سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آشنایی با دانش دین ( پایانی!) :

بعد نماز صبح با مادرتون ، البته بعد لقمه صبحم که ستون بدنه :

... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبّ ... ، ... ، اقْرَأْ وَرَبّ ... .

خب ، تا برم نون بگیرم ، اینو بگم که یادش بخیر بقول برنامه ای رادیویی ، که از وقتی رادیوی خونه خراب شده دیگه بگوشم نرسیده : "علوم انسانی دانان" ، که تعبیر علوم انسانی از من بود و بعنوان مثال گفته شد ، البته نمی دونم ! که بجاشم میشه گفت حتی ریاضی فیزیک دانان ، یا علوم تجربی دانان ، ووو !؟ البته اگه باشن ؟ و باشه !؟ چه رسه به هنر دان و دانانش !

وقتی می خواد قرائتی از متنی علمی ، حالا انسانیش ، ریاضی ووو ش بمونه ، داشته باشه ، گویا یادش میره که به ما بگه کجای متنیم !؟

حالا صلاح ملک خود خسروان دانن ، ولی وقتی به یکی مثل من میگه چی ؟ حالا منی مثل خودشم بمونه ! ولو صفر ، خالی و تهیم تو متنه ؟ یا بعد وارد میشم !؟ حال کیش بمونه ! مثل همون که گفتم بشم شما و مثل دوتا من !

در نماز جماعت فرادی هم همینطور !

این اول صبحی نمی خوام غیبت ، اونم عالم و دانشمندی رو بکنم و بگم مثلا کی ؟ و چی گفته ؟

پس به گفته ای از باب دانش علیه السلام بسنده می کنم و من و شما از این بخونیم حدیث مفصلشو .

ایشون وقتی فرمایشی دارن می فرماین ، مثلا : "الحواس ائمة الاعضاء ، القلوب ائمة الحواس ، الافکار ( یاد یه سخنرانی افتادم که دیروز از تلویزیون پخش شد و سخنران توصیه می فرمود ، خصوصا به جوانانی مثل شما ، که فکر کنن ، بیندیشن و بعد عمل کنن ) ائمة القلوب و العقول ائمة الافکار " ، خب الان خودشون بمونه ! اون مثل منی که ایشون دارن به اون می فرماین داره به ایشون مثلا گوش میده ؟ یا مثل دل میده ؟ و یا ... ؟

حالا فرقی نمیکنه (هبوط) شم همینطور ، که گفته شده باشه : "العقول ائمة الافکار ، الافکار ائمة القلوب ... . " .

یادش بخیر ! اونوقت بقول سریال مرد هزار چهره ی تلویزیونی : به اینا همش چی ؟!

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .

--------------------------

مرتبط : البته بعد نونوایی :

جوونی کجایی که یادش بخیر ! آخه یادم اومد که در اون ایام ، یادش بخیر در یکی از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری چشم به فرمایشی از ایشون افتاده که می فرماین ! تفکر نوعی یادآوریه ، نوع زاینده ی اون .

حالا زاینده اش یعنی چی ؟ صرف نظر از نوع دیگش که ... ، که مثل دیگر نوعش مثلا منجر به عمل ، یا عمل زا نباشه ، و نوع کارآفرینشم کارآفرین چه کاریه ؟ ولی کیو مشغول بکار میکنه !؟ خدای نخواسته بیکارو ؟ نازاشو !؟

ووو ؟ بمونه !

بشرح ایضا ، بقول یادش بخیر مرحوم علامه محمد تقی جعفری ، بازم در بهار همون سال و تو همونجا که گفتم چه :" پسین" و چه :"پیشین" ش ، تفکر رو میگم ، فکرکردنو میگم ، و کار پس و پیش یا پیش و پسشو . 


  

سلام علیکم

اول تا یادم نرفته امروز جمعه را خدمت شما عزیزان تبریک عرض کنم و همچنین پیشاپیش عید سعید غدیر را و بعد هم یک نکته ی دیگر را هم متذکر شوم تا برسیم به موضوع اصلی این بحث که عبارت است از دانش اندیشه .

نکته اول این بود که آنچه که دیگری برای ما می گوید نقلی است و نفعی بحال ما ندارد تا عقلی نشده باشد ، حالا فرقی هم نمی کند که گفته شده برایمان مثلا علوم یونانی ترجمه شده باشد یا الان که علوم غربی ترجمه می شود و مختص مثلا علوم انسانی آنها هم نیست که این بازنگری که گفته شده شامل آن بشود بلکه دانش تجربی و ریاضی آنها را هم شامل می شود .

خب نقلی تا عقلی نشود نفعی بحال ما ندارد ، یعنی چنین نیست که مثلا در جایی دیدم یکی از حوزویان ما گفته : حوزه علمیه وظیفه اش شناخت، تبیین و معرفی دین است. در واقع به یک معنا اصالت را به علوم دینی می دهد. علوم دینی هم علومی هستند که مبتنی بر متن دینی هستند و متن دینی هم قرآن و روایات است.

خب چه فرقی می کند که گفته شده برایمان را خدا و رسولش و امامان ما گفته باشند یا مثلا دانشمندان یونان باستان یا حالا هم غربیان ؟ حالا کاری نداریم که متن خوانی یا این چیه هرمنوتیک ما در هر شکل و شمایلش تاکنون را آیا عقل ما عهده دارست ؟ یا مثلا حس ، دل ووو ی ما ؟

یعنی ثقلین یا بعبارت دیگر کتاب و سنت هم تا نقلی است نفعی بحال ما ندارد مگر اینکه عقلی شده باشد ، اما نکته دیگر .

حالا صرف نظر از حرف خدا و پیامبر و دیگر معصومین شاید گفته شود که ما با معقول دیگران سرو کار داریم و فقط این معلومات دیگران نیست که برای برای ما گفته می شود ، یعنی اگر عقلی شده برای دیگری را داشته باشیم چطور ؟ حرف عقلا چطور ؟ در این زمینه هم امام علی علیه السلام فرموده اند : العقل عقلان ... ، یعنی عقل هم دو قسم است و از قضا این هم مسموع و مطبوع دارد و : ... لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع .

یعنی منظور شنیده شده یا همانطور که در توضیح عرض شد خوانده شده هم می باشد ، حالا چه معلوم دیگری باشد یا معقولش فرقی نمی کند ، یعنی معقول دیگری هم تا عقلی نشده برایمان نفعی بحال ما ندارد .

این را برای آن عرض کردم که مثلا صبح امروز در دعای ندبه گفته باشد : ... انا مدینة العلم و علی بابها ... ، هرچند این فقط حوزه ی ما نیست که دینی است بلکه حرف از دانشگاه اسلامی هم زده می شود و دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در علم یا بقول خودمان دانش از بابش وارد می شود و باب دانش علیه السلام هم دیدیم که هم علم و هم عقل را وقتی نافع می فرمایند که مطبوع شده باشد و تا مسموع است نفعی بحال ما ندارد .

بعبارت دیگر آیا در روز غدیر گفته شده : من کنت مولا فهذا علی مولی ؟ یا این مثلا یونان باستانست که در باب دانش حرف دارد و امروزه هم غربیان ؟ حالا معقول و نافع این گفته ی پامبر در غدیر خم بماند !

حالا باب دانش یعنی چه ؟ فعلا همینقدر عرض کنم که فکر بعد ذکر است ، فکر یا اندیشه ای که علم یا دانش کار آنست که موضوع بحث ماست و ان شاءالله در فرصتی که دست بدهد به آن می پردازیم .

تا فرصت بعدی فعلا خدا نگهدار


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :142
بازدید دیروز :139
کل بازدید : 1304239
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ