سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همفکری (2) :

... ، وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ، وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَینَا لَعَلِی حَکِیمٌ ، أَفَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَنْ کُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِینَ ؟ ... . (کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی زخرف)

امروز که سرکار نرفتم ، یعنی منتظرم که اون نیمی از کارکرد که دیروز صورتشو دادم به صابکار بریزه تا بتونیم بریم ، آخه یکی دوساعت فقط رفت و برگشتمونه و خدا رو شکر فقط بنزین که بتونیم بزنیم می تونیم بریم و برگردیم و لازم نیست دو سه برابرشو بدیم کرایه ماشین ، گفتم بیکار نمونم ، تا دریافت کارکردم که شده غنیمته .

خب ، این بحثی که مطرحه ، نه اینکه فقط به تصمیم من باشه ، حالا چه بحکم عقل ، و چه بحکم دل یا قلبم بمونه ، مثل روز روشنه که یه بحث بدنی یا فیزیکی نیست ، در ثانی لازمم نیست که پای فکر یا اندیشه رو هم پیش کشید ! هرچند بدون فکر یا اندیشه اصلا بحثی قابل طرح نیست .

یعنی چنین نیست که یکی حتی بتونه حرفی بزنه ، ولو یه حرف ، البته برا یکی دیگه ، البته برا خودشم ، که اونجا که دیگه لازم نیست یکی دیگه مثل من بیاد بگه روشنه ! چه رسه به اینکه حرف از حس و حسیم بزنه و همینطور از قلب و دلم ، و حرفش مابعدبدنی یا متافیزیکی نباشه !

بعبارت دیگه لازم نیست بحثی که مطرحه بحث همفکری باشه ، همزبونی ، هم حسی و همینطور همدلیم ...

همین الان یه مقداری به کارت واریز شد ، جمله ی آخر جمع کنم ، بله اصلا حرف زدنم حکایت از یادآوری همون حرفی رو داره که بحافظه سپرده شده ، و پس از یادآوریشه که گوینده اش فکر می کنه یا میندیشه که مطرح کنه ، حالا می خواد نقل مثلا بگوش رسیده و محسوسش باشه ، یا معقولش ، همینطور محبوبشم و دوست داشته باشه برا یکی دیگه مطرح کنه برا همفکریم باشه .

پس چنین نیست که مثلا ماده گرا بگه بحث من بحثی مادی ، یا بدنی و یا فیزیکیه ! چه رسه به اینکه بتونه بگه بحث یا کاوش ما ! هم ! البته حالا میگم که هیچ مانعی نداره که گفته بشه ، ان شاءالله در فرصتی دیگه ، فعلا بریم سرکار ، ان شاءالله . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :230
بازدید دیروز :322
کل بازدید : 1300366
کل یاداشته ها : 1753


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ