سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوارزمی تحریم :

سلام علیکم .

الان چیزی نمونده به ساعت ده (10) ، و فکر نمی کنم که دیگه بشه رفت سر کار ! چرا ؟ نه اینکه بیش از نیم ساعت میکشید که می رفتیم تا برسیم به اونجا (1) ، البته با همون ماشینی که گفتم که ترمز عقبش به کنار ، آب پاششم به کنار که اخیرا گفتم ، پلیسه چی ؟

یادم رفت ! امروز جمعه رو تبریک می گم .

یادم میاد یه روز تو مدرسه ی شهید سید مصطفی خمینی قم که مشغول تدریس بودم ، در زده شد و بازشد و یکی از عوامل دفتر مدرسه ، نمی خوام بگم رنگ و نداشت ، ولی با یه حالتی گفت : تلفن ... .

خودمو نگه داشتم و گفتم الان میام ، حالا نمی خوام بگم که گفت : زود !

بچه ها رو مشغول کردم و سپردم به مبصر و رفتم ، حالا کاری ندارم به اینکه پشت تلفن معطل شده بود ... ، گفت : شما ... هستین ؟ گفتم (2) بله ، گفت : بیان ... ، نگفتم چه جوری !؟ گفتم اونجا ؟ نمی خوام بگم مثلا با تعجب ! ولی بعد اینکه بازم گفت که اونجا کجاس ، گفتم خب اونجا کجاس !؟ یعنی نشونیش کجاس ؟ نمی خوام بازم بگم با تعجب ، ولی آخرش گفت : میدون راه آهنه .

نمی دونم چرا اینو که الان گفتم یاد ته تغاری و خدمت نظام وظیفه ی اون افتادم ! که سعی کردم و کرد که مثل داداش بزرگش تو ارتش نباشه ، و مثل وسطیم نباشه ، که نشد و مثل وسطی شد .

اینو برا این گفتم که صابکارمون دیروز زنگ زد و یه چیزی در مورد سنگکاری سرویس پله گفت و گفت که مهندس میگه ، حالا کاری ندارم که یادم نمیاد مهندسو تو تموم اونوقتی که مشغول انجام سنگکاری اونجا بودیم ندیدیم ، نظارتشو میگم ، و کاریم ندارم که میگه مثلا :

فکر می کنم حس می کنم ، زیر پامو ، پس هستم (3) .

ولی اینکه صابکار بگه بیا و قرار بشه فرداش ساعت ده که مهندس میاد اونجا رفت اونجا ؟ خب چه جوری !؟ با چی !؟ با همون پا !؟ مگه قراره از مثلا خیابون 22 بهمن شاه ابراهیم رفت به میدون راه آهن قم !؟ که نرسیده به پلم میشه انداخت از پشت خطم میونبرم رفت ، مثل وقتی که از مدرسه در میومدم جند روز در هفته ام حق التدریس میرفتم مدرسه ی میرزای شیرازی !؟

البته صبکار قبلا بارها گفته که : من نمی دونم ، کار گرفتی و رفت و اومدش به من ربطی نداره ! خب بله ، مگه گفتم به مثلا پلیسی که تو راه معاینه ی فنی بخواد ، یه وقت ، مربوطه !؟

ولی مثلا نظارت بر پله هایی که پا روش گذاشته شده (4) چی !؟ خب حالا چرا !؟ یعنی یه بارم مهندس از این پله ها بالا پایین نرفته !؟ که حالا ، که چند روز پیش زنگ زدین و گفتین (5) چند روز دیگه کاشی سرامیک طبقه سوم تموم میشه !؟ چراکه پول ندارم و کار تعطیل بشه تا ان شاءالله وقتی واحدی فروش رفت بیاین مشغول بشین !؟ (6)  

خب ، چی گفتم !؟ بعبارت دیگه چی گفته شد ؟ بعنوان مثال ؟

مثل تحریم آمریکا ، رییس جممور جدیدیشم همینه ! تحریم فیزیکی یا بدنی اونو میگم ! در حالیکه ایشون از انقلابیونی هستن که گفتن :

من ( نه فقط مثلا فرانسوی) فکر می کنم ، پس هستم !

اونوقت چطور یکی رو کره ی زمینی که پا رو اون گذاشته نگه :

فکر می کنم حی می کنم ، اونم زیر پامو !؟ همونقدم هستم !؟

مگه اینکه زیرپایی دوتا باشه و :

... ، عَلَیهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ، ... .

حالا بمونه که آیا همشم ، دوتاشم آمریکایی !؟

اونوقت جمهوری اسلامی ایران لابد بدنیا نیومده دیگه ! حتی تو شکم مادرشم نیست دیگه ! واسه اینکه زیر پای مادرش چی !؟

اصلا ، بقول طلبه ها بنابر آن که مثلا دیوار روش ایستاده ، اونوقت تحریم یعنی چی !؟ یعنی آمریکا ، رییس جمهور جدیدشم ! چی رو تحریم کرده بر فرض اینکه جمهوری اسلامی ایرانم باشه !؟

اونم تحریمی رو که قبلیاشم نکرده باشن ! و این دومی اونم نباشه ! چه رسه به یکی دیگه بنام :"دو" !

که گفتم خب آخرش چی ؟ کی ؟ و تا کجا ؟

الگوریتم :

گفته شده الگوریتم الخوارزمی بوده ، که باب معرفتشو با ال پشت سر گذاشته ی خوارزمیه .

مثلا وقتی گفته میشه : یک ، مثلا همون یه کره ی زمین .

اگه بعدش دو داشته باشه ، اولش یک بود و آخرش دوس ، چی ؟ همون که دورقمیه ، حالا اگه بعد دوشدنشم گفته بشه سه ، چهار ، پنج ، ووو ، چی ؟ تا کجا ؟ یا همین پنج رقمی بودنش ؟ یا آخرش نه ؟

چراکه صرف نظر از اینکه اگه گفته بشه :" ده (10)" ، این همون اولیه تو یکان ، تازه رقم :" صفر ()" بدنیا هم اومده باشه ! مگه چند وقتشه !؟ از اول که نبود ! بود !؟ اونوقتم که :"یک ()!" بود ؟ یه جایی یدست سفید مثلا ؟ یا یدست سیاه :

. ؟

زیرنویس :

1 - با مراجعه به حافظه ، بایگانی و مثلا آرشیو و یادآوری اونوقتی که : می رفتیم تا برسیم به اونجا .

2 - بعد سلامی که وقتی گوشی رو برداشتم .

3 - همونجا ، حالا اونجا کجاس ؟ و چقده ؟ بمونه ، فکر می کنم گفته باشم که اونجا اگه قد جایی باشه که آقا امام هفتم علیه السلام ، بعبارت دیگه آخرین امام علیه السلام ، که قبلا گفتم که بحسب ترتیب اسم ، حد و حدود یا اندازه ی اونجا رو در پاسخ به پرسش خلیفه ی همزمانشون گفته باشن ، که خلیفه هم تو اونجا ایستاده به پرسش از اونجا ؟ خب کجا رو مهندس نظارت کنه !؟ که ناظر نداشته باشه !؟

4 - زیرنویس 1 .

5 - صابکار .

6 - که من یادم نمیاد تو قرارداد ، مثل تعطیلی روز جمعه ، ووو ، منجمله پیشامدای طبیعی (7) اینم اومده باشه ، مگه مثلا تو حسن انجام کار ! و مثلا زیر پا گذاشتن پرداختی طبقه ی سه ! که فکر نمی کنم  اینم بشه ! آخه قرار داد کاشی و سیرامیک کاریه ! در ثانی همون اولش نقض شد ! یعنی زیر پا گذاشته شد ! (8) .

7 - مثل پلاسکو نه ها ! مثل قطع برق نادر مثلا اهواز !

8 – زیرنویس 3 . 


  

رهگیری ، بخش پایانی :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ ، وَ ... ، لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ، ... .

خب خدا بخواد فردا میریم سرکار ، خب سر ساعت دیگه ، پس مطلبو کوتاه کنم برم سر اصل مطلب که صبح خواب نمونیم .

اونم اینکه مثلا در ریاضیات ، ریاضیات جدید گفته میشه که ، البته بازم به تعبیر من :

اگر و فقط اگر دو بخش داشته باشیم ، آنگاه بخشی داریم که آندو بخش زیر مجموعه ی آنند .

اینو قبلا براتون نقل کرده بودم ، ولی اینو نگفته بودم که این دو تا مشکل داره ، یکی در آغاز الگوریتم یا الخوارزمیش ، یکیم در پایانش و خب وسطم که وسط ایندویه دیگه و حاجت به بیان نداره !

اول پایانشو بگم ، اگه یادمون باشه براتون به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری گفتم که یه از قضا ریاضی دان ، حالا بقول یکی از کتب درسی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران ، یعنی بعد انقلاب ! اون ریاضی دان ، فیلسوف ، داشمند و شاید عنوان های دیگری هم بهش داده شده باشه ، بازم در جمهوری اسلامی ایران ، یعنی بعد انقلاب ! در کتابی تحت عنوان :"چرا مسیحی نیستم ؟" گفته ، بازم به تعبیر من :

یه دانشمندی به پدرش گفته اون هواپیمای ایرباسو که در بخش قبلی گفتم ، کی به جمهوری اسلامی ایران داده ؟ البته بفرض اینکه بده !

پدرش گفته : آمریکا .

بعد پسر پرسیده : کی به آمریکا داده ؟

پدر پاسخ نداده .

خب ، اون ریاضی دان تو اون کتابش پرسیده ، می دونین چرا پدر پاسخ پسرو نداده ؟ بعدم پاسخ پرسشو خودش داده و اونم اینکه : برا اینکه اونوقت پسر از پدر می پرسید که :

کی به خدا داده ؟ و پدر اونجا دیگه می موند .

اما آغاز ، در آغاز که به صراحت گفته میشه ، در همون ریاضیاتم ، که هیچی نیست ، نه اینکه هیچی نیست ، بلکه بنارو بر صفر میذاریم ، و فرض می کنیم که یه مجموعه ی تهی داریم ، نه اینکه مثلا آخرش پدری نمونه تو پاسخ به پرسش پدر ، بلکه دجار تناقضی نشیم که که معروف به پارادوکسی بنام همون ریاضی دونه ، از قضا !

خب حالا تو :"فاز" میون این سروته چه خبره ؟ لابد بی نهایت اون دو دیگه !

جالب اینه که اینارم با خوندن خود داشته باشیم ! خودی که سروتهش آنگونه هست و :

اگر و فقط اگر سرو تهی آنگونه داشته باشیم ، آنگاه ایرباس آندو رو خواهیم داشت ، هیپو کمپ آندو رو خواهیم داشت ، ...

 

شب بخیر . 


  

داستانخوانی :

اللهم صل علی محمد و آل محمد

... إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ  ... إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ  ... طسم ... فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ  ... .

سلام علیکم ، شب بخیر .

در قرآن عظیم و کتاب دینی ما ، قبل از داستان نامه ی حضرت سلیمان علیه السلام به ملکه سبا هم  داستان حضرت موسی علیه السلام آمده ، منتها داستان پس از ازدواج ایشان است ، با دختر پیامبری در مدین ، و :

فَلَمَّا قَضَى  

 ی آمده در سوره ی بعدی که صبح گفتم ، و مثل اون به تفصیل نیامده ، از :

... مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ...

تا :

وَلَقَدْ آتَینَا دَاوُودَ وَ ...

در هشت آیه آمده ، و از جمله تفاوتشم یکی :

یا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

در داستان آمده در این سوره ، با :

یا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ

درداستان آمده در سوره ی بعدیست .  

البته تفاوتهای دیگری هم داره ، ولی مهمتر از همه هدف اصلی این دو سوره است .  

اللهم صل علی محمد و آل محمد

--------------------------------------- 

مرتبط : محمد و آل محمد ،  ابراهیم و شعیب ، شعیب و موسی ، موسی و یحیی ، یحیی و عیسی بن مریم ، دختر ، ملکه ، مادر،  الخوارزمی، الگوریتم  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :185
بازدید دیروز :322
کل بازدید : 1300321
کل یاداشته ها : 1753


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ