سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه ی سوم : 

... ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ . 

سلام علیکم . 

روز جمعه ی شما بخیر و مبارکی . 

خب امروز چه روزیه !؟ ضمن اینکه مثلا مانند آخر هفته ی بعضیا نیست ، که فعلا کاری باهاشون ندارم ، ولی روز نمازیه بعد نماز جماعت محله ، ولو یه محل . 

کارکردش مثل کارایی نماز جماعته ، با این تفاوت که محدود به یه محل و جماعتش نیست ، یعنی اگه (پ) دوتا محل باشن ، حالا مثلا تحت عنوان شهر یا کوچکتر و یا بزرگتر . 

خب ، چنین اجتماعی ، نه تنها در علم یا دانش اجتماعی بحساب نیامده ، در حالیکه حداقل یه نمونه تاریخی در یثرب عربستان یا مدینة النبی داشته ، بلکه نمونه ای هم در دانش اجتماعی نداشته و ندارد و نخواهدم داشت ! 

چراشم روشنه و نیازی به دلیل یا بقولی فکت نداره ، برا اینکه خانه ی دوم دانش اجتماعی چیه ؟! آیا حتی بقولی : 

مدرسه 

هست ؟ در حالیکه مثلا ما بچه مدرسه نداریم ، مثلا دبیرستانی و دانشگاهیم اگه گفته بشه ، بعلاوه مدرسه و دیگرشم چه کاری داره با خانه ی خانواده ای ؟ اونم در محل سکونتش ؟ که اولین جامعه ی بشری و انسانیست ؟ 

خب ، فکر نمی کنم که دیگه نیازی باشه به دیگر نهادهای مدنی جامعه ی مدنی دانش اجتماعی بپردازم ، که در قد و اندازه خانه ی دوم باشه تا برم سر خانه ی سوم ما ! آقای درس‌هایی از قرآن ! شبکه یک سیمای این : 

ج.ا

خب ، هنوزم آرزوست برام که نمازی در خانه ی دومم بخونم ، که تاکنون محقق نشده ، حتی در چهار دهه و اندی که بقولی : 

امام آمد 

و بعدشم : 

نایب برحقش 

خب برم سر خانه ی اول ! 

چهارخانه ! : 

اجازه بدین برم سر خانه ی هریک از افراد خانواده که مقدمه بر خانه ی خانواده هست ، و ببینیم مثلا شهید مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون چی دارن برامون . 

چرا ؟! ضمن اینکه اصل و ریشه بحث اینجاس ، خانه ی اولم که خانه ی خانواده باشه اجتماعی از دستکم دو نفره ، اونم وقتی که در نماز میگه : 

ایاک نعبد و ... 

حالا بمونه سبعا من المثانیش ، و دوتایی خواندنش ! از بسم الله تا ضالینش ! خلاصه نماز دوتایی خونده میشه . 

خب ، برم سر نقل شهید مطهری که نقلی دارن از روانپزشکان ، در پاورقیهای اصول فلسفه مرحوم علامه ، و توضیحیش بمونه برا فرصت دیگه آن شاءالله . 

نقل اینه که ما حس و حافظه داریم و یادآوریش . 

ناگفته نمونه که جمع حواس چی این وسط ؟ ولو اینکه حس دومی هم داشته باشیم و روانشناسان بهش دقت نکرده باشن ! 

 

 


  

تمدن اسلامی ب ب :

سلام علیکم .

... تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ (الف) وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا ؟ ، ... .

ضمن شب بخیر ، این :"خروج" شبانه برا اینه که مشاغلی مثل بقول رییس جمهور این :

ج.ا

:"دستفروش"ی ! امروز ، صرف نظر از اینی که امشب براش زدم بیرون ! بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :

اگه و فقط اگه ، نه فقط اینکه دو :"شغل" م باشه ! بلکه اگه و فقط اگه دو نفر باشن ! دو تا "دسفروش" رو میگم ! کدومشون به اون :"سامانه" برای شروع بکار ، حالا تولید و جهشی اونم بمونه ، مراجعه کرده !؟

حالا بمونه که در کدوم محل پایگاه بسیج (ت)

شب بخیر و امیدوارم روز خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و روز بهتریم پیش رو داشته باشین ان شاءالله

----------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

رجوع بشه به نوشته ی قبلی (ب) ، حالا آیا حقِّ :

محمّد ؟

یا حضرت محمد صل الله علیه و اله وسلم بعنوان یه بشر؟ یعنی دارای قلب یا دلی که محل نزوله ؟

مثل قلوب یا مراکز حسی بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی و لامسه ی پیامبران قبلی که محل نزول بوده ، حالا بعدیش بمونه ! آخه همساله در شب قدرم محلی برای نزول هست و خواهد بود !

چراکه محلی نیست که حقِّ نزول نداشته باشه ! البته به :"قدر" خودش !

ناگفته نمونه که داده بشر اگه بقولی ! ختم ! به دل یا قلب و یا بعبارت دیگش در زبانی دیگه نشده باشه ! و مثلا :"همفکری" بعد :"همدلی" نداشته باشه ! یا بقولی ، مثل قول رنسانسی غربی ، البته اگه نقل "همدلی" هم داشته باشه ! (پ) ، "همفکری" پیش از همدلیه ! البته هم حسّی ! خودشم بعنوان ختم درک یا دریافت نازله ! البته اگه مقصود از :"داده"هم نازله باشه !

حالا بمونه که "داده" رو هم کی داده !؟ و :

بِسْمِ اللَّهِ ... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ !؟ ... .

ب :

با عنوان : تمدن اسلامی ث پایانی .

پ :

که بقول پدرم ، بقول یکی از شاگران آقا امام اباعبدالله ثانی علیه السلام :

سازمان یا سامانده حواس مختلف پنجگانه هست !

حالا بمونه که بقول آقا امام ششم علیه السلام :

... ،  إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى .

یعنی بقول پدرم ، اختصاص به دل یا قلب و یا بزبون دیگرش نداره ! بلکه نه تنها در حواسی مثل بینایی و شنوایی ووو، بلکه در اعضای حسیم همیطوره ! مثلا چشم هم سازمان یا سامانده بچشم اومدنیاش ! یا بقول پدرم بقول :"مرحوم علامه" در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم"شون : چشم :"افتاد"نیاش !

همینطور بقول یاز بقول پدرم بقول :"برنامه ی معرفت" شبکه دانایی این :

ج.ا

ماقبل الطبیعه ! که بقول پدرم بقول :"ملای رومی" که گفته :

ما رمیت اذ رمیت گفت حق ، کارحق بر کارها دارد سبق

کارچشم سبقت داشته باشه بر کار بچشم اومدنی !

ت :

حالا بمونه سازمان و سامان دهی داره ! و سازمان و سامان دهی کیا بوده وهست و آیا خواهدم بود !؟ یعنی آیا مثلا در محل سازمان و ساماندهی اهل محل بوده !؟

و :"سامانه" اش هم بمونه ! وآیا مثل سامانه ای که امروز برای ثبت نام بهش مراجعه شد !؟ که گویا مثلا دستفروشم سازمان و ساماندهی شده داره ! حالا بعنوان مثلا اتحادیه ای و یا ... ، و شاید صنفی در :"اصناف"ش !

ولی فردی رو هدف گرفته !؟ در فعالیتش !؟ در محل رو میگم !؟ محل پایگاهشو میگم !؟ یا افرادی رو !؟ مثل :"خانواده ی خونه" ای تو محل !؟

حالا بمونه مراجعه اونا یا یا اون ! حضوری !؟ یا غیرحضوری ! برای مثلا ثبت نام ! خب ! حرفی که می خواستم بزنم همینه که شبانه براش زدم بیرون ! خب کار امشبم که به فردا نمیشه گذاشت ! 


  

نقدینگیِ (الف) اندیشه (ب) :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ (پ) وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ (ت) ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم .

اول شب بخیر بگم ، جمع شبو .

این دومین جمعه شبه که در :"این ج.ا" هستیم ! و مثلا تلویزیونم برقراره ! همین عصر بود که وقتی مشتری نداشت زدم شبکه ی چهارش و داشت برنامه ی :"معرفت" رو پخش می کرد .

داشت از :"ظرفیت" ما حرف می زد ! شایدم :"ظرف" ما ! "ظرف" وجه اللهی ! که یکی از وجوهش موضوع بحثه ! ان شاءالله !

حالا بعد :"نقدِ" عقل یا خرد ، یا بقول مثلا حماسه سرای طوس :

بنام خداوند جان و خرد (عقل) ، کزین برتر اندیشه (فکر) برنگذرد ؟

یا مثلا :"اول ما خلق الله" بقول خواجه ی شیراز :

سالها دل (قلبه ؟) طلب جام جم از ما می کرد ، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد !

و یا بقول مثلا رنسانسی "ما خلق الله" که نه ! :"نقدینگی" حسه !؟ و مثلا :

من فکر می کنم ، ... .

یعنی :"مشاهده ، ووو" ی حسیه !؟ و حالا "نقدِ" شم از کجا!؟ بمونه ! یا نقد:"کننده"ش !؟

البته رنسانسی امروزی نه ها ! امروزه حرف از نه تنها حس ! و دلم ! بلکه فکر و عقلم نیست ! نقدینگی :"حفظ" ه ! و گفته میشه : من حفظ می کنم !

حالا کی حفظ می کنه !؟ خب لابد :"حافظ" دیگه !

یادش بخیر !

کی !؟

ان شاءالله میگم ! فعلا اندرخم :"کوچه" فکر یا اندیشه هستیم ! البته اگه :"ج.ا" به "ج.ا" شده باشیم ! خب طبق قولنامه هنوز سه دهم از نیمه پول پیشو که ندادیم ! که بخوایم در :"این ج.ا" جابجا بشیم ! هر آنه که صابخونه بخوادش و عند المطالبه هم حق دریافتشو داشته باشه و عند الاستطاعت ما که نیست !

شب بخیر فعلا .

--------------------------

زیرنویس :

الف : می خواستم بنویسم :"وجه" اندیشه ، بمناسبت بحث قبلی !

که کارشناس اون برنامه ی زنده ی تلویزیونی ، که در بحث قبلی گفتم ، از :"وجه الله" می گفت ! و گویا همش آسمونی و دست نیافتی بود ! حالا تاریکش بمونه !

خب ! لابد نیاز به مثلا :"کارشناس" داره ! اونم آسمونیش ! و ... !

یا بقول لسان الغیب :

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن !

چرا !؟

خب برا اینکه :

ظلمات است بترس از خطر گمراهی !

ب : البته وجه اندیشه وجه الف یا اولی نیست که در وجه ! ما واریز شده ! وجه آخرم نیست !

:"نقدینگی" علاوه بر اینه ! چراشم روشنه !

یادآوری :

یادم میاد در بهار هزار و سیصد و هفتاد و دو بود که برا :"مجلّه حوزه" و :"سازمان صدا و سیمای این ج.ا" هم نوشتم ، تحت عنوان :

بحکم عقل بفکر علم

که یکی جواب داد ! ولی پاسخ این بود که دیگه براش ننویسم ! و یکیم گویا هنوزم منتظره که براش بنویسم !

پ : وَالْأَرْضَ ... .

ت : وَالنُّورَ ... . 


  

معرفت علمی :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ ... .

... وَ ... .

... انْشَقَّ الْقَمَرُ، ... .

اشاره :

ضمن عرض تسلیت ، و آرزوی بهبود ، بابت زلزله که تا آخرین خبر(پ) ی که بگوشم رسیده کم تر از 320 کشته و کمتر از 3950 مجروحم نداشته ، که امیدوارم زیاد گسترده تر از این نبوده باشه و تا میشه هم نباشه ، هرچند از آن (پ2) گفته یا نوشته شده و میشه و خواهد شد ، ولی فقط شنیدنی با گوش ، یا خواندنی با چشم نبود !

خب دیشب حسش کردیم ! نه حرکت پرده ها ، چراغای آویزون و .. رو با چشم ، و بعدش :

زلزله

رو با گوش ، بلکه مثلا همون که شبکه ی خبر تلویزیونم بعدش خبر از :"حسّ" ش در تهرانم داد و ... .

و مردم مثلا محل ما هم رفتن بیرون ، و ماشین یا خودرو هاشونم از پارکینگ در ! آوردن ، خب مام اگه داشتیم در میاوردیم دیگه ! خودش که نمی تونست ! حالا نمیگم یه روزی اونقد پیشرفت کنه که تا "حس" کرد ، نه اینکه شنید یا خوندش ! نه تنها خودش بیاد بیرون ، بلکه در پارکینگم باز کنه ! یا بشه براش ! چه رسه به اینکه مثل حیوونی مارم خبر کنه ! که می خواد یه خبری بشه ! و مثلا با بوق زدنش ! یا ... .

شناخت دانشی ! :

یا دانش بنانش ! :

بعد از ظهر :

دیشب که مردم اومده بودن تو کوچه ، چشم به بچه ای نیفتاد ! البته بچه که میگم بچه ای رو میگم که نمی تونسته خودش بیاد .

خب شادید همسایه ها هممثل ما بچه ی کوچیک نداشتن ، ولی اگه داشتن چی ؟ و اگه مادر یا پدرش ، و یا خواهر یا برادری که می تونست بیاد ، اونم بغل نمیکرد بیاره !؟

واگه میاورد در گستره ی کدوم حس بود !؟ حس شنوایی ؟ بیناییش !؟ و یا مثلا همونی که زلزله رو درک کرد !؟ یا با زلزله درکش کرد !؟

باچی !؟ و گستره ی چی !؟ که گستره ی ایندو! حس ، بلکه دوشدن حسم در گستره ی اونه !؟ که گفته میشه : ایندو ، این سه ، ووو حس ! حتی : حس !

مثل همون که گفتم تلویزیون گفت : در تهرانم حس شد ! حتی اگه مقصودم :"لمس" باشه ! بنام "لمس" و قلمی لمسم .

 

 

پ – که از تلویزیون ، از شبکه ی خبرسیمای جمهوری اسلامی ایران ، بگوش رسیده .

پ2 – که گویا در عراق به ثبت رسیده بوده ، که ته تغاری رو از تهرون راهی ما کرده بود که خبر از ما بگیره ! و وقتی تونست تماس بگیره احساسشو حس کردم !  

حالا بمونه که در گستره ی :"مجازی" در :"کربلا" هم به ثبت رسیده بود !

همینطور ، شبکه خبرم که اول در :"حلبچه" و بعد در :"خانقین" به ثبت رسوند ، که تا خبر از تلفاتی جانی و بدنی در :"قصرشیرین" داد ، دیگه نیازی به مجوز ، :"روادید" و یا ... نداشت ! (پ3)

خب گویا الحمدلله ! که در :"همسایه" گی ما نبوده ! و در آخرین خبری که بگوشم رسیده ، در :"سرپل ذهان" ثبت شده !

راستی از عراق چه خبر!؟ حس کردن ! و ... !؟

راستی از داعش چه خبر !؟ به :"گردن" نگرفته !؟ خب معلومه که نه ! :"طبیعی" رو هم به گردن بگیره !؟ اونم زیرزمینیشو!؟ بقولی :"بابا تو دیگه کی هستی!؟" ، یا :"به تعبیر معروف " دیگه :"جلل الخالق!؟" چی آفریده یا خلق کرده ! خدا دیگه ! پس کی !؟ طبیعت مثلا !؟ خب بله گفتم طبیعیه ! ولی طبیعت رو چی !؟ مثل "خودرو" !؟ یا ماشین رو چی !؟ ماشین یا خودرو آفرید !؟ یا خلق کرد !؟

پ3 – مثلا :

زلزله زلزله ما داریم میاییم ، ... . 


  

باز (1) حِسِّ أربَعین :

سلام علیکم .

بِ (2) اسْمِ (3) اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَمَّ ؟ ... .

به تعبیری مدتی تاخیر شد ، الان دیگه آخرای شبه نماز عشارم خونده شده و غروبی بعد نماز مغرب می خواستم بگم که امروز دیگه روز اربعین بود در کربلا و عراق و نیم کره ی دیگر زمین ، از به تعبیر معروف گرینویج نقطه ی صفر مرزی ایران گرفته تا نقطه ی صفر مرزی کشوری که دیروز تو اونجا روز اربعین بود .

حالا بمونه که اگه یه وجبم از ایرون بدست عراق میفتاد ، از عراقم همینطور ، اونجا دیروز اربعین بود یا امروز ؟

ولی باز حس چی !؟ برا اینکه اربعینم یه باز حسه دیگه ، حالا نمیگم زمان شاهنشاهی نبود ، ولی بدست شاه که بود ، و نمیگم که مثل زمان صدام در عراق بود ، ولی بدست شاه که بود و من حس نمیکنم مثل دیروز در ایران بوده باشه .

حتی بعد شاهنشاهیم ، در جمهوری اسلامیم منکه ندیدم و نشنیدم ، حتی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانم .

دیشب ، که بقول یه برنامه تلویزیونی :"شامگاه اربعین" بود ، یه بیننده پرسیده بود که بجای بازحس اربعین ، به تعبیر من بهتر نیست که بازحسی داشته باشیم از نیازمندان ، فقرا ووو ؟

خب باز حس این ، خب دست کی ؟ باز حسو میگم ؟ دست حسین ؟ کدوم حسین !؟ حتی اگه بقولی :

علم کرد ؟ به عالم شهدای کربلا رو !

کی ؟ چهل روز پیش ؟ کدوم چهل روز !؟  

یا :

علم کند ؟ ...

کی !؟ خب در باز حسم دیگه ! کُلّ یوم !

بعلاوه اون حرفو اونی می زنه یا پیامک می زنه که اربعینو حس کرده باشه ، بعبارت دیگه حس بازحسو داشته باشه ! بعبارت دیگه در مقام حس بازحس باشه ! بعبارت دیگه الانو هم که حس نکنه ، غروب اربعین که دیگه حس کرده باشه !

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .

زیر نویس :

در پس باز بعنوان مثال بینی ووو هم گفته شده ، من بازحس برای این گفتم که مقصودم یادکرده ، منتها وقتی یاد مثلا دیدنم که بهش بازبینی گفته بشه رو هم حسی و حسیون بحساب حس بذارن ، خب اسمش میشه باز حس دیگه !

البته شاید یکی بگه یا بنویسه که من حسی نیستم و مثلا قلبی یا دلی هستم ، البته مقصودشم از حسی نیست انکار حس نیست ، خب بازم چه مانعی داره خروج بازحس ؟ شفاهی یا کتبی اون ؟

چراکه خروج اونم مثل خروج منه و مخاطبشم مثل مخاطبم .

2 – دومین حرف از حروف الفبای عربی و یا به تعبیر معروف دومین حرف از حروف ابجد به شمار می رود ، ولی نخستین حرف کتاب خداس ، گفته شده : خلاصه ی نخستین آیه ی کتاب خداس یعنی آیه ی : بسم الله الرّحمن الرّحیم .

3 – من گفتم یا نوشتم اسم ، به کسر همزه ، مانعی نداره اگه یکیم به تعبیر معروفی بگه یا بنویسه مثلا وسم ، به فتح حذف شده در : بِسمِ ... . 


  

 ... خانوار (قسمت پایانی) :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ لَا رَیبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، ... وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ ...

ما اگر هم راهبردی در مدیریت ، چون حج در سطح جهانی ، و جمعه و جماعت در کشور خود ، نیز در فرهنگمون نداشتیم ، بازهم چیزی بنام خانواده داشتیم که آنرا مبنای کار و مدیریت قرار دهیم ، چیزی که متاسفانه بعد انقلاب بجای اینهم از فرهنگ غرب تقلید کردیم و امروز در خانواده هم هریک از اعضایش بعنوان مثال یک شهروند، یکی از آحاد ملت و نظیر این بحساب می آید .

واگرهم فرهنگ خانه و خانواده را هم نداشته باشیم ، باز  

ثبت نام می کنیم :

چراکه از نعمت گوش برخورداریم ، امام ، سرپرست و مدیرش هم حس شنوایی است .

چراکه شنیدیم با همین گوش که ثبت نام می کنند .

چراکه اگر ثبت نام نکنیم ، از کجا معلوم که انصراف داده ایم ؟ شاید گوش هم برای شنیدنش نداشتیم ! مدیریتش هم ، در فرم ثبت نام که اعلام انصراف نیامده ! که گفته شود دیدیم و انصراف می دهیم . 

که دیدنش نیز گواه بر داشتن چشم هم داشته باشد با امامت ، سرپرستی و مدیریت حس بینایی ، و گواه بر امامت ، سرپرستی و مدیریت این دو حس ، یعنی حس بینایی و شنوایی هم باشد ، که تایید آقا امام صادق ال محمد صل الله علیه و اله وسلم علیه السلام با گفتن ان هذا لفی صحف الاولی ، صحف ابراهیم و موسی ، براین را در فرهنگمون داریم . 

ثبت نام :

بِسْمِ ... ، وَالطُّورِ، ... ، فَوَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یلْعَبُونَ ، ... . 

مرتبط : نظر داده شده به نوشته ی برگزیده مجله ی پارسی نامه تحت عنوان : انصراف از یارانه ها 

نظر داده شده :

سلام علیکم

فرموده اید : آنچه که در نکات بالا مشهود است  ...

مقصودتان از این حرف چیست ؟

در ثانی بشرح ایضا در ادامه اش که فرموه ادید : "عقلانی" و چاره "اندیش"ی .

تا بعد ببینیم در نکات بالا آیا مشهود است که شما هم "سرپرست" خانوار را حذف فرموده اید ؟

که موضوع بحث نوشته ی اخیر بنده است :  http://andishe.parsiblog.com/

حالا حذف سرپرست ، مدیر و امام آنهم در سال مدیریت جهادی باعزم ملی برای اقتصاد و فرهنگ ، بماند که در این زمینه چند مطلب نوشته اید و دبیران هم برای مطالعه ی ما برگزیده اند و بنده با چشم خود دیده ام ، با مدیریت حس بینایی بحمدالله 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :114
بازدید دیروز :737
کل بازدید : 1307016
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ