سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه تنفّس ت :

سلام علیکم

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، الحمد لله ربّ العالمین ، مالک یوم الدّین ، ... .

ضمن اینکه امیدوارم جمعه ای رو به مبارکی و خوبی به شب رسونده باشین و هفته ی بهتریم پیش رو داشته باشین و بهشم فکر کنیم !

البته نمی خوام بگم که برنامه ی معرفت الان ! شبکه ی چهار سیما یا تلویزیون این :

ج.ا

داره میگه که فقط به :"گذشته" میشه فکر کرد و به آینده نمی اندیشیم .

اصلا فکرکردن یا بقول خودمون اندیشیدن برا چیه !؟ آیا برا اینه که مثلا شیخ اجل :"سعدی" چه گفته !؟ اصلا چرا مثلا "سعدی" !؟ بگو پیامبر ، خدا ! حتی حرف خدا هم بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : تا مسموع هست نفعی بحال هیچ متفّکر یا اندیشمندی نداره !

خب ! ما به چی فکر می کنیم !؟

جز به حرف خومون !؟ یا بقول همون برنامه حرف :"من" !؟ که محل بحث یا کاوش "من" ! همینه و خب ! حالا :"راه"ش چیه !؟

آیا بقول همون برنامه پرسش اینه که "راه" درستش چیه !؟ و صرف نظرم از اینکه راه :"منطق"یش کدومه !؟ و گیریمم که همه ی راه و روش های آمده در متدولوژی علومم بقول همون برنامه :"صغری کبری" و :"حدّ" وسطیم داشته باشن ! که اون دو ! یعنی "صغری کبری" یا بقول مثلا "سعدی"م :"کبری صغری" رو بهم ربط میده !

خب ! بگذرم و بیشتر از این :"پیچیده" نکنم ! هرچند :"کلّی"ترین "پیچیده" از قضا تو همون "کلّی" باشه چی !؟ بعنوان مثال تو کتابای "منطق"ی گفته شده :

هر انسان (منی!) فانی است ، سقراط انسان است ، پس سقراط فانی است !

خب ! حرف :"سقراط" یا همون سعدیم چی!؟

باز بگذرم ! خب ! کجا :"فانی" است !؟ آیا تا :

من !؟

و من مالک یا ملک یوم ... !؟

شب بخیر ، دختر خونه . 


  

راه تنفّس (الف) :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، الحمد لله ربّ العالمین (ب) ، وصلّ الله علی محمّد و اله .

یادآوری :

... ، ویا علی و یا محمّد ، ... .

ضمن تبریک بمناسبت امروز جمعه ، جمعه ی جماعت ویا ... ! جمعه ، برا این بیرون زدم که امروز تلویزیون ویا سیما ، شبکه ی یکش ، حدود ساعت ده یازده یه سخنرانی از بقول پدرم :"برادر" آقای حسن رحیم پور ازغدی پخش کرد که در سال 1397 ایراد شده بود ، حالا کاری به زمانش ندارم که مثلا اون موقع بقولی مرحومی پیاز ! و یا بقول درسهایی از قرآنی گوجه فرنگی ! و یا بقول روزنامه ی :"جرثومه" ای پراید ! و یا ... ! چند بوده و الان چنده !؟ و بقولی ! با چشم به خارج و مثلا تحریم خارجی نیست و بقول مثلا فرمانده ی سپاه ، که می توانست با :

اتّکا به توان داخلی

هم نباشه ! مثلا تو همین قضیه ی تخم مرغ ! که گویا ربطی به توان داخلی نداشت ! آخه گفته شد :"شنبه(پ)" و اونم :"ارزون"ش در دسترس باشه ! که همون تلویزیون یا سیما که یه برنامه ای داشت در رابطه با "ارزون" شدنش ! البته با قیمت سیزده چهارده تومن ! نه به قیمت قبلی ! و اونم به قیمت 1397 ! در حالیکه همین دیروز خریدیم کیلویی هفده تومن !

حالا مقصود مثلا فرمانده ی سپاه از :"مقاومت" مردم چیه !؟ و به چه قیمت !؟ بمونه ! یا مثلا مقصود اون "برادر" سخنران از :"هوشیار"ی مردم چی بوده !؟ و اگر هنوزم هست !؟ که هست ! برا اینکه تلویزیون یا سیما امروز "یادآوری"ش کرد ! چیه !؟ ووو بمونه !  

ووو هم که سخنران گفت و سمع الله !

فقط برا حرف یا سخنی بیرون زدم که براش قسمتی از آیه ی :

لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا

سوره ی فتح رو آورد ! و کاریم با :"... إِنْ شَاءَ اللَّهُ ... " و :"... لَا تَخَافُونَ ... " و ... شم ندارم !

ولی :"راه" مسجد الحرام از کجاس !؟ "راه"امنشو نمیگما ! یا بدون ترسشوها !

هفته ی خوبی پیش رو داشته باشین ، دختر :"خونه" ! و یا ... !

یامحمد یا علی ، و یا علی یا محمد !

--------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

ادامه بحث قبلی ، یعنی بحث :"تنفّس دینی ب ب" ، بمونه به وقتش ، یعنی وقتی که زمانش بشه ! حالا میگم چرا ، یعنی تو بحث امروز گفته میشه انشاءالله .

ب :

هرچند پیامبر صل الله علیه و اله فرموده هرچی که با بسم الله و الحمد لله آغاز نشه پایان نداره ، خب برا اینکه آغازی نداره که پایانی داشته باشه ! ولی ایندو با هم یه تفاوتی داره ، چراکه آغاز با آغاز "راه" تفاوت داره .

راه مثل همین راهی که اون برادر در سخنرانیشون داشتن ! که میگم ان شاءالله و کاریم ندارم به مثلا اون مداحای یزدی که گفتن :"این دین نیست ، اسلام این نیست" !  

که :"به تعبیر معروف" صاحبش برداشت و ... ! در حالیکه بعضیا تو این ماه محرم کرونایی هم تا بخوان تربین داشتن و تلویزیون یا سیما هم براشون چیزی که کم نذاشت ، بلکه هرچیم از دستش براومد :"تنفّس" مصنوعی بهشون داد ! حالا بمونه تو یادآوری ظبط شده هایی مثل همین سخنرانی برادرشون ! که چیزی نمونده بود از افتخار تو پوستش نمونه ! حتی بعنوان یه ایرانی ! چه رسه به مسلمون و شیعه و خودشم دوازده امامی !

که بمونه در ادامه ی بحث "تنفّس دینی ب ب" ! که زمانش برسه ان شاءالله ! آخه یکی از ادعّا هایی که تو سخنرانی شد ، نترسی مردم بود ! منتها گفته نشد :"ترس" از کی !؟ از مثلا آمریکا !؟ و حتی صهیونیست جهانی !؟ یا از ... ! داخلی !؟ اونم نه حتی با انگ مثلا فتنه گر ، ارازل ، اغتشاشگر ووو ! بلکه مثلا ضد ولایت فقیه ! خصوصا ! و بی دین ! و اونم نه دینی که بقول مثلا مداحای یزدی :

این دین نیست !

بلکه برا اینکه :"این دین" نیست ! یعنی همون دینی که سخنران می گفت و مستمعانشم گویا از غروز تو پوستشان نمی گنجیدن ! حتی در سال 1397 ! در حالیکه بعنوان مثال تو شهر همون برادر سخنران بود که گفته شد :

یه اختلاص کم بشه ، مشکل ما حل میشه !

و اختلاص کنندگان هم نه تنها خارجی و بقولی :"دشمن" ش نبودن ! بلکه ای بسا از علمدارن همون ن"ترس"ا و حتی :"هشت سال دفاع مقدس"شم بودن ! با بقولی :"مقام"شویی ! هایی رایج شد از اول پیروزی انقلاب ! بلکه تو انقلابم ! که جهت دادن انقلاب رو ! و در راسش همین :"نظام"ی که بعنوان :"حکومت اسلامی" بناش گذاشته شد ! و بجایی رسید که با عنوان مثلا :"مردم سالاری دینی" حتی مُرّ دین هم عنوان گرفت ! که برادر سخنرانمون اونو تا جایی بالا برد که شیعه ی دوازده امامیم از داشتنش پوستم انداخت ! نه اینکه در پوست ، نگنجد !

آخه حرف یا سخن این بود که نه تنها راه تنفس دینی ! بلگه تنها راه تنفس دینی همینه که هس !

خب بله ! حالا هست مگه !؟ اگه باشه که بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :

ابتر

که نیست ! آخه :"راه" افتاده که هست ! و بقولی  :"بود"نش میگه که راه افتاده ! و بدون شک مثلا :"تمدن اسلامی"م میشه براش مقصد باشه !

پ :

خب شنبه ی فردا هم شنبه خواهد بود دیگه ! ووو شنبه های بعدشم ! مگه اینکه تصریح شده باشه شنبه ی گذشته !

راستی تو مثلا :"پیام جمعه" های تلویزیون یا سیما ، حالا نماز جمعه ها بمونه ، یکی امروز گفت اینو !؟ یا خطبه ها هم مثل سخنرانی او برادره ! و اهل جماعت مستمع خطبه هم از خطبه ها پوست انداختن !؟ 

 


  

داستان ما ، قسمت پایانی ج :

... ،  إِیاکَ نَعْبُدُ وَ (الف) ... .

سلام علیکم .

... ، وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یبْکُونَ ، ... .

گزارشگر :

ضمن خوش آمد گویی و وقت بخیر ، و تبریک به مناسب امروز ، یعنی روز جمعه ، خدا بخواد امروز دیگه می خوایم بریم سراغ :"گزارش" از "ما" ، بحسب "گزارش" ی که گزارشگرش نامبرده شده .

البته منکه بقول آقا امام علی بن ابیطالب ، امیرالمومنین علیه السلام ، کاری به گزارشگر ندارم و چشم به گزارشه ! وگرنه گزارشگر که بحسب گزارش ، جناب آقای :

برتراند راسل

نیست ! که من حتی با ایشونم کاری داشته باشم !

چه رسه به اونکه پیامبر فرموده که : بعضیا :"حامل" گزارشن ! حتی گزارش :"فیلسوف" و :"شهیر" شم !

منتها چون نامبرده شده گفتم که در :"نامگذاری" یکی دو نکته رو گفته باشم .

خب ! حاج خانوم صدا کرد : نهار .

برم که سفره باز شده ! و خدا بخواد بمونه برا بعد نهار .

خب ، الحمدلله ربّ العالمین ، خدا سفره ی هیچ خونه ای رو خالی ، صفر یا تهی نکنه ، جاتون خالی آبگوشت مرغ داشتیم ، مرغ کلیو دوازده هزار تومن ، که گویا دیروز رفتن از شهر گرفتن ، آخه تو فاز ما که مرغ فروشی نیست ! که مرغ بقولی تعاونیم ازش گرفت ، اینجا همش واحد های مسکونی مسکن مهره و برا اینهمه که یکیش واحد چهار صد و خورده ای واحد ماست ، دو سه تا نانوایی و سه چهار تا هم فروشگاه تقریبا بیست بیست و پنج متری هست و بله یه مسجدم ! داره و یکی دو تا هم مدرسه ، چرا مثلا تا دلمون بخواد :"بنگاه" یا املاک مسکن داره ! در کنار خیابوناش که اختصاص داده شده برا تجاری و ... و برا خودش قد یه شهره و جدا از شهرمونه ! تازه شهرمونم خیلی از ادارتشم تو شهر بغل دستیش یعنی :"اُسکُو"ست ! و بقولی :"شهروند" اونجا هستیم ! مثل :"مخابرات" که برا گرفتن تلفن ، که اینجا ، یعنی فاز ما نداره و به تبع اینترنت و :"ارتباطات و اطلاعات" مرجع شهر ما هم اون شهره و بتبع فاز ما هم .

البته "ارتباطات و اطلاعات" سفره ی :"مجازی" ! که هنوز سرنخش حتی دست پایتخت این :"ج.ا" هم نیست و هروقت لازم بشه و بخوان :"مسدود" میشه ! ولو اینکه موجب ضررم بشه ! که فلسفه ی وجودی اینم برا :"سود"بوده ! مثل دیگر سفره های نهادهای مدنی حتی :"واقعی" به اصطلاح ! حتی آموزشی و مانند دبستان ، راهنمای و دبیرستان ، یا بشکل قبلیش دبستان و دبیرستان و بعد دانشگاه ! بعنوان :"خانه ی دوم" برای تعلیم و تربیت کودکان خانواده برای سرپرستی های جامعه ی مدنی ! و بدنه اش ! منجمله از :"دهداری" گرفته تا :"کشور داری" ! ماند :"جهان داری"ش ! و منجمله به :"شکل" جمهوری و حتی :"ج.ا" ! که چهار :"نسل" رو پشت سر گذاشته که :"اسلام" جا داده شود در آن ! و گویا هنوزم قراره که یه "نسل" دیگه هم در آن :"قرار" داده بشه ! و بازم با آموزه های قبلی !

خب ! برم سر :

نکته ی اول : 

پیامبر (ب) صل الله علیه و اله و سلم فرموده اند ، شیطان همه رو در وقت بدنیا اومدن بگریه میندازه ، فقط حضرت عیسی بن مریم ، روح الله علیه السلام رو نتونسته و به :"زبون" آورده که :

عبدالله

یا بنده ی خداس ! البته این به اون معنی نیست که بقیه :"عبدالله" نیستن ! شیطون نذاشته که به "زبون" بیارن اسمی رو که خدا براشون گذاشته ، که عبارته از : عبدالله .

اینم ناگفته نمونه که بقول استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون ، حضرت روح الله علیه السلام ، یکی از دو پیامبری هست که در این دنیا به :"کمال" نرسیده اند ، یعنی ازدواج نکردن و بتبع فرزندیم نداشتن تا نام فرزند ایشانم ، چه پسر و چه دختر باشه : عبدالله بن عبدالله !  

مانند نام هر :"بنی آدم" ی که تا امروز بدنیا اومده و بعد از اینم که بدنیا بیاد ، خب برا اینکه حضرت آدم علیه السلامم بنده ی خداس ! هرچند که ایشان هم :"گریان" پا به این دنیا گذاشته باشن ! البته نه از :"مادر" ! کمثل حضرت عیسی بن مریم علیه السلام و هر مادر زاد دیگر ، یعنی : بنی آدم !

خب ! نکته دوم ، در رابطه با :"نامگذاری" بمونه برا فرصت دیگه ، و خدا بخواد شایدم بعد : شام

سفره شامتونم هرچه پر :"رونق"تر ان شاءالله .

بعد شام :

حالا بمونه :"شام" (ج) و اما :

نکته ی ثانی :

منتها پیش از این در رابطه با :"فرادی" ، که گفتم ، شاید گفته بشه "به تعبیر معروف ":

یک دست صدا نداره

و نداشته که میرم دنبال :"ثانی" ! و به تعبیر معروف دیگه : تا دو نشه بازی نشه !

حالا بمونه که قبلا گفتم به قول بچگی ما ، خب : تا سه نشه بازی نشه !

بعبارت دیگه ، صرف نظر از اینکه بازی یکی برا یکی دیگه :"دیده" میشه ، بازی دوتایی چی !؟ برا کی "دیده" بشه ! حالا بعنوان مثلا :"داور" ، :"قاضی" و مانند اینم نه ! تماشاگر بازی چی ؟ ندارن او :"دو" تایی !؟

در ثانی منظور در :"نامگذاری" بود !

مانند مثلا نامی که والدین رو فرزندشون میذارن ، که از حقوق فرزنده که بر گردن پدره ، خصوصا وقتی که یه عمر قراره با اوم اسم صداش بزنن ! حالا بمونه که تا آخر عمرشم همراهشه و می تونه روش تاثیرم بذاره ، مثلا اگه اسمش :"احمد" باشه اونو یاد نام آسمونی پیامبر بیندازه ، یا مثلا :"فاطمه" هم همینطور یادآور مثلا :"ام ابیها" و شایدم مثلا صلوات : اللهم صل علی فاطمة و ابیها و ... .

همینطور :"اسم فامیل" یا بعبارت دیگه :"شهرت" ش ! حالا چه مثل بعضی فوتبالیستای تیم های کشورای عربی و مانند مثلا :"احمدعلی" که :"علی" شهرتش بحساب بیاد و نام پدرشم باشه ، یا مانند مثلا "اسم فامیل " شناسنامه ی ما ایرانیا ، که وقتی شناسنامه داده میشد ، طرف هرچند در مثلا دهاتی در قزوینم بوده ، چون اجدادش از یزد اومده بودن اونجا ، یا آورده بودنشون و یا تبعیدی از یزد بودن فامیلیش شده : یزدی .

یا مثلا لهجله داشته و خوششم داشته شده : خوش لهجه .

همینطور مثلا اهل ولایتی بود و عرق ولایتشم داشته و مثلا شده : ولایتمدار .

همینطور نامگذاریهایی علاوه بر اسم و فامیل و مثلا :"برتراند راسل" ، مانند مثلا :"فیلسوف" و همینطور :"شهیر"شم ، چه اینکه مناسبتم داشته باشه و چه اینکه وجه تسمیه هم نداشته باشه ، و مناسبتشم مانند مثلا احترام گذاشتن به یکی باشه و مانند اینم ، نه اینکه مانند مثلا با عرض معذرت :"زلفعلی" که اگرم نیّت چیز دیگه باشه ، الزاما چنین نیست که مثلا مایه ی دلگرمی برا نامیده شده باشه ! ای بسا که همواره هم یادآور خودش باشه که مویی به سر نداره !

و القاب و عناوین دیگر که مرسومه که یکی داره و یکیم بهش داده میشه و همه و همه ی اینا نام نخستین یا اولی ما نیست ، حتی نام :"آدم" ، :"انسان" و بشرم ! چراکه گفتم نخستین یا اولین نام اونیه که خدا رو همه ی ما گذاشه و یعنی :

عبدالله

که هرچند مردانه هم باشه ، ولی زن و مردم نداره ، چه رسه به مرد و زن ! بلکه مثل همون صلوات وارده ! که ان شاءالله به بحث :

دانش پژوهش

که برگشتم ، خدا بخواد باز میگم ، فعلا بقولی :"اندر خم" چشم بینا برا دیده شدن :"گزارش" ی از ما هستیم ، و قراره به چشم بیاد ، و :"دیده" شدنش ، یا بعبارت دیگه :"حسّ"ش کار :"قرارگاه خاتم الأنبیاء" بوده ، و فعلا قراره ببینیم ! خود را در "گزارش" ، که بمونه برا بعد .

خب ، دیر وقته و از وقت خوابم گذشته ، فقط #یادمان_می_ماند که تلفن و اینترنتشو که نداریم ! بچه ها هم که خوابن ! پس بیدار که شدن و گوشیشون وصل شد به شبکه ان شاءالله ، قسمت بعد شام ارسال میشه ، البته نه برا اونی که بعد از ارسال تشریف میاره ! چراکه تا اون وقت ارسال شده دیگه !  

شب بخیر .

--------------------------

زیرنویس :

الف :

إِیاکَ ... .

نا گفته نمونه این بعد :

واو

یه که متحرکه ، یا حرکت داره ، و دومین :

واو

یه که در این سوره ی اومده ، سوره ی :

سبعا من المثانی

نازله ی فبل از :

قران العظیم  

حالا چه :

إقْرَأْ ... .

و چه :

الم ، ... .

که خوانده شود :

الف لام میم ، ... .

وگرنه چه خوانده شود !؟ جز :"این" که یه نوشته هست ، برای بچشم اومدن  ! که فرع است بر داشتن نعمت بینایی ! و :

الف لام میم ، ... .

نیز :"بشرح ایضا" ، منتها فرع بر داشتن نعمت شنوایی !

حالا بمونه ایندو هم فرع بر چی !؟ و برم سر اوّلی :

مالک یَومِ الدّین

و ادامه ی :

إِیاکَ نَعْبُدُ وَ ... وَلَا الضَّالِّینَ .

که به حساب این بعد :"راه" رسیده میشه ! "راه" رفته ! نه نرفته ! ولو یه گامم که برداشته شده باشه !

وگرنه مثلا :"گمراه" یعنی چی !؟ گم راهی فرع بر راهیه که گم شده باشه ، و :"بشرح ایضا" مثلا :

بیراه !

و خودشم :"رونده"ش ! بی کدوم راه !؟ آیا مثلا :

راهنما !؟

اینکه اگه تا حالا مثلا :"نخ نما" نشده باشه و مثلا :"تار نما"یی از مونده باشه هم باز به تاری بنده و اگه مثلا "مسدود"م نشه ! این باز بنده به : راه !

تا نمایی داشته باشه ! و مثلا بچشمم بیاد تا :"دیده" بشه ! حالا :"قرار" گاه بعدیشم بمونه ! و خودشم بعنوان : قرارگاه خاتم الأنبیاء

ی دوست داشتنی ! و خودشم :"حبیب الله" !

نه بقولی مثلا :"توهّم" ی بعد حسّی که نه تنها در مراکز :"علمی و پژوهش" ی دانشگاهی ، بلکه در حوزه ، یا :"مدارس ویژه ی علوم دینی" هم گفته شده ، هنوزم میشه و گویا در :"گام دوم" م باز می خواد گفته بشه !

خب ! اونوقت :"گام دوم" یعنی چی !؟ که اول بسم اللهش :

علم و پژوهش

هست !؟ آیا یعنی مثلا :

رونق تولید

:"علم و پژوهش" گام اول یا نخست !؟

ب :

حضرت محمّد بن عبدالله ، خاتم الأنبیاء

همون که در تشّهد نماز شهادت (پ) داده میشه :

اشهد انّ محمّد :"عبده" و رسوله

پ :

قبلا به نقل از استاد شهید آوردم (ت) در این:"ج.ا" ، یعنی در این وبلاگ ، که ایشون می فرمایند این شهادت دادن مانند مثلا شهادت دادن در محکمه یا دادگاهی و یا جایی نیست که با شهادت دادن مثلا چیزی ثابت بشه ! بلکه این شهادت به معنی اینه که ما (ث) درک یا دریافت کردیم !

ت :

خدا کنه همونطور که گفتم ، فقط "حامل" یا ناقل نباشم ! حتی :"ناقل" فرمایش استاد شهید !

ث :

خب ! گفتم :

تشّهد نماز

نماز :"نعبد" گو دیگه ! حتی در فرادی ! چه رسه به :

مَثْنَى

ج :

نه شام :"به وقت سوریه" ی فعلی ، یا "شام" ی در ادامه یا "گام دوم" گزارشگر کربلایی که گفت :

مارأیت الّا جمیلا

و "بشرح ایضا" گام دومم !؟ یا بقول آقا :"امام" علی بن حسین علیه السلام : شام

بلکه شام خوردنی ، بله بقولی :

پنج

ساله ای در کربلا :"اطلاعات" م که :"طعام" باشه ، چرا .

منتها اگه در اینم :"تردید نکنی"م که مثل :"تنگه ی هرمز " ، اونم وقتی به :"تارنما"یی بنده بشه ! ولو اینکه نه تنها یارانه ای که گرفته و بجای اینکه مابه التفاوت قبضا که نه ! حتی مقداری از نسیه گرفتن از مغازه ای در فازمون را هم نداده ، بلکه درآمد خیاطی :"اون" و کتاب نویسی :"این" دختره هم بند به اونه ، هم قطع بشه که اگه تو شهر مرغ توزیع شد و نسیه هم نمیشه گرفت نشه گرفت ! خب مگه واجبه !؟ حتی یه وعده ی غذاییم ، چه رسه به شام هم مرغ ، که اگه چلو مرغم نشد ، آبگوشتش که میشه ! یه هو صبحونه هم مرغ دیگه !

حتی با نرخ چهار و دو دهم ! که قراره چهار صفر چهار هزار و دویستم حذف بشه و :"پول ملی" در مقابل ! زیاد بچشم نیاد و :"دیده" بشه که چندان تفاوتی نداره در مقابل یک ! چهل و دو صدمه !

خب ! بازم الحمدلله ربّ العالمین ، منجمله ما ، بازم جای شما خالی ... ، شام صرف شد ، هرچندم که وقتی امروز صبح رفته بودم :"تخم مرغ" بگیرم ، مغازه دار به :"زبون" اومد و گفت حساب بالا رفته و دیگه برام مقدور نیست ! و دیدم بنده خدا راست میگه ! چقد :"نقدینگی" داشته باشه که بره بخره و بیاد یه قلمش به من اونقد نسیه بده ! و :"جذب" شم بمونه برا تازه وقتی که من برم سر کار و "نقدینگی" داشته باشم !؟ تا :"گردش" ی داشته باشه ! البته اگه :"اصل موضوع" این باشه ! نه : جذبش ! فقطم از یکی ! و خودشم تا وقتی که دیگه نمی برای پس دادنم نداشته باشه ! نه اینکه :"به تعبیر معروف" نم پس نده ! و کار به :"شیر"ه ی جونم بکشه باز مثل مادر کم نذاره هم ، باز مثل :"گاو شیرده" بعضیا به چشم بیاد تا :"دیده" بشه ! خب ! در مقابل :"امنیّت" ی که براش فراهم کرده دیگه ! که براش :"مجهول" دیگه ! و وقتی که نداشته باشه می دونه که از چه :"نعمت" ی برخوردار بوده زیر سایه بر قرار کننده اش ! و بی جهت نبوده حتی جذب :"شیره" ی جونم ! پس : نه گردش خون ! و خودشم در تمام اندام ! مثل کار دل یا قلب ، بعبارت دیگه : قرارگاه خاتم الأنبیاء ! 

--------------------------------------- 

ارسال :"بعد شام" در ساعت ده و سی دقیقه ی امروز ، آخر فروردین هزار سیصد و نود و هشت هجری خورشیدی ، برابر با چهاردهم ماه شعبان ، و سال دو هزار و نوزده میلادی . 


  

انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه (پایانی) :

این بحث در حالی پس از بحث :"استقلال اندیشه" مطرح شد ، که در آن بحث بنا شد بحث :" اندیشه ی اسقلال" رو داشته باشم ، بعد اینکه گفتم فرقه میون ایندو ، چراکه پس از انقلاب ، قیام یا برپایی مردم ایران ، بحث از اولی با این پرسش روبروس که چه نیازی به استقلال ، همینطورم آزادی اندیشه ؟

حالا چرا ؟ یکی دونکته گفتم ، یکی اینکه انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه ، هرچند مثل استقلال اندیشه هست ، منتها شاید مثل فکرکردن من در قبل از انقلاب ، قیام و برپایی من ، مثلا بعد نوزده ی دی پنجاه و شش باشه ، و هنوزم همون باشه ، نه تنها بیرون از خونه  ، یعنی در جمهوری اسلامی ایران ، بلکه پس از برجامم در دنیا .

مگر اینکه فکر یا اندیشه ی انقلاب ، قیام یا برپایی رو ، حالا با همون قیام نوزده دی مردم قم ، یا حتی حالا هم که دروازه دنیا برویم باز شده از یکی که اون فکر یا اندیشه رو داره پیروی کرده ، یا دنباله روی کنم .

البته اگه فکر  یا اندیشه ای برای انقلاب ، قیام یا برپایی ، پیش از برپایی مردم قمم نداشته باشم ، و پیش از اونم پیرو بودم تا مثلا وقتی که پا رو زمین گذاشتمم نه ! بلکه برا پا گذاشتن رو زمینم ، یعنی بدنیا آمدنمم .

و خلاصه اینکه از وقتی پا بدنیا گذاشتم در فکر و اندیشه پیرو بوده ام و خواهم بود و خواهیم بود ! 

چرا ؟ مگه چه خبر شد ؟ مگه یکی فکر کرد ؟ یا اندیشید ؟ و در فکر یا اندیشه پیرو نبود ؟ که منم دومی باشم !

حالا بازم پیرو اون ؟ باشیم ، بمونه .

ولی اون پیرو یکی دیگه نیست که مثل ما ؟ نه فقط من ، چرا ؟

خب اونوقت فقط منم که پیرو فکر یا اندیشه ی نه یکی ، بلکه بجز خودم هستم ، بجز فکر یا اندیشه ی که دارم ، ولی از دیگری ، بلکه از دیگران بجز من .

نکته دیگرم اینکه حالا صرف نظر از اینم ، هر دوشم ، منجمله حتی پیرو بودن فقط منم ، از خودمم نباشه ! و اینم به پیروی ، پیروی فقط منم باشه !

خب ، حالا پاسخ پرسش مثلا :

سرجا من کو ؟

روشنه .

خب ، هرچند سربرج نشده که بعد از پانرده بهمن که مهندس گفته بود می تونیم بریم کار کنیم و افتاد به سر برج ، ولی چون یکی دو روزه آبی که گذاشتم حیاط پشتی یخ نزده ، ان شاءالله فردا بریم ببینیم میذاره کار کنیم ؟ آخه وقتی بهش گفتم قبل از پانردهم اگه اومد زیر صفر چی ؟ گفت مانعی نداره .

اینو برا این گفتم که اگه ان شاءالله بریم مشغول بشیم مثل این یکی دوماهه نمی تونم بحث " اندیشه ی برپایی یا قیام و انقلاب " رو که فکر می کنم بشه مطرح کرد ، طرح و بحث کنم .

خصوصا وقتی برا جبران این یکی دو ماهه صبح بچه ها هم (همفکر) ن هرچه زودتر بریم و تا شبم تا بتونم کار کنیم ان شاءالله . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .  

------------------------------------------- 

کدواژه ها : بانک و بانکداری + پیرو بانک و بانکداری + اقتصاد مقاومتی + همفکری


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :93
بازدید دیروز :488
کل بازدید : 1304913
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ