سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزگارِ هفته :

بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا ... رَأَیتُهُمْ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

امروز ، یعنی :

جمعه

چرا !؟ خب برا اینکه یه هفته قبل ، تو همین ماه ، ماه بعد ماه شعبان امسال ، سال هزار و چهارصد و چهل هجری قمری ، نامیده شد : جمعه !

مگه اینکه برگردیم به ماه قبلی و تو اون نامگذاری شده باشه ! و همینطور تا :"محرم" و :"نخستین" نامگذاریش تو سال بعد از سال هزار و چهارصد و سی و نه هجری قمری ، و ...  

چی می خوام بگم !؟ امروز !؟

حالا پیش از ظهر !؟ یا بعد از ظهرش !؟ بمونه ! مگه اینکه :

به وقت

ظهرش باشه ! گفتنشو میگم ! گفتن چی !؟ و به کی !؟

خب ! اونوقت اون چی !؟ و به کی !؟

آیا مثل داستان سند 2030 !؟ یا مشابه داخلیش !؟

مگه اینکه مثل قصه ی روز اول جنگ تحمیلی باشه ، که بعد اینکه هواپیماهای عراقی اومدن و رفتن ، حضرت امام (ره) فرمود : یه سنگی انداختن و در رفتن ، پیاده که نشدن ! یا رو زمین که ننشستن ! و قریب به این !

که گویا الانم گفته میشه : این سندای آموزشی ! پیاده نمی خوان بشن !؟

خب کی می خواد پیادش کنه !؟ آیا فقط من آموزگارش !؟ خب کجا !؟ حالا کی !؟ یعنی چه وقتشم بمونه ! آقا ! یا خانم ! زمان ! آموزگار زمان ! روز و هفته هم !

حالا ماه و اونم این ماهش بمونه ! ماه نزول ! ماه پیاده شدن !

====================

بعد (الف) نوشت :

... (آل عمران/3) مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ (ب) ... .

رکعتان فی الجمعه ، و لا یصحّ الا فی اذان الظهر :

مثل نماز صبح ، که دو رکعت بود !

در :"دو" رکعت اول نماز جمعه ، نمازگزاران ! مخاطب قرار داده می شوند !؟ یا بی نمازان !؟

اگر نمازگزاران ، کدام نماز !؟

------------------------

زیرنویس :

الف :

بعد ازظهر ، ظهر امروز ، جمعه .

ب :

... لِلنَّاسِ ... .

چرا !؟ خب چرا :

... إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ؟ (آل عمران/4) ... .

آیا در مقابل :

... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ ؟ (آل عمران/3) ... .

خب ، :"کُفر" با چی !؟ با کدام نازله !؟ یا پیاده شده !؟ و :"حقِّ" عذاب !؟ و حالا شدیدشم بمونه !

صرف نظر از مثلا :

صفریک

بودن مخاطب :"انجیل" !؟ حالا :"توراة"م بمونه ! چه رسه به :"نزل علیک" و بقولی :

تا "دو" نشه بازی نشه !

البته استاد شهید ، در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی در پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه ، در بحث :"ریشه"یابی ادراکات و علم های حصولی ، دارند به این معنا که :

لازم نیست آموزگار دو چیز بود ! میشه آموزگار یه چیزم بود !

که شاید منظور استاد شهید همون باشه که پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم فرموده :

اگر ، و فقط اگر دو چیز باشه ! یکی آموزگار دیگریست !

حالا آموزگار چی !؟ خب می تونه مثلا آموزگار سند 2030 باشه ! یا مشابه داخلیشم ! ولی به کی !؟

خب به اون یکی دیگه ! حالا آیا اون بقولی :

صفریک

ه !؟ خب ! آموزگارش چی !؟ اونم !؟ یا مثلا :"انجیل" ی در دست داره !؟ حالا :"توراة" هم !؟ بمونه ! چه به اینکه بقولی :

اگر ، و فقط اگر دو چیز داشته باشیم ! آنگاه :"نزّل علیک" ی دارد ! ما ! که اندو رو دارد !

حالا :"مکتوب" یا نوشته شدشم بمونه ! باز ! برا فرصتی دیگه ان شاءالله ، که :

در کجا !؟ خودشم :"سه بعدی" شو ! و زمان و صاحب زمانشم بمونه !

تا بعد ، عصر بخیر . 


  

ترس از علم یا دانشجویی . :

سلام علیکم

دانشجویی یا طلبگی :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

آشنایی با علوم إ ... .

--------------------------------------

زمین لرزه :

... ، ألحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... وَ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

خب گفتم امروز جمعه هست و تعطیله ، دوتا بنویسم ، گفته هامو دیگه .

داشتم از زمین لرزه (الف) ای می گفتم که تهرون ، پایتخت ایرون (ب) رو لرزوند و :"ترس" که جون یکی(پ) رو گرفت و جون یکی (ت) رم چی گرفت !؟ همون "ترس" !؟ یا ... ؟ که گفتم :

می ترسم ، پس ... .

خب آخه شادی یکی بگه :

نمی ترسم ، پس هستم .

البته نه مثل :

فکر می کنم ، پس هستم .

خب برا اینکه مصرع اول این دو تا با هم فرق داره ! دیگه .

یکیش مثل اینه :

چرا مسیح (ث) ی نیستم !؟

که مصرع دومش اینه :

علمی هستم .

چرا !؟ خب برا اینکه میگه دین یا إسلام علمی نیست !

جالبترش اینه که یه بچه مسلمون ، حتی شیعه ی جعفریم نه ، امام هشتمیم بگه ! خب معلومه دیگه ! اینکه لازم به گفتن نداره ! مگه کتاب خدا ، کتاب علمیه !؟

قبول باشه ، نماز مغربو میگم ، اول وقتشو میگم ، تازه ! بگم ؟

چی ؟ نگم ؟

حالا میگم ، تازه ! نونم گرفتم ! اونم چه نونی !؟ :"نون شب" معروف !

خب کجا بودم ؟ داشتم می گفتم که می ترسم ، البته نه اینکه پس هستم ! بلکه هستم ، ولی خب می ترسم دیگه !

مثلا گفته شده : "از ریسمون سیاه و سفید می ترسه" ، البته نه اینکه حکما :"سیاه و سفید" ش ، نه ! از :"سفید و سیاه" شم می ترسه ، کی !؟ خب :"آدم مار گزیده" دیگه ، یا مثلا بقول ما ترکا : طرف می ترسید ، با دست سیداحمد مار می گرفت" ، چرا !؟ نه اینکه چرا می ترسید ، چرا با دست سیداحمد ؟ خب سیداحمد مار گیر بود ، بلد بود مارگیری رو ، و برا همین نمی ترسید . 

خب ، مثال های ترس بازم هست ، ولی یه چیزایی هست که راست راستی ترس داره ، مثلا تو همین آیه ی فوق الذکر خدا گفته : ... اوناییکه کافرن ... .

خب بقول آقای قرائتی تو دزسهایی از قران همین شب چله یا شب یلدا ، که دیشب بود می گفتن که خدا به بعضیا گفته که :"حقّا" حتی کافر ، حالا "حقّا" مومن رو شاید منم جرات بکنم بگم ، ولی به یکی بگم : حقّا کافر !

خیلی ترس داره برام ! هرچند که دنیا رو بخواد بکنه تو یه :"کلاه" ! یا مثلا تو :"شهروند" و حتی با "نون شب" شونم کاری نداشته باشه ! مثلا . و خودشم بگه که :" شهر" م فقط "شهر" نیست ! بخش و روستا که نه ، بلکه استان ، چی میگم !؟ دنیا هم شهر ه ، خب چه مانعی داره که به دنیا هم بگه !؟ هیچی ! اما آیا :"شهرفاضله" !؟و اونم فردا !؟

تازه ! اسم یا نامگذاریش امروز باشه ! نه بعد اینکه بدنیا اومد !؟ اونم :"رو" ما ! خب این اسمش حقّا که کفره دیگه ! مگه کفر یعنی چی !؟ شاخ و دم که نداره ! همین "کلاه" گذاشتن سر ما اسمش کفره ، حتما لازم نیست که بقول عربا رفت :"زیر" جادر که به اون چادر که سرپوش شده گفت : کَفَر !

یا به سرپناهی دیگه ، مثلا همین :"کانکس" م برا اسکان موقتم که گفته میشه هم میشه گفت ، به سر پناه دائمی بنام خونه هم ، و به چیزای دیگه ای هم که شاید باورتون نشه ! بگم !؟

چی !؟ نگم !؟

بذارید حالا این :"سازمان ملل"و بگم ! یا اونچه که :"بین المللی" ش گفته میشه ! مثل اون :"دنیاوند" !

آخه عصر عصر آخرالزمانه و اینا رو دیگه نمی تونم نگم و بقول مقام معظم رهبری از هیشکیم :"باک" ندارم و میگم ! آخه ادعای :"جهانی" دارن ! مثلا همین :"دهکده ی جهانی" ! اونم بی پرده ! و آشکارم داره میگه :"صفریک"ه !

خب اگه اینارو نگم ، دانش آموز دبستان و دبیرستان ، حتی دانشجوی دانشگاهم نه ! بلکه طلبه حوزه ی (علوم دینی" یا اسلامیم گوشش که نه ، حتی چششم نمیفته به مکتوب یا نوشته ی :"01" (ج) ! که همون نه رقمی سابقه این ریاضیات جدید! و ریاضیات ده رقمی که نداریم !؟ نداشتیمم که داشته باشیم ! و ده همون یکه تو دهگان !

خب آدم می ترسه اینو نگه ! منکه می ترسم ! برا اینکه این از توش مثل همون :

چرا مسیحی نیستم!؟

درمیاد و فرادش : چرا دیندار نیستم ! خودشم علمی !

حالا کدوم علم یا دانش !؟ بقول مفام معظم رهبری :" خدمت اونم میرسیم" ان شاءالله .

فعلا شب بخیر .

----------------------------------------------

الف : یا زلزله .

ب : جمهوری اسلامی ایران .

پ : یه خانم ، یا بقولی :"زن" .

ت : یه :"کودک" ، حالا پسر ؟ یا دختر ؟ ووو ؟ بمونه ! در نوشته ی قبلیم موند .

ث : یکی از مناسبتای این ماه ، ربیع الاول ، و برج دی که وارد اون شدیم ، سالروز تولد حضرت عیسی بن مریم علیه السلامه که یکی از پنج پیامبر جهانی ماست ، مثل حضرات ابراهیم ، موسی ، نوح و آدم علیها سلام  ، با این تفاوت که مثل آقا امام زمان علیه السلام ، در دنیا هستند ! و از دنیا نرفته اند .

ج : از چپ خوانده می شود ، نه از راست ! که جایگزین :"دَه" شده باشه ! چه رسه به جانشین !

چرا بجای یک :" صفر" بکار برده می شود ! و اینم از اوناس که گویا بگوش نمیرسه ! اونم در :"حقِّ" (چ) برخوردار از نعمت گوشم !؟

چ : جهت اطلاع مثلا سیمای جمهوری اسلامی ایران ، شبکه ی یک ، برنامه ی :"درسهایی از قرآن" . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :285
بازدید دیروز :269
کل بازدید : 1300690
کل یاداشته ها : 1753


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ