سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه نفر مثل (الف) .

سلام علیکم :"آشنا" (ب) . 

"بازخوانی"(پ) :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آشنا (ث) ... .

--------------------------------------

"پاورقی" :

الف – "آشنا" ، حالا هرکی باشه ! فقط آشنا باشه .

ب – مراجعه شود به الف .

ب – یا بقولی آشنا ، مثلا :"بازپخش" و یا ... ، البته نه مثلا :"بازبینی" !

چرا !؟ خب اگه :"آشنا" باشه که نه ! آشنا به "بازبینی" !

همینطور بازم بعنوان مثال : :"بازشناسی" ! ، :"باز دانی " ووو ی بعد "بازخوانی" ، البته آشنا !

:"بشرح ایضا" بشکل مثلا :"عشق" ی ، و :"قس" علی هذا !

ناگفته نمونه که عارفانه نه ها ! اینکه بحمد الله ربّ العالمین أ ... ، کمثل بسم الله ال ... یومیه بازخوانی میشه و بقولی :

خوشا آنان که دائم ...

شب خوانیم :

کارشان بی .   

البته مگه اینکه موضوع نه تنها خواندنی ، بلکه برا گوش و دیگر اعضای بدنم آشنا نباشه ! یا خوانا نباشه !

شایدم ! البته شایدم ، خوانا باشه ! یه چیزی ! ولی هنوز خونده نشده باشه ! یا شایدم ، البته بازم شاید سواد خوندن نداشته باشه ! خوانند!ش ! که به نظر اگه محال نیاد ! خیلی بعیده ! مثل این می مونه که مثلا :

آشنا

برا یکی گفته بشه ! و پیش از گفتنش بهش گوش داده نشده باشه !

و "قس"

آشنا

ی چشم و مانند این :"دو" ، حالا خواننده "دو" هم آیا قس !؟ بمونه !

"بشرح ایضا" بازخوانی آن "دو" و هر :"دویی" .

ت – مراجعه شود به ب .

ث – منکه بگوشم خورده ، حالا باسواد (ج) ی بگه که بچششم خورده که :

یه ، حالا استادی به شاگرد میگه بگو :"الف" (چ) ، بعد که حالا یکی دوبار دیگه که بهش میگه و شاگرده لب از لب باز نمی کنه ، آقا یا خانم استاد ! شاگرد میشه !

خب برا اینکه از شاگرد می پرسه : اینکه کاری نداره ! چرا نمیگی : الف ؟

استاد ، یعنی شاگرده میگه :

خب برا اینکه اگه بگم الف ، بعدش می خوای بگی که بگم :

ب،پ،ت،ث،ج،چ،ح،خ،د،ذ،ر،ز،ژ،س،ش،ص،ض،ط،ظ،ع،غ،ف،ق،ک،گ،ل،م،ن،و،ه،ی .

ج – حالا چه مثلا :"حوزه" دیده ، ولو دست مردمم ، یا مثلا :"دانشگاه" رفته و آموزش دیده ! در مثلا :"دبیرستان" های فعلی و شش کلاس ابتداییشم ! یا حتی در مثلا :"نهضت سواد " آموزیم ! دیده ! گشوده باشه ! که زمان ما بهش گفته میشد : اکابر .

خب شاید برا این :"اکابر" خواندهه میشد که بزرگا میرفتن اونجا ! که در کوچکی نرفته بودن دبستانم حتی !

خدا رفتگان همه رو بیامرزه ، گفتم براتون که پدر خدا بیامرزم ، حالا می خوام بگم والدین خدا بیامرزم منو قبل از فرستادنم به دبستانم ، فرستاده بودن به : مکتبخونه !

نه نوشته خونه ! ها ، یا کتاب خونه ها ! حالا مثلا مانند این پیش دبستانیا یا مهد کودکا .

نه ناز نازیا ها ! اگه آشنا باشین ! آشنایید با مثلا : چوب خز !؟

خدا بروز دست و پای هیشکی نیازه ، خوندشم ! چه رسه به : بازخونیش !

تازه برا چی !؟ خوندن مثلا گلستان و بوستان و حافظ مافظ ! اصلا آشناس : کلیه و دمنه !؟

فقط برا مثلا : ابجد، هوّز، حطّی، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، ضظغ ، ولا نبود که :

دو زبر أن ، دو زیر إن و دو پیشم اُن ، مثلا باشه ! و خواندن قرآن .

و شاه نامه ! شاهنامه ی فردوسی که میگه : عجم زنده کردم بدین پارسی !

حالا بمونه که سعدی علیه الرحمه گفته :

چنین گفت فردوسی پاکزاد ، که رحمت برآن تربت پاک باد

میازار ...

در خاتمه ی این :

آشنا... .

یی ، خدا کنه که بحق آقا جواد الائمه علیه السلام تونسته باشم از بازخوانی که نه ، از :"اون" یم گفته باشم ک در خواندن یه :"دون" از :"دان" ه خوان شاه :"نامه" (ح) هم نگرفته ، نمیگیره و نخواهدم گرفت !

خب ، تا روزی دیگر ، شب بخیر .

چ – نه مثلا بنویسش ، این فرق داره ! خب نوشتن بعد خوندن "الف" م هست دیگه ! چه رسه به گوش :"آشنا" بهشم !

خب موضوع بحثم که :"بازخوانی" باشه ، فرق داره با :"بازنویسی" دیگه .

ح – حتی برا خواندن نوشته یا نبشته ی خدا ! حتی برا خوندن با چشم ! چه رسه به نوشته های بازخوانی شده خوانده شد باگوش و دیگر اعضای بدن ! 


  

مدیریت بحران علمی دینی :

... بِو(یا) سمِ الله الرّحمن (پ) ، ... .

سلام علیکم

موضوعیت بحث :

اشاره :

خبر(پ8) که هنوز تو گوشمه ، تا بقول خبرگزاریها ، ی رسمی مثلا تلویزیون ، حالا مکتوبشم که رسما اعلام بشه ! تا تو چشمم باشه ، وهنوز تو مدیریت گوشه ، همچین بی سابقه ی بی سابقه نبود و :"بحران" ساز ! که شنوایی مدیریتش کنه !

قبلا نظایرش نه تنها در مثلا افغانستان ، پاکستان ووو به گوش رسیده ، بلکه نمونشو در حتی آمریکا هم داشته ! گوش دیدگه !

خب با :"سه روز" عزای عمومیم مدیریت شد ، خب چه فرقی داشت که در :"کلیسا" بود !؟ البته من نمیگم که فرق نداره ! مثلا اونجا هم در طرفین خبر ساز :"گزینه ی نظامی" بود !؟ یا یه طرفش که دیگه غیرنظامی بود !؟

خب ، حالا : چرا خبر!؟ حالا "بحران" یشم بمونه !؟ و نیازمندی مدیریت علمی دینی !؟

خب سینا یعنی چی !؟ صحرای سینا رو میگم !؟

حالا صرف نظر از مثلا زمان و مکان ، و مثلا زمانیکه هلی برد و کانتینر و کامیون برد میشه از سوریه و عراق به مکانی دیگه ، و صرف نظرم از :"سیاسی" عبادی ، که ان شاءالله بقول مقام معظم رهبری :"خدمت"ش می رسم ، بودنم ، حالا بقولی تلافی :"تودهن" ی به :"دا" و یا نظایر این که بگوش و مکتوبشم بچشم میرسه ، مثلا :"سیلی" ، خب :"دو" رکعت نماز با "گزینه ی نظامی" چند رکعته !؟

راستی ! یادم رفت بپرسم که بانو یوم یوم ، در آخرین لحظات چی گفت !؟ گفت کجا از یادش نرفته !؟ که امپراطور اونجا رو منقلب کرد و اشکشو در آورد !؟ و یکی از اونایی که بیادش بود همین بود !؟ در خدا حافظیش با جومونگ دیگه !

وبعد :

سلام علیکم بچه های گلم (پ9) .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... .

ضمن تسلیت جونم "خدمت" تون بگه که وقتی چشم افتاد به اون مکتوب (10) یاد حکایتی افتاد که حضرت امام (ره) یه روزی تعریف کرد که یه روزی یکی ، حالا مثلا :"جامعه" شناسی ، حالا جماعت و جمعه شناس !؟ یا بقول :"علوم اجتماعی" !؟ بمونه ، اومد و دید تو حوزه ی اون یکی رفته بالای درخت و دبخور !

البته یکی دیگه هم بود ! تو حکایت که سه تا بود ! و یکیش با :"گزینه ی نظامی" م بود ! که اول کشیده شد پایین و بسته شد به درخت ! حالا کدوم درخت !؟ بمونه !

و بعد نوبت رسید به ضلع :"زر" ! :"علوم سیاسی" دیگه .

خب موند کی !؟ نوبتیم نباشه ! دیگه که مونده پاکسازی بشه ! که هنوزم بفکر فرار نیفتاده باشه !؟ یا بفکر چاره !؟ و رهبردی !؟

یا :

مدیریت بحران علمی دینی !

حالا با :"هئیت" و "دا" !؟ و با :"علوم اجتماعی" !؟ ولو "دینی" یا اسلامی اون ، چه رسیه به علوم اجتماعی اون !؟ یا در کنار اون !؟ دوتایی !؟

خود داند ! از من گفتن بود ! به شما دوتا هم دیگه ربطی نداره ! که بازم :  

از مسجد چی باقی مونده !؟

البته تا وقتی که تو خونه هستین ، رفتین سر خونه زندگی خودتون ، مثل خواهرا و برادراتون ، خودتون می دونین ، عصر بخیر، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .

 

 

یا – بِاسمِ ... .

پ – ... الرَّحِیمِ (پ2) ، أَلَّا تَعْلُوا عَلَی وَأْتُونِی ... . 

پ2 – با "استناد" ، به آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری ، می توان گفت اگرم بعنوان یه آیه ، حالا بعنوان نخستین آیه هم که گفته نشه (پ3) ، بسم الله الرحمن الرحیم رو نداشته باشیم :"اونوقت در آیه ای داریم" که بقولی در نوشته ای اومده که ... .

پ3 – اونم بعنوان :"راهبری (پ4) " اونم در (پ5) :"نماز" و اونم در (پ6) :" حمد" و اونم در (پ7) :"سوره" .

پ8 – که ، اگر قابل گفتن یا نوشتنش باشه ، اینجا ، اونم :"قراردل" ، رو ، پیش از اینکه بگم ، یعنی بنویسمش ، گفتم بقولی :"حالا" مثلا بقول :"شیخ الرییس" یعنی "ابوعلی " سینا دیگه ، نه سینای صحرایی ها ، و بوعلی ، شیخ و رییسشما ، یه :"دو رکعت نماز" بخونم و بعد ... .

"حالا" به گردن داشتم !؟ یا بگردن افتاده !؟ و یا بگردن گرفته باشم !؟ بمونه ! راستی ! دیشب تو سریال جومونگ ، امپراطور به وزیر اعظم چی گفت !؟ گفت که بگرد نگرفته بود که جومونگو بکشه !

پ9 – دختر و پسر گل خونه .

 

پ10 – یا نوشته ای که نام برده بود از :"غایب" ی که در بحث قبلی بحثش گذشت ، منتها نه تنها : "حضور" ، بلکه :"ظاهر" ا مثلا کدخدای :"ده" م هست و همه به اون رجوع می کنن و هرچیزیم به اون :"ارجاع" داده میشه ! مثلا در :"بازرگان" یم ، علمی و دینیشم ! آره ! مثل :"دین" حاضر و ظاهرم ! تو "ده" دیگه ! فقط "غایب" ه ! "دین" و نمیگم !"اون" و میگه ! که :"به تعبیر معروف" بی اون بسر نمیشه ! چی !؟ میگم انشاءالله تعالی . 


  

تولد امام و امام زمان (4) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم

سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ، لِلْکَافِرِینَ ... ، مِنَ اللَّهِ ... ، ... فِی یوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ ... .

خدا بخواد امروز فرصت بیشتری دارم (1) ، که بحثو پیگیر باشم .

بحث چیه ؟ بحث تولد یه حرفه ، در این زمانم ، در کجا ؟ بعنوان مثال گفتم در گوش .

خب حالا اگه این حرف به اصطلاح صوتی نباشه (2) بلکه تصویری باشه چی ؟ یعنی در کجا بدنیا میاد ؟ بعبارت دیگه محل تولدش کجاس ؟

بعنوان مثال مانند این نوشته ی حرفم ، در کجا بدنیا اومده ؟ یا متولد شده ؟

خب بله ، درستکه در این صفحه ای که داره در اون نوشته میشه ، ولی پرسش از مثل همین صفحه در ماست ، مثل گوش که صوت برا اون بود ، و حالا تصویرش برا چی ؟

البته روشنه که علاوه بر اینم هست ، و رسیدنی به ما اختصاص به ایندو هم نداره ، بعنوان مثال حرفی که به زبون میرسه ! زبون ما ، مثل همون گوش ما ، که حرفی به اون میرسه .

جالبتر اینکه به زبون رسیدنیم برا رسوندن به گوش هم هست ! از جمله هم برا بگوش رسوندن اونیم که به گوش رسیده !

در این زمینه پیامبر صل الله علیه و اله و سلم یه فرمایشی دارن ، ایشون فرموده ان : ای علی ، تو به منزله ی هارونی (3) برا من ، با این تفاوت که همونطور که حرفی نمونده که پیامبری بیاره بعد من ، خب هارونیم بعد تو بدنیا نمیاد براش .  

خب اشهد ان محمد عبده ورسوله ظهر ، به افق ما داده شده و برم ، التماس دعا .

زیرنویس :

1 – مگه اینکه خدا بخواد یکی از اونجاهایی که شماره ی تماس گذاشتیم ، یا یکی از اونایی که بهشون دادیم ، تماس بگیرن و پاشم یا پاشیم بریم حرف بزنیم و مشغول شیم .

مگه اینکه جایی یا یکیم باشه نه تنها در اینجا ، بلکه در جای دیگه هم ، که به اونجا یا اون سر نزده باشیم ، یا سر زدن بهتر از این باشه ، مثلا جایی باشه برای برای سر زدن که اونجا رفت ، یا یکی باشه برا این که به اون سر زد ، تا بگه ، برا گوشی که جستجوگرش ، که محل بحث این نیست ! بلکه بحث از حرفیه که برا گوش زده میشه ! زده شده !

2 – در این مورد و نظایر اون ، استاد شهید مرتضی مطهری در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون دارن :" آقای خمینی یه حرف خوبی دارن ... ." ، حالا اون حرف چیه ؟ در مورد همین و نظایر اینه که اینا ، که بگوش میرسه ، و یا مثل همین که در اینجا به چشم رسیده :"وقوع و لا وقوع نداره" .

بعنوان مثال همون که عنوان یه نوشته ای بود که : "چرا مسیحی نیستم ؟ " ، که صرف نظر از فرمایش حضرت امام که استاد شهید یادآوری فرموده ان ، خب گیریم که مسیحی نیستی ! خب بفرمایید چی هستین ؟

خب بله ما هم مسیحی نیستم ! برا اینکه پیامبری بعد حضرت عیسی بن مریم علیه السلام اومده و گو به حرف اونیم ، همونطور که بعد حضرت موسی علیه السلام ، پیامبری اومد و گوش بحرف اون بود اون زمون .

خب گیریم که گوش به حرف اون نیستیدم گوش دادنی باشه ! یعنی به گوش رسیدنی ، و حتی تصویرشم بعنوان یه کتاب و در نمایشگاهیم برای به چشم رسوندشم ، نه گوش دادنی برای گوش بحرف شمابودن ! چراکه : چرا گوش بحرف شما !؟ نه اینکه بقول شما : " چرا گوش بحرف شما نیستم ؟" !؟

که بقول حضرت امام ، از کجا به زبون رسیده ؟ که بشه رفت اونجا ؟ محل تولدش یا بقول ایشون عدم تولدش ؟ در اونجا ؟

البته با عضوی از اعضای حسی حواس پنجگانه ، مگه اینکه علاوه براینم شما داشته باشین و مام داشته باشیم ! مثلا مجموعه ی حواس پنجگانه ای که گوش بحرف اون بود ! نه بقول شما مثلا : مجموعه ی تهی از داشته حسی که نه فقط ، بلکه بدنی یا فیزیکم ! و اونوقت پرسشتون بعنوان مثال این باشه : "چرا گوش بحرف شما نیستیم ؟" !  

حالا شما بهر عنوانی ! خدا ، پیامبرش و جانشین و جانشین یا نایب حرفم که باشین ! یا خود انقلابی انقلاب صنعتی و عند رنسانسم که باشین ! و یا هر صاحب حرفی ! چراکه برا چی ؟ برا صاحب گوش ؟ ولو گوشیم که صاحبشم شما باشین ! که بگوش باشه ! برا تماس باهاش !

چراکه :"چرا بگوش نیستم؟" و کی تو زبونش گذاشته ؟ صاب گوش دیگه !

3 – حضرت هارون علیه السلام ، جانشین یا نایب حضرت موسی علیه السلام ، بعبارت دیگه دومین پیامبر یا پیام آور پیروان حضرت موسی کلیم الله علیه السلام . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :216
بازدید دیروز :269
کل بازدید : 1300621
کل یاداشته ها : 1753


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ