سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر سایه ی شب ... ؟

سلام علیکم .

... ، اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیوْمَ عَلَیکَ حَسِیبًا ، ... .

شکر خدا باز امشب شب اول شب قدره ، یعنی یکی از سه شبیه که گفته شده شب قدر یکی از این سه شبه ، حالا بمونه که گفته شده هرسه شب قدره با تفاوتی .

در سوره ی قدرم سه باز شب قدر اومده :

... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی :"لَیلَةِ الْقَدْرِ" ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا "لَیلَةُ الْقَدْرِ" ،  لَیلَةُ الْقَدْرِ ... .

که حکایت از نازله ای در شب اوله ، وَ درک یا دریافتش در شب دوم و شب سومم ... .

بعبارت دیگه مانند یه چیزی (الف) که مثلا به گوش (ب) برسه ، وَ دریافتی که ازش داشت و معنایی که داره ، علاوه بر دریافتی که ازش داشته باشه دارنده گوش ، که بعنوان مثال گفته شد .

حالا بمونه درک یا دریافت کننده ی دریافت کننده ی گوشم ! گوش دریافت کننده چیزی که بهش رسیده !

وَوَوَ

شب بخیر .

-------------------------------------

زیرنویس :

الف :

بعنوان مثال :"زیر سایه" .

ب :

یا به دیگر اعضای حسّی ، وَ یا حسّی از حواسِّ محل نزول باشه ، وَ یا جمعی یا قرآنی حواس (پ) !

پ :

نازله می تونه همین جمعی حواسم باشه ، که محل نزولشم میشه حواس یا حسّی ازش ! باشه ، که نازله اینم مانند گوشه که بعنوان مثال گفته شد که نازل شده باشه بر مثلا "زیر سایه" ای که گفته شد ! که یعنی چی !؟ که گفته شد !؟ حالا بمونه که :

زیر سایه ی ... ؟!

یادم میاد پیش از انقلاب که تومدرسه ی حافظ شهر خوی که کار می کردم ، رو دیوار دفترش یه قاب عکسی از شاه بود که توشم نوشته شده بود : شاه سایه خداست !

حالا یعنی چی !؟ بمونه ، ولی ! ننوشته شده بود : شاه زیر سایه ی خداس !

آخه ! اگه گفته میشد که دیگری زیر سایه شاهه فرق داشت با اینکه دیگریم سایه ی شاهه ! حالا اونم آیا سایه ای داره !؟ بمونه ! وَوَوَشم !؟ تو نظام شاهنشاهی! و اینم که : وَ ماادراک نظام ، شاهنشاهی و نظام شاهنشاهی !؟

البته به :"قدر" یا اندازه ی یا منزلتی (ت) در : نظام ... .

حالا مثل شاه مادام العمر !؟ یا متغیر !؟ روز بروز !؟ هفته به هفته !؟ ماه به ماه !؟ یا سال بسال !؟ بمونه .

ت :

... یا منزلتی اولیه ! مثل :"کلّ امر"ی که تو نظام آفرینش داره ، خصوصا بشر که قابلیت تغییرم داره و محکوم به ماندن در مقام عضو و مثلا گوش نیست که منزلگه مثلا :

زیر سایه

نیست ! حالا بمونه :"ما" در:

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْر، ... .

اونم در شب اول ! یعنی این فقط مثلا :"زیرسایه" نیست که نازل شده ! گوشیم نازل شده ! حالا بمونه ماقبلش ! برای شنیدن وَ ... برای درک یا دریافتش !


  

پیدایش پدیده (قسمت پایانی) :

سلام علیکم ، شب بخیر

بسم الله الرحمن الرحیم ، ... .

آنچه گذشت :

یادم نمیاد یه سالی از سالهایی که در آموزش و پرورش بود ، پس از سلام علیک و "آشنایی" با دانش آموزای پایه ای که تدریس می کردم این کاری رو که می خوام بگم نکرده باشم ، چیکاری رو ؟  

... ، الم‌ ، غُلِبَتِ الرُّومُ ، فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیغْلِبُونَ ، فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیوْمَئِذٍ یفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ، بِنَصْرِ اللَّهِ ینْصُرُ مَنْ یشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ ... . 

البته نه وقتی که چشمشون به من بود ، یا حتی بعدشم که گوش می دادن ببینن چی میگم ، بلکه اونوقتی که حواسشون جمع بود ، اینکارو می کردم ، چیکارو ؟ دارم میگم دیگه . 

مثلا یه چیزی رو ، معمولا گچی رو که با اون روی تخته بسم الله الرحمن الرحیمو نوشته بودم ، به دانش آموزنشون می دادم ، بعد دستم می بردم پشتم و از اونی که بهشون نشون داده بودم پرس و جو می کردیم ! 

اصراریم نداشتم که همه به زبون بیارن ، اونچه رو که از اون بیاد میاوردن ، هرکدومشونم بیاد میاورد و می گفت ، میگفتم درسته ؟ و تو اینم اصرار نداشتم ، که همه بگن بله ، آره ... 

چرا ؟

... ، الم‌ ، أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ ؟ ... .

خب یکیش اینکه چیزی رو که بهشون میگم ، ازشون پرسیدم ، بیاد بیارن ، همونو ، و برا اینم که بیاد بیارن علاوه بر مثلا چشم و گوش ، و بینا و شنواش ، یه چیز دیگه هم دارن ، علاوه بر ایندو هم ، که نه تنها می تونن ببینن و بشنون ، بلکه می تونن بیادم بیارن ، ووو

حتی اگه دانش آموز پایه ی اول ابتدایی هم باشن ، که یادش بخیر سالهای آخر تدریسم تو همین پایه بود . 

و حتی نمی تونن بخونن ، بنویسن ، چه رسه به "محاسبه" و داشتن : " دستگاه محاسباتی" توانایی مثل اونچه که در درس ریاضی مدرسه ، اونم با چشم خودشون خواهن دید ! 

مثلا بشقابی رو که توش دوتا میوه هس ، بهشون نشون داده میشه ، بعد یکی دیگه توش گذاشته میشه ، و وقتی که چهار پنج تا شد ، یکی یکی ازش برداشته میشه تا اینکه می بینن توش هیچی پیدا میشه ! 

مثل چی ؟ مثل ماه تو آسمون ! مثل امشب ... ! در حالیکه اگه ماه نو پیدا نشده باشه ، ماه فعلی که پیداس ! پیدا هم نباشه ، ناپیداش که تو آسمون پیدا نیست ! که مثلا احمد و اکرم تو پایه ی سوم ابتدایی تو کلاس درس شیرین ریاضی ، اونو بین خودشون نه تنها تقسیمم بکنن ! بلکه به هرکدومشونم به " حساب " : " هیچ " م برسه و ... ، اونم در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، کِتَابٌ مَرْقُومٌ ، ... ، کِتَابٌ مَرْقُومٌ ، ... .

شب بخیر .  


  

پیدایش حرف :

بِ ... .

... ، إ ... بِ .

سلام علیکم

... ، ن ... .

وضعیت پیدا :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالنَّجْمِ ... .

بقول کارشناس برنامه ی آفتاب شرقی دیروز شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران در : "بسته بندی" آخرین نوشته ، بقول امروز مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران : "چهارماده و یه تبصره" داریم تا حالا ، که اگه به تصویب طرفین برسه میشه سر حرف بعدی رو باز کرد .

البته نه طرفینی که یه طرفش بیرون از مثلا خونه باشه ، چراکه همونطور که در آغاز این بحث گفتم ، در ماه رجب ، لازمه اش اینه که طرفین مثل دوتا مرد بشینن با هم حرف بزنن ، نه این که یه طرف نه تنها مثلا تریبون دستش باشه ، و نه تنها سخنرانیش مکتوب و نوشته هم بشه ، بلکه رسانه مثلا صدا و سیما رو هم در اختیار داشته باشه که هرچه می خواد بسته بندی کنه و به تصویبم برسونه و طرف دیگه هم بقولی موظف به نه تنها پذیرش ، بلکه عمل و حتی خیرالعملشم طبق فرمایش طرف دیگه باشه .

پیشواز پیدا : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَبَسَ وَتَوَلَّى ! ... . 

خب ، در آخرین نوشته اینم اومده که نه تنها ما ، منجمله شما دوتا توخونه ، بلکه من کاری به بیرون ندارم ، نه اینکه حرفی ندارم و مصوبه ی بیرون به تصویب رسیده باشه ، که بیرونم صفر ، خالی و تهی از حرفه .

چراکه بیرونم مثل ما حرف داره ، ولی اگه زحمت میشه که قدم رنجه بفرماید و بیاد خونه ی ما ، ما برا اینکه ببینیم چه حرفی داره که ما اونو کم  داریم ، مثلا برا نظریه دادن ، که همش نظریه رو بیرون نده و ما موظف به پیاده کردنش تو خونه باشیم ، مثلا برای شکل خونه داری ، بقول طبله ها بر وزن کشور داری ، برای مثلا این که بعنوان مثال گفته شد حاضریم که بقول پیامبر تا چینم بریم ، چه رسه به بیرون از خونه تو کوچه ، خیابون ، شهر و کشور ایشون !

یا هر آدرس و نشونی که مثلا برای : "ثبت املاک" داشته باشن !؟ ملک ، اماکن و خونه ی ایشونو میگم ، برای شنیدن حرف بیرونو میگم ، یا با مثلا همون چشم برا دیدن که در مکتبخونه ی "رئالیسم" ایشون اومده .

تا اندام ، پیکر ، ووو ی ایندو عضوبدنم خدمت مجموعه ی جامع ایشون حضور بهمرسونه . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ ... ، ... مَا لَیلَةُ ؟ ... ، لَیلَةُ ... .  

خلاصه ما که برای پیدا شدن حرف بیرون ، نه تنها تا هرکجا که نشونی داده بشه آماده ایم که به پیشوازشم بریم ، بلکه هر زمانم که بخوان تا اونور چین و شرقی ترشم میریم ، مثلا به همون جایی که تو اون سریال کره ای که باهم دیدیم ، و نقلش تو مباحث سال گذشته ، تواینجا هم اومده ، استاد جوان برای همزبانی با شاگرد جوانش حرف نه تنها همزبون با زبون اونور کره ی زمین ، بلکه با فضا هم همزبون شد ! 

پس نه تنها در زمین ، بلکه تو ثریا هم تشریف داشته باشن ، کافیست نشونی بدن تا کنار ستاره ی پیدای ایشون حضور بهمرسانیم و ما رو رویت بفرمایند . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :139
کل بازدید : 1304099
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ