سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنبش تبیین ، قسمت چهارم :

سلام علیکم ، روز بخیر، ششمین روز بهمن هزار و چهارصد هجری خورشیدی .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَ ... .

اشاره :

بحث از شکر خدایی بود که نازل کرده بر :

بنده اش ... .

خب چی نازل کرده ؟

کتاب :

خب ، کتاب یا نوشته تا کجا نازل شده ؟ حالا بمونه خوندنش ! که فرموده باشه هم :

... ، إقرأ ... ، إقرأ ... .

و همچنین چقد :

... فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ... .

و واجبشم ، که گفته شد حتی اونیم که برای آخرالزمانیا ، مثل زمان ما الان ، نازل شده ، سوره ی حمد و از قرآن عظیمم سوره ی توحیده که در نماز واجب شده ، که ازش تعبیر میشه به :

حمد و سوره (الف)

خب ، حالا آیا خوندن حتی حمد و سوره هم از رو ؟! مثل خوندن حتی مثلا :

آثار بدون استثناء خوب شهید مزتضی مطهری ؟

یا اینکه حتی همینم مرتبه ی نازلترم داره و متوقف نمیشه در اونچه که بچشم میاد (ب) ؟ یا مثلا بقول مرحوم علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسمشون  :

برای نخستین بار چشم ما ... .

بر اون میفته ؟

خلاصه به تعبیر دیگه مثلا :"حدّ یقف"ش کجاس ، خوندنو میگم ، خوندن کتاب رو میگم ، نوشته رو میگم ، که نازل شده ؟

خب ، برم یه چیزی بخورم ، آخه سفره بازه ، پیش از اینکه حاج خانم بگه بیا ! (پ) 

روز بخیر و به امید فرصتی دیگه ان شاءالله

-------------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

نقله که اومدن پیش پیامبر و گفتن شما گفتین در یکی از دو رکعت نمازا سوره ای از قرآن بخونید ، ولی علی تو هردو رکعت سوره ی توحید رو می خونه ! پیامبر علی رو صدا کرد و پرسید و چراشم ، در پاسخ گفته شده که من سوره رو خیلی دوست دارم .

ناگفته نمونه که این سوره ثلث یا یه سوم قرآن بحساب میاد و با خوندنش در هر دو رکعت میشه دوسومش ، و هیچ سوره ای نیست که اینقد از قرآن رو جایگزینش کرد در نماز ! بعبارت دیگه واجبش کرد !

ب :

البته بقول مرحوم علامه ، پیش از این ، یعنی افتادن "چشم ما بر ..." دیگر آعضای حسّی ما بویژه :"از راه لمس" قرائت یا خواندی داشته اند ، حتی در شکم مادر . 

---------------------------------------------- 

پاورقی :

بیا بخور ، بعبارت دیگر :

بیا بخون

که خوندنش با خوندن تو شکم مادر فرق داره ، مثل خوندن با بینی ، که با پا گذاشتن بچه به این دنیا توش مستقل از مادر میشه . 

البته با دهن و زبون ، و محل بحث فقط این نیست و نازلتر از اینم بچه داره و داشته در شکم مادر . 


  

تمدن اسلامی ب ز :

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ ... .

سلام علیکم .

السلام علیک یا امام غریب !

ضمن تبریک بمناسبت امروز ، جمعه ی:"اول"ماه مبارک رمضان ، و پیشاپیشم (الف) بمناسبت نیمه ی این ماه (ب) که توشیم ، بازم اول بگم که بقول پدرم :"بفکر" شم نیستم که بزنم بیرون ! حتی بقولش برا :"عقل" حاکم ! چه رسه که حاکم :"قلب" یا دل باشه ، یا بقولی حسّ ، که بازم بقولش ، بقول اقا امام ششم علیه السلام :

...أَعْلَى ... .

شم : ... ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى .

و بشرح ایضا عیسی ، نوح و آدم علیها سلام ! علیه السلام منه !

حالا کاری ندارم که مثلا :"دعوت" نامه ، یا همونطور که در نوشته ی قبلی گفته شد ، فراخوان برا :"تفسیر" نوشتن یا گفتن ، برا کی داده شده ! و بقولی میزبان کیه !؟ ولی میهمان و اونم تو این ماه کیه !؟ جز من !؟ و مثل منی !؟

خب ! تفسیربرا کی نوشته بشه یا گفته بشه !؟ من که فکر نمی کنم مسئله بقولی :"بالغه" یا قابل فهم برا همه نباشه ! تفسیری که خواننده یا شنونده نداشته باشه که بقولی :"مهجور" ه ! ولی آیا فقط این که مصداق "مهجور"ه !؟ مهجوریتی نداره خواننده یا شنوده اش !؟

حالا بمونه که مقصود از:"مهجور"ی که گفته شده کدومه !؟ ولی گویا چشم انتظاری ، یا گوش بزنگی هست و مسئله اونیه که بچشم بیاد یا بقولی چشم بهش بیفته ! بشرح ایضا بگوش اومدنیم و قول دیگرش ! بقول مثلا مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" ، یا بقول برنامه ی :"معرفت" شبکه ی دانایی تلویزیون یا :"سیما" ی این :

ج.ا

که بجای :"مابعد" ، گفته بشه :"ماقبل" مثلا نوشته ای یا گفتنی !ه ، حتی عضو حواس بینایی یا شنوایی که به نوشته یا گفته میفته ! چه رسه به دیدن یا شنیدن نوشته یا گفته ! و"ماقبل" مابعدشم ! همینطور ! حالا ماقبل حواس چیه !؟ بمونه ! و مثلا بقولی :"مقلب القلوب" بینایی وشنوایی و دیگر مراکز حسّی !

علی ای حال و بقولی احسن حالم ، فرض بر اینم که نوشته یا گفته :"حقِّ" تقدم داشته باشه و بقولی :"سبق"ت داشته باشه و بقولش :

... گدای جوش ... .

یا :

... اسیر ... .

حتی چشم یا گوشیم نباشه ! ولی بازم مسئله بجای خود باقیست ! که نوشته یا گفته برا چشم یا گوشی نوشته شده یا گفته شده ! مثل چشم یا گوش من ! و مثل منی !

خب ! که چی !؟ مثلا خونده بشه !؟ یا خوندنی ازش داشت !؟ هم ! مثل کی !؟ مثل مفسّر !؟ خب ! برا کی !؟ اینم برا یکی دیگه !؟ مثل من !؟ در بیرون اونوقت !؟ یا مثل مفسّر؟! برا من ؟! در درون !؟ خب برا کدوم من !؟ حالا مابعد یا ماقبلش !؟م بمونه !

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ ... .

السلام علیک یا بقیة الله !

مسئله ی اساسی و بنیادی تر اینه که گیریم مفسّر سنگاشو با خودش وا کرده و من و مثل منیم همینطور ، و بقولی جلسه ی تفسیرم برقرار ! خب ! حالا چه بقولی :"اتفاق"ی میفته !؟ آیا به ماحصل ، بقول برنامه ی :"اتفاق" تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا

نمیشه :"اعتماد" کرد !

حالا بمونه که بقول پدرم بقول حضرت امام (ره) اعتماد نکردنم :"وقوع  و لاوقوع" نداره ! بلکه به چی اعتماد کرد !؟ به کدوم بقولی :"اتفاق" !؟ درونی یا بیرونی !؟ بیرون از من !؟ که "اتفاق" افتاده !؟ برا من !؟ و آنگاه من !؟ اتفاقی بعنوان من !؟ حتی قابل لمس برا من !؟ برا لمس من !؟ در قرائتی از من ! یا تفسیری از من ! و الباقی من پیشکش !

وقت بخیر و قابل لمس باشید ان شاءالله !

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ ... . 


  

خواندن چشمی (ب) :

بازخوانی :

سلام علیکم و باز شب (ب) خیر .

دیشب حرف از نوشته ای بود که فرستاده شده ، که خونده بشه با چشم .

حالا کاریم نداشتیم به اینکه :"خواندن" چه تعریفی داره !؟ (پ) و گفتیم مثل همین که الانم داریم این نوشته را می خوانیم ، حالا آیا به این کار مثلا :"باز خوانی" هم گفته شده !؟ یا "بازخوانی" یه کار دیگه هست !؟ البته کار دیگه ی چشمی !؟ فعلا محل بحثه ، و با خوانندهای دیگه فعلا کاری ندارم ، و فعلا هم مقصود و منظور نوشته ای هست که یکی فرستاده ، چه با معرفی خودش ، و چه بقولی : انظر ما قال .

البته نه اینکه چشم بنداز به نوشته ! چرا که : بسم کی !؟ یا به چه نامی !؟ آیا بنام فرمانده !؟ که : انظر ... .

یا بنام چشم !؟ چراکه ایندو با هم فرق داره !

خب ، حالا این بمونه ، علی ای حال این کار چشم ، یعنی خواندش رو آیا "بازخوانی" م گفته میشه !؟ یا ایندو هم با هم فرق دارن و چشم یه کار دیگه هم می کنه ؟ و اسم اون بازخوانیه !

یا نه ! بازخوانی کار چشم نیست و کار کارگر پسا چشم ، یا پسا خواندنه !؟ و کار چشم مانند مثلا :"رسول" یه که مرسوله رو بدون دخل تصرفی (ج) به چشم رسونده و بقولی کارش :"ابلاغ" بوده !؟ ابلاغ نوشته ی سر بسته و مهر و موم هم مثلا ! مثل پستچی بعنوان مثال .

خب ، حالا پس از خواندن ، اگه کار چشم تمام شده باشه ! بازخونی رو به کی واگذار کنه !؟ واگذار که نه ! کارش نبوده که واگذارش بکنه ! خب چی !؟ یعنی :"بازخوانی" چی شد !

حالا بمونه با فرمان :"إقرا" یا بازخوان به اونم !؟ و معرفی فرماندهشم !؟  

خب ، برا امشب بیشتر از این چشاتون خسته نکنم ! شب بخیر .

-------------------------------------

ب – شب دوم ، امشب .

پ – خواندن (ت) ، منجمله خواندن چشمی :"ترجمه" هم گفته شده ، حالا بمونه که :"هرمنوتیک" یا متن خوانی و اولشم برا خواندن متن دینی هم گفته شده باشه .

و "ترجمه" را هم مثلا تفسیر ، تعبیر و ... گفته شده .

ت – خواندن نوشته یا متن ، متنی مکتوب یا نوشته ای که خواننده اش چشمه . (ث)

ث – خب متونی هم هست که خواننده ی اونا گوش و دیگر اعضای حسیه ، بعنوان مثال وقتی سخنرانی حرف می زنه ، این گوشه که مامور به خوندن یا گوش دادن به اون میشه ! و وقتی همون سخنران حرفشو بصورت نوشته یا مکتوب در بیاره فرمان :"إقرأ" یا بخوان اون رو برا چشم صادر کرده ، مگه اینکه یکی یه چیزی نوشته باشه ، و حتی منتشرم نکرده باشه ! چه رسه با ارسالش برا یکی ! حالا هوایی ؟ یا زمینی ؟ مثلا بوسیله اینترنت یا پست و پستچی و تحولیش ! یا برویت رسوندنش به چشمی که :"بخوان" ! یا :"بشنو" و دستورات دیگه برا اعضای حسیه دیگه ، مثلا بچش ... رو تشنه لب !

ج – مثلا پیش مطالعه ! برا مثلا کمک به چشم هدف نوشته یا مکتوب ! و مثلا ترجمه ، تفسیر و یا ... ی نوشته براش !

یه جایی بچشم خورد که در ترجمه چهار تا عامل موثر بوده ، حالا بمونه که اونجا عامل دین یا اسلام گویا بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری در :"تاریخ علم " منجمله علم یا دانش :"ترجمه" هم علم یا دانش بحساب نمیاد ، گویا !

اون چهار تا عامل رو گفته بود عبارت ! ن از :

چهار عامل 1 - (روابط سیاسی، 2- (علاقه نخبگان فرهنگی ـ‌ سیاسی)، 3 -(نظام آموزشی ) و 4- (ایدئولوژی غالب) .


  

حفظ انقلاب (4) :

بسم الله ... ، إقرأ ... ، ن والقلم و ما یسطرون، ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ ، وَ ... .

با سلام و صبح بخیر .

انقلاب دوم (1) :

زیاد فرصت ندارم ، می خوام برم نون بگیریم ، بخوریم و بعدشم که بریم سرکار .

پس فعلا فقط اکتفا می کنم به اینکه ، چش و گوش و اعضای حسی دیگه ، حرفشون فقط این نیست که مثل بعضیا بگن :

من می خوانم ، پس هستم .

بلکه بعدشم میگن :

من می نویسم ، پس هستم .

البته سر جاشه که گفتم بعنوان مثال ملای رومی میگه :

ما رمیت اذا رمیت گفت حق

کارحق بر کارها (2) دارد سبق

... ، لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ، إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ، فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ، ثُمَّ إِنَّ عَلَینَا بَیانَهُ ، ... .

خب ، پاشم برم نون بگیرم تا دیر نشده .

زیر نویس :

1 – مثل همون روزی که صدا کرد و گفتم که فرداش شاه اومد تو تلویزیون و گفت صدای اونو شنیده ، که به اون روزو روز انقلاب دومم گفته میشه .

 

2 – مثل همین کار چش و گوش و اعضای حسی دیگه که گفتم . 


  

پیدایش 4 : 

ب ... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، إِیاکَ نَعْبُدُ وَ ... 

سلام علیکم 

اول پیشاپیش عید و اعیادی رو که پیشرو داریم تبریک بگم ، روزنو  ، جمعه و سالروز تولد سومین امام همنام پیامبر، حالا هردونام آسمونی و زمینش بمونه ، بعد برم سربحثی که داشتیم و بازم بگم که ما سر و کارمون با پیدایش پیداس ، و کاری با پیدایش ! ناپیدا و اشکال گوناگون اونو ووو نداریم . 

کار : 

خب امروزم که سر کار نمیریم و فرصتشم دارم ، البته قد امروز ، و به اندازه ی روزش ، و تو اینم خب پیداس که علاوه بر مثل نماز صبح کارای دیگه هم داریم ، مثلا خوردن ، که شامل مطالعه هم میشه بقول آقا امام محمد اول علیه السلام . 

مثلا یادم میاد در یه کتابی نوشته شده بود که آقا امام علی علیه السلام فرموده اند : از ما میاد کسی که یه نام پیدا داره و یکی هم مخفی ، و مخفیش احمده . 

و این فقط شامل خوندن با چشم نمیشه ، خوندن کار گوشم هس ، همینطور بقیه ی اعضای حسی بدن ، و فقطم شامل پیدا شده برای بدنم نمیشه ، یه خوندن دیگه هم داریم و حالا سوم این "دو" هم بمونه ! وقتی که ایندو پیدا شد ، مثل شما دوتا و نظاریش ، که بعنوان مثال مانند آندو کاری که علما و دانشمندا می کنن ، که استاد شهید مطهری فرموده اند ، ووو 

به مسلمون و کافرشم کاری ندارم ، مگه اینکه نه تنها بقول حضرت آیة الله "محمد تقی" مصباح یزدی ، بلکه گویا بقول مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیرشون ، همین دیروز ، دستاوردی نه تنها علمی ، حتی حسی هم ، بدون "عبودیت" بتوان داشت ، و "معبود" هم هردو داشته باشن !؟ 

و نتیجه ی اون این بشه پس حتی علم و دانش هم نزد کافر پیدا میشه ، چه رسه به به اصطلاح علوم حسی ، که بحث قبلی ما رسید به این ، که حالا برفرض پیدا نبودن چیزی ، پس از مطالعه ی (خواندن) گفته ی خدا که نه ! گفته ی رسول خدا ، امام و جانشینش ، خب بریم ببینیم چه چیزی خدا "معبود" مثلا تو غرب به اونا گفته ؟ و درثانی ما چه چیزی برای برداشت از اون ، از اونا کم داریم ؟ یا اونا زیادتر از ما دارن ؟ اگر برابر و مثلا پنجاه پنجاه نباشه عابدش !؟  

حالا برای پیدا شدن اونچه در مثلا غرب پیدا شده ، در اینجا ؟ یا بقول مقام معظم رهبری درستش ؟ و پیدایش این ؟ و بعنوان مثال این یعنی "مقاوت" ؟ یا ... ؟ مثلا بر مبنای پیدا در درون ؟ ووو ؟ که بمونه . 

چراکه بحثش گذشت که کدام درون ؟ آیا رهبرانی میان رهبر و مردم ؟ بعنوان مثال در نظریه ای که بحثش گذشت ؟ یا فی مابین ایندو : رهبرمردم ، و "رهبرمردم" ؟ که پیداس رهبر یکی از مردمس ولی  آیا مردمم همینطور ؟ و مثلا "مردم سالاری دینی" ؟ و نه تنها دوم ، بلکه سومی هم نداره ؟ مثل شخص ثالث "نظریه سیاسی اسلام/کشورداری" بحث قبلی ، بحث " نظریه ی مردم" ی که داشتیم و وارداتی از مثلا غرب هم نبود ! مردمی مثل من و مادرتون ، مادر شما دوتا ، که بحثشو داریم .  

...إِنَّهُ لَا یفْلِحُ الْکَافِرُونَ ، وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَیرُ الرَّاحِمِینَ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، تَنْزِیلُ ...

ادامه ی بحث :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ ، قُمْ فَأَنْذِرْ ، ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ، ... ، عَلَیهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ، ...  

پایان بحث : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، تَبَّتْ یدَا ... 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :153
بازدید دیروز :322
کل بازدید : 1300289
کل یاداشته ها : 1753


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ