ، یا نه مستقله ! :"به تعبیر معروف " دو حالت بیشتر نداره که ! اصغرش بقول علم یا دانش ریاضی ! یعنی علما یا دانشمنداش ، البته اگه بقول روزنامه ای به احترام :"مادر" ، مادر علم یا دانش دیگه ، علوم یا دانشای دیگه :"سکوت" کرده باشن !
خب ، کجا بودم !؟ شگفتی کار !؟ کار فقط و فقطم پوست کنی سیب زمینی برا راهپیمایی مثلا میلیونی اربعین !؟
یا عمود آخر !؟ حالا اینو نگم که با گزینه ی نظامیش بر سر عمو ... ، روز آخر گفتم که نصفش رفت !
یا سامرا بودم !؟ و مثل مدینه اول ، که مدینه بعدم داشته باشه و اونم مثل قبلش تلویزیون نشون بده و مارم همراه کنه ! کجا !؟ تو خونه دیگه ! خب تو بحث قبلی و نوشته ی قبلی گفتم که ... .
البته که فرق داره ! ولی ...
خب مادر برگشت برم ، ان شاءالله برگشتم میگم .