سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسش :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... .

سلام علیکم ، شب بخیر .

موضوع ؟

پرسش ؟ یا شبهه !؟

یادم میاد چند سال پیش که در شهرخوی تو کتابخانه ای چشم افتاد به عنوان کتابی که مجموعه سخنرانی های آقای مصباح یزدی بود که پیش از خطبه ی نماز جمعه هایی در تهران داشتن ، در نوشته ای در اینجا راجع به مطلبی تو اون کتاب اشاره کرده ام ، که شبیه ! این مطلبه !

مطلب اینه که ، امشب که داشتم برنامه ی :"بدون توقف" تلویزیون رو نیگا می کردم ، یکی از برادران پرسشگر تو این برنامه ، در پاسخ به پرسشی که آخر برنامه معمولا مطرح میشه و نظر خواهی میشه از پرسشگران دعوت شده به برنامه ، همون پرسشی رو ، در مقابل پرسشی که مطرح شده بود ، مطرح کردن که طی برنامه هم مطرح کرده بودن ، ولی گویا موند به جلسه ی بعد ، که کارشناس دعوت شده به برنامه پاسخگو باشن .

خب ، شاید بهتر باشه منتظر موند تا ایشون پاسخشونو بدن ! ولی بد نیست یادآوری کنم که همین پرسش رو جناب مصباح هم تو اون کتاب مطرح کردن ، منتها عنوان :

شبهه !

هم بهش دادن !  

حالا پرسش این برادرمون چیه ؟ ایشون همون مقایسه ی جناب مصباح رو دارن ، که مدینه در زمان پیامبر یه شهر و خودشم نه مثل شهرهای امروزی ، بود و امروز :

آیا مسجد جوابگوی همه ی مسایل می تونه باشه ؟

بعدم پاسخ دادن که نه ! ولی می تونه به یکی از مسائل جامعه بپردازه و بله خوبم می تونه !

خب ! من اول می خوام به همین قسمت آخر نظر ایشون بپردازم ، که به این یکی از مسائل ، که معلومم نشد کدوم یکی !؟ دیگریم می تونه بپردازه !؟ و بقول پرسشگر مجری برنامه مثلا : فرهنگسرا !؟

و اینکه حالا چه مسجد و چه فرهنگسرا ، بقولی به :"همش" چی !؟ "همشو" میگم !؟

یعنی منظورم اینه که یه جایی ، حالا یه چهار دیواری ساده باشه ، یا مثلا :"سرایی" مثل بعضی فرهنگسراها ، یا مجتمع های فرهنگی و عناوینی از این دست ، مانند مثلا مجتمع 22 بهمن ، یا 29 بهمن ! تبریز خودمون باشه ، اونجا چی !؟ یا جایی نداریم که جای هر کاری باشه !؟ یعنی کاری نباشه که به اونجا مربوط نباشه !؟

خب ! اونوقت یه کشوری رو میشه نامبرد که جایی برای همه ی کاراش نداشته باشه !؟ دنیا هم همینطور ! آیا تو دنیا چنین جایی نداریم !؟ مانند مثلا سازمان ملل !؟

حالا تو کشور رو نمیگم ! که سه فاز بپره ! که یه جایی هست که تمام کارای کشور به اون جا مربوطه ! و اونجا به همه جا و همه کاراشون کار داره !

چیزی که در پاسخ برادر عزیزم می خوام بگم ، اینه که تو خود شما یه چنین جایی هست !؟ یا نیست بقول شما !؟ بیرون از شما هم همینطوره ! وگرنه میشه مثل همین که معاون رییس جمهورتون رفته اونجا ! برا اینکه بقول ایشون :"یه جایی" نباشه ! و :"چند جایی" باشه !

در حالیکه شیعه ی دوازده امامیم هستن ایشون ! خب بله شیعه صهیونیست جهانی و :"یه جایی" بنام آمریکا که نیستن ! ولی ! به جای مسجد ، مثلا سازمان ملل رو اون :"یه جا" می دونن !

یعنی عضو اونجا هستن ! ولی آیا عضو مسجدی هستن !؟ حتی مسجد محل سکونتشون !

راستی منظور شما از مسجد ، مسجد محل شماست !؟ یا مسجد شهرتون !؟ و یا مسجدالحرام جهانی !؟

و منظورتون از همه ی کارا ، کارای یه محله مثل محل سکونت شما !؟ یا کارای شهرتون ؟ و یا کارای جهانی !؟

برادر ! اصلا مسجدو ولش ! تو خونه شما چی !؟

تو خودتونم که گفتم یادتون نره ! شب بخیر .  


  

بازگشایی در پ :

... !؟ : اقْتُلُوا ... وَتَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ ، قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ !؟ لَا تَقْتُلُوا ... إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ، ... .

سلام علیکم ، روز بخیر .

چرا ... !؟ 

اشاره :

ضمن تبریک مجدد پنجم ماه شعبان ، و پیش از بازگشت به :"چرا ... !؟" ی :

دانش پژوهش :

چرا اصغر !؟

رو گفتم از قلم نیفته ! و بعدشم :

چرا اوسط !؟

رو مطرح کنم .

خب ! گفتم که بین الحرمین :"پیدا" شد ! البته پیدا بود ! مثل خیلی چیزا که "پیدا" س ! و نه تنها مثلا بچشمم میاد ! بلکه بقول مثلا مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم"شون ، چشمم به اونا :"می افته" !

حالا در گام :"نخستین" بقول ایشون !؟ یا بقولی :

دوم !؟

بمونه ! ان شاءالله به بحث :

دانش پژوهش

که بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :

خدا بخواد

بازگشتی داشتم میگم ، فعلا همینقد :"به تعبیر معروف" برا خالی نبودن عریضه گفته باشم که اونی که :"ناپیدا" نیست :"میون" افتادن چشم و بچشم اومدنیه ! بعنوان مثال ! وگرنه بقول مرحوم علامه پیش از این ، خصوصا از راه :"لمس"م پیموده شده این که :"بعنوان مثال" گفته شده ! و قبلا گفتم که برای هر بنی آدمی که از مادر بدنیا میاد ! حتی برا عیسی بن مریم علیه السلامم ! که حتی مثلشم کمثل آدمه !

خب ! چرا !؟

خب برا اینکه اگه به مشک پرآب (سلام برحسین) به خیمه میرسید ! دیگه اصغر رو به میدان بردن یعنی چی !؟ نه اینکه فقط تو بقولی داستان:"نامه" ی کربلا که اصغر داره ، و :"پیدا" بودنش :"ناپیدا" میشد ! ولو برا :"حرمله" هم ! بلکه وقتی مثلا :"آزادگان" رو بردن پیش یزید و :"سرور آزادگان" بچشم اومد نمی گفت :

مگه علی بن حسین در کربلا کشته نشد !؟

که گفتن اون :"علی اکبر" بود !

خب تا :"یاد"مه :"به یاد آر" م و پیشاپیش سالروز تولد ایشون رو هم در این ماه ، یعنی ماه شعبان ، تبریک بگم .

در خاتمه ! امیدوارم که فرصت هاشو از دست ندیم ! خصوصا :"وسط" شو ! تا انشاءالله هرچه آماده تر وارد ماه رمضان بشیم برای درک هرچه بهترش ، خصوصا نیمه ی اونم ! مثل نیمه ماهی که گذشت و چقدر درکش کردیم !؟ دیگه گذشت ! که گفت : 

ندیدم جز زیبایی ! 

بعدشم همینطور ! بعد کربلا رو میگم ! گام دومشو میگم !؟ و آغاز امامت باز :"علی" رو میگم ! "علی ثانی" ! حالا تا کجا !؟ بمونه ! فقط همینقد گفته باشم ، باز ! برا :"خالی" نبودن ! پایانش باز آغاز علی دیگریست ! مثل حلقه ی پیوسته بهم ! نه مانند مثلا : 

ارباب حلقه ها ! 

ی حتی :"دهگانه" هم ! که بی حکمت نیست این نامگذاریهای اگه گفته نشده :"هالیود" صهیونیستی ، و امریکاییشم ! برای مثلا چشمگیر شدنشان با تمام :"جلوهای ویژه" هم بکار برده باشنم نه ! بلکه :"ناپیدا" یی که نشد ! کم :"پیدا" شدن : 

ارباب حلقه ها ! علی ! منجمله دهگانشم !

هم که بشه ! باز خیلی حرفه ! مثل :"کم پیدا"ی : 

دانش پژوهش ! 

به آقا ابا عبدالله گفتن بازم :"علی" !؟

گفت : هرچن تا خدا بده اسمشو میذارم "علی" !

خب برا اینکه علی در کربلا باشه ! بعدشم باشه ! و کربلا در کربلا نمونه !

حالا بمونه حکم یا فرمان یزید بر کشتنش و :"پیدا" شدن عمه :

زینب !

و :"ما رأیت الا جمیلا" ! مثل :"مادر" ! و رفتنش دم :"دَر" و حتی ماندنش لای :"در و دیوار" و سلام بر محسنش !

ولی ! اصغر چرا !؟ آیا اونم بقول امروزیش :"تروریست" بحساب میاد !؟ ولی حتی :"اکبر"ای طرف مقابل بحساب که نمیان پیش کش ! بلکه حتی :"جهادی" م هستن !؟ و شامل قانون ! عدم حمایت مالیم نمیشن !؟ حالا بمونه که این :"عدم"م فاعل ، کننده و یا بقول دیگه :"کاربر"م داره !؟ یا برا :"ناپیدا"یی "کاربر" ه !؟ اولشم :"قانون" گذارش !؟ که گویا مثلا :"عدم الحکم" یا فرمانی صادر کرده !؟ کی !؟ :"به تعبیر معروف" :

پیدا کنید پرتقال فروش رو ! و بقول روزنامه :"جرثومه" ای بخونید :

می فروش !

که از کجا دیده بود مثلا :"توقف" در کربلا رو ! و رفتن دنبال :"برادر" رو ! که گفته باشه : دیگه اصغر چرا !؟ و باز بمونه ، خصوصا در تاریخ نویسی شیعه ! هم که "برادر" اکبر !؟ یا اصغر از حسین که نه ، حتی حسن !

ولی ! راستی چرا !؟ بعد کربلا ،مثل شب عاشورا ! علی بن حسین ، بقولی :"آتش به اختیار" داد به حتی :"مختار" ! برای خونخواهی اصغر !؟ و گفت وقتی قاتلش دستگیر و کشته شود :"حمد کامل" بجا میاره و بجا آورد و گفت : الحمدلله ربّ العالمین !؟

خب ! برا :"پیدا" کردنشم ، می فروشو میگم ، این :

علم و پژوهش

م ! که داریم و داشتیمم ! از آغاز گام نخستین یا اولم ! و یعنی چی مثلا :

دانش پژوهش !؟ و چه نیازیم به طرحش !؟ خودشم در عصر : دانش و پژوهش !؟ ما که مثل روز :"پیدا"س داریم و خوبشم داریم و اصلا :"عِندِ" دینی یا اسلامیشم داریم ! اگه گفته هم بشه مثلا :

دانش پژوهش اسلامیم !

از تحت پوشش ! علوم انسانیم در بیاد ! یعنی دانش پژوهش :"علوم انسانی" م دانش پژوهشش نباشه ! که هست ! بوده و گویا خواهدم بود ! و دانش پژوهش دینی یا اسلامیم در :"پایین دست"شه ! و :"سر ریز"ش برا اونم هست !خودشم :"سلام برحسین"! نه :"سیل آسا" !

خب کجا !؟ خارجی !؟ یا داخلیشم !؟ بمونه ! به :"تعبیر" دیگه وارداتی !؟ یا صادراتی !؟ شم بعنوان مثلا :"الگو" شم !؟ بمونه ! نه :"باب" ای ورود و خروجی اونجا !؟ برا اینکه پرسیده شد : کجا !؟ و در پاسخ پرسش رو که نبستم ! حتی : چجوری یا به :"تعبیر" دیگه چگونگیشم ، همینطور مثلا :"مِتُدِ"شم ! خلاصه هرجور که راحتی و بقولی : آتش به اختیار ! مختارشم ! مختار اون:"جا" ! قدر ، اندازه و یا بقولی :"بیت" ، :"بایت" وووشم بمونه ! فقط کافیه که :"صفر" خالی و یا تهی از آب درنیاد ! اون "جا" ! مگه اینکه بر جای پاسخگو تکیه نزده باشه ! ولو در پاسخ به یک پرسشم ! البته نه به قد ، اندازه و یا "کیگابایت" :

صفر یک !

که گویا گنجاییش برا :"ذخیره سازی" قَدِّ :"یک" ه ! و هرگز به :"تعبیر" خودشم ! "یک" نمیشه ! و :"کیلو بایت"م کیلو چنده !؟ که براش :"مطرح" شدنی باشه !

والسلام علیکم و رحمـة الله و برکاته . پنجم شعبان برابر با بیست دوم فروردین هزار و سیصد و نود و هفت هجری خورشیدی برابر با 2019 میلادی ، شمال غرب ایران ، آذربایجان شرقی 

------------------------------------- 

ادامه ی :"دسته ها (کلید واژه های موضوعی) : 

بالا دست مطمئن 


  

یه نفر مثل ( خودِ) من :

سلام (الف) علیکم

... ،الْحَمْدُ لِلَّهِ ... . (پ)

بسم الله الرّحمن الرّحیم (ث)

آشنایی با علم (ر) ... .

--------------------------------

الف – گفته شده :"سلام" دادن واجب ، حالا ضروری ، لازم ووو نیست .

ولی پاسخش واجبه .

ناگفته نمونه که پاسخ به گوش سلام دهنده برسه ، یا به چشمش در صورت نوشتاری اون .

حالا اون ، به چه عنوان !؟ بقدر یا به اندازه ی :"آشنایی" باهاش !

بهترینش همونه که سلام دهنده خودش "آشنایی" داده باشه ، حالا چه بگوش ، و چه به چشم .

البته آشنایی دادن منحصر به ایندو نیست ! که فعلا محل بحث نیست ، بعنوان مثال یکی با تماس بدنی ممکنه سلام ! داده باشه ، مثلا با گرفتن گوش ، حالا با شصت و انگشتی دیگه ، یا دو انگشتی ، و یا بازم بعنوان مثال با گرفتن جلوی چشما و شایدم با این پرسش که : من کیم !؟

که یه نفر درخت و حتی شترم نیست ! یه آدم ، یا انسان و یا یه بشریه مثل پاسخگوش .

حالا آیا این بصورت کتبی یا نوشتاریم اتفاق می افته !؟ پرسش و پاسخو میگم ؟ که یکی بنویسه :

من کیم !؟

شفاهی یا گفتاری چی !؟ پرسش و پاسخو میگم !؟

حالا آیا این دو ، پرس و پاسخ ، ممکنه ! که برا خود آدم ، یا انسان و یا بشرم پیش بیاد !؟ که خودش از خودش بپرسه که :

من کیم !؟

کتبی یا نوشتاریش چی !؟

آیا رو مثلا کاغذ یا مانند اون !؟ که بچشم میاد ؟

دور از چشم چی !؟ نه دور مثل اونجا که مثلا کاغذ بود و مانند اون ! و دورتر تا چشم کار می کنه !

نزدیکتر !  

ب – قرآن ، یعنی کتاب خدا (پ) ، قرآن عظیم ، سوره های مکی ، سوره ی انعام . 

پ – انی (ت) تارکم فیکم الثقلین ، کتاب الله و ... .

ت - خاتم الانبیاء ، محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم .

ث – الحمد لله ربّ العالمین (ج) ، اگر گفته نشه :"بدون استثناء" ، ولی معمولا هر مسلمانی گفته ، همینطور نوشته ی خودشم با گفتن ، همینطور با نوشتن :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آغاز می کنه ، بعنوان مثال در نوشته ای که حضرت سلیمان نبی علیه السلام به ملکه ی صبا نوشته شده هم با همین عبارت آغاز شده ، که در سوره ی نمل ، یا مورچه و یا مور (چ) آمده .

ج – دومین آیه ی کتاب خدا ، بقولی اولین آیه از هفت آیه ی سوره ی حمد یا :"سبعا من المثانی" .

چ – بعنوان مثال در بیت (ح) زیر :

میازار موری که دانه کش است ، که جان دارد و جان شیرین خوشست : سعدی علیه الرحمه (خ)

ح – مصرع :"اول" .

خ – به نقل ازشاهنامه :

چنین گفت فردوسی پاکزاد ، که رحمت بر آن تربت (د) پاک باد

د – خاک ، علیه الرحمه ، در آرامگاه فردوسی ، مشهد .

یا گفته شده در :"پاکزاد" ، چرا ؟

خب برا اینکه :"پاک" زاد دیگه ! شکر خدا ! و بشکرانه :

که رحمت بر آن تربت پاک باد (ذ)

ذ – مصرع :"دوم" ی گفته شده .  

ر – یا دانش .

حالا دانش به چی !؟ بمونه ! البته بعد آشنایی با :"دانش" ! نه دانش یعنی :"علم" ! و همینطور :"دانشی" یا :"علمی" ! از علوم یا دانشها ! ولو در یه :"بیت" ! چه رسه به در یه :"مصرع" اون ! بلکه :"بیت" علم یا دانش ! که بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله .

 شب بخیر . 


  

نقطه ی آغاز و پایان جستجو : 

... زمزمه ی محبتی ، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را . 

سلام علیکم ، اول همون جمعه رو شاعر گفته رو تبریک بگم و بعد برم سر بگو مگو که نه ، بحث یا کاوش . 

اشاره : 

امروزم با زدن خودم به مثلا سردرد و بی حالی ، خواستم بازم دادش ممد مقاومت کنه ، یه روزم یه روزه ، البته با عروس خانوم ، یعنی خونوادگی ، همون که در خط اول مقاومته ، نه تنها در مقابل دنیای نهادهای مدنی نه فقط غربی ، بلکه حتی اسلامیم ! البته :"اسلام آمریکایی" . 

یعنی نه اینکه جمعه بود و گفته باشم بهمین مناسبت نریم سرکار ، اونم در حالیکه ، حالا صابخونه ، مغازه ووو هم بمونن ! خرج دخترمردم چی !؟ 

چی !؟ چه ربطی به مسجد و حتی :"ناب محمدی" شم داره !؟ چه رسه به درسهایی از قرآن اونم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ... ، و تازه سازمان سیماشم !؟ مثل درسهای دیشبش . 

خب : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ 

مِنْ شَرِّ مَا ... ؟ 


وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ 


وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ 

وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا ... ؟ 

 

کجا رسید ، رفت ، برگشت ، و رفت و برگشت ؟ اول ، دوم ، و اول و آخرش ؟ 

اشاره : 

دیشب در درسهایی از قرآن مثلا : 

"ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ

مثل نفت و پایشگاه این سی و هشت سالی که یه شب جمعه هم ترک نشده ، یادی شد از دوسال قبلش و غذا ، مثلا نون و دستگاه گوارش و مثل پایشگاه آنچه گذشتش ، البته  مثلا گوش فکری کر که : 

ای برادر تو همه اندیشه ای ، مابقی تو ... ؟ 

یادم میاد ، سال هفتاد و دو بود ، هفتاد دوی خودمون ، نه حتی قمری یا ماهی ، نه ماهی که هروقت بگیری ، از آب ، تازست ،  یه شب جمعه ای ، نه تو خونه ، تو حالا نمیگم مثلا دانشگاه ، شایدم حوزه ، ولی تو نهادی از نهادهای مدنی ، حالا اسلامی و آمریکاییشم نه ، به اهل بیتی گفتم یه دعا می کنم آمین بگین ، فکر نمی کنم یکیشونم آمین نگفته باشه ! 

چی گفتم !؟ دعارو که نمیگم ! پالایشگاه ، گوارش ووو یا مثلا دستگاه نوشتن ، وز جمله ی آنچه می نویسد من و مثلا : 

اندیشه و مابقی استخوان ، حالا قبلا گفتم که ریشه هم بمونه ! 

نه فقط نوشته و خواهد نوشت ، می نویسد . 

چی رو ؟ خب مثل همون پالایشگاه ، گوارش ووو ، دستگاه رو ، دستگاه جستجو رو ، و بقولی موتورشو ، حالا انسونی یا ماشینوشو ؟ بمونه ، حرف این : 

اسلامیشم ؟ و در این صورت آمریکایی ؟ یا نابشو ؟ البته ناب آمریکاییشم نه ها ، که پیشینه ای داشته باشه مثلا از قرن شانزدهمش ، در مثلا کوههای فنلانلد و برابر با کوههای کهک قم ، یعنی قرن یازدهمش ، نه شمسی ما . 

حالا چرا کوه !؟ ووو ؟ بمونه ، ولی :

صرف نظر از اینکه کوه ووو ی ما ! اسلامیم که باشه آمریکایی !؟ و اونوم نه نابش !!؟ ولی حرای شما ! نه تنها محمدی ، بلکه نابشم !؟ 

ولی همونطور که دیروز سیماتونم داشت : 

هوالرزاق حق المبین 

چرا حق ما شده !؟ ولی شما حقتونو از ما می خواین!؟ آیا مثلا بقول درسهایی از قرآن سیمای یک یک ، نابتون حوالتون دادن به ما !؟ ووو !؟

یا بقول خودتون (1) ما برا این به اینجا رسیدیم که :"سیصد" سال کار کردیم و زحمت کشیدیم !؟ 

بازم مگه نه اینکه : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ ... . 

مثلا : 

... ، مَلِکِ النَّاسِ ، ... ؟ 

کاریم به مثلا :"مرگ بر (ملک)" تونم نداریم ! حتی بر رییس مردم یا جمهورم ، و جمهوری اسلامی امریکاییم ! 

ولی چرا مهندسی معکوسم !؟ مثل ما !؟ 

آیا برا اینکه برسین به ما !؟ آمریکایی !؟ اسلام آمریکایی !؟ 

خب برین دنبال :"حق مبین" خودتون دیگه !؟ 

... کیف ؟ ... ؟ 

ما بگیم !؟ اسلامیشو !؟ آمریکاییشو !؟ 

اینم حوالشو دادن !؟ بقول : 

ن والقلم و ما یسطرون !؟ تون !؟ 

اشاره : 

خب ، موضوع بحث ، نه مباحثه (3) ، چیه ؟

زیرنویس :

1 - مثلا برنامه ی :"جیوگی" ، البته تایید (2) ش !؟

2 - نه فقط باجستجوی اول ، بلکه فرجامشم ، و خلاصه قبولش ، نه ردّش بقول ما ! همینطور شما هم که هنوز در قرون وسطی ما هستین !

3 - که شکر خدا تلویزیون همین دیشب نشون داد چهل ساله ی بانوانشمشم ! البته خانوما بخودشون نگیرن ! بله چهل ساله ها رو هم نشون داد ، ولی نه در میدون مباحثه ! و روی چهار تا فرش حتی ماشینیشم ! فقط می مونه اونی که مباحثه کنندگان می گفتن ، که درس اساتیدو به بحث و گفتگو میذارن ! مثلا درس همون چهل ساله هارو ! خب مردانه هاشم که سن و سال ترن ، و بقول استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از آثار بدون استثناء خوبشون مثل مراجعی هستن که مقلدای بزرگ هستن ! چرا ؟ می فرمایند آیا بعد :"سیصد" سال که از زمان شیخ انصاری که میگذره ، چیزی جز همون که اون گفته به بحث گذاشته شده ؟ حالا مباحثه بمونه ! که کار شاگردای بزرگ بقول ایشون نیست ! 

 

 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :50
بازدید دیروز :322
کل بازدید : 1300186
کل یاداشته ها : 1753


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ