سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

اندیشه ی بلند (پایانی) :

... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ ... .

مقدمه یا پیشگفتار :

خب رسیدیم به آخرین آیه ای که در آن از ریشه ی :"فکر" یا انیشه که گفتم اومده ، آیاتی که در قرآن ، چه قرآن عظیم گفته بشه و چه مثلا بقول شهید متفکر استاد مرتضی مطهری بهش گفته بشه : " قرآن مکتوب" (1)(2)(3) ، که از آن آیات هفده تاش تا این قسمت پایانی یاد شد .

یه پرسش :

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ(الحجرات/12)

شاید گفته بشه در جستحوی عبارت "فکر" ، آیه یاد شده هم در نتیجه ی جستجو هست .

خب بله ، منتها اگر مثلا :"کره" هم جستجو بشه ، در نتیجه آیه ی یادشده نیست ؟ و در ثانی یکی  از هیجده آیه ای که به آخرینش

در این قسمت پایانی بحث "اندیشه ی بالا" گفتم رسیده ایم ، نیز در نتیجه ی جستجوی "کره" هست ؟

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(1)    در اثری از ایشون که بعنوان :"آشنایی با قرآن" منتشر شده ، در :"آشنایی با قرآن 1" ابتدای تفسیر سوره حمد از بقول ایشون :"قرآن مکتوب" .

(2)   ولی چرا ؟ یعنی شاید پرسشی پیش بیاد که چرا مثلا تعبیر فقط "قرآن" رو بکار نبردن ؟ یا با تعبیر مثلا کریم ووو که مثلا گفته می شود :"قرآن کریم " ویا قرآن ... ، آیا دلیلی داشته کاربرد "قرآن مکتوب" ؟ و دقت پرسشگرم وقتی بیتشر خواهد بود که چرا در آغاز تفسیر سوره ی حمد ؟ خب دقیقا دقت و بلندای دقت اندیشه استاد شهید هم در همین جاست ، خصوصا در تعبیر "مکتوب" ، چراکه می خواهد پرسشی رو پاسخگو باشند که در باره نخستین آیه ای است که در کتاب یا نوشته ای که به اون قرآن هم گفته میشه نوشته شده یا "مکتوب" ه ، منتها شاید نخستین آیه از هفت آیه ی سوره بحساب نیاد ، در حالیکه این نخستین سوره ی "مکتوب " یا نوشته شده در هر کتابی که به اون "قرآن" هم گفته میشه  هفت آیه بودنش در هر "قرآن" ی هم "مکتوب" یا نوشته شده هست .

(3)   ناگفته نمونه که کتاب یا نوشته ای که نه تنها بعنوان  "قرآن" یا :"تفسیر" مثلا قرآن یا قرآن کریم و یا قرآن ... ، بلکه شاید بعنوان :"کتاب الله " یا نوشته ی خدا هم "مکتوب " یا نوشته شده باشد ، که مثلا آیه ی هفتم نخستین سوره در آن چنین باشد : ... (الفاتحة/6)غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ(الفاتحة/7) ، چراکه همونطور که گفتم سوره حمد یا "الفاتحة" هفت آیه هست ، برای همین به آن سوره :"سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی" هم گفته می شود ، و این عنوانش در سوره ی حجر در آیه ی :"وَلَقَدْ آتَینَاکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ" بقول استاد متفکر شهید :"مکتوب" یا نوشته شده است و استاد شهید متفکرم در تفسیر نخستین آیه آیا نخستین آیه ی :"مکتوب" رو تفسیر کنن ؟ یا یه بسم اللهی بگن و برن سراغ دومین آیه ی "مکتوب ؟ " . 


  

اندیشه ی بالا ( پیش از پایانی) :

شبت بخیر .

... قَالَتْ نَمْلَةٌ ... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... أَوَلَمْ یتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ ... وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ ... .

پیش از پایان این بحث بد نیست مثلا ببینیم ، اصلا چرا ببینیم ! هرچی که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بگه ، وقتی که میگه :

از میدون ونک تا میدون آرژانتین

یا مثلا همون که :

به خانه بازمی گردیم

، حالا از کجا؟ به خانه برمی گردیمم هرچی اون بگه ، مثلا همون خیابون میون دو میدون ، یا همون میدون مبدا ، اصلا همین خونه که از اون رفته باشیم و : به خانه برمی گردیم .

خب بله ، اگه دارن برا خودشون میگن به ما ربطی نداره ، ولی وقتی برا ما میگن فرق داره ، فرقشم اینه که خب ما مثلا مست نکرده بودیم که عقلمون سر جاش نباشه ، تو خوابم که راه نیفتادیم از خونه بریم بیرون ، یا تو خواب دیده باشیم بعنوان مثال تو میدون ونکیم ، یا اونجا بهوش اومده باشیم دستمون تو دست :

پلیس ، دکتر و روانشناس ... ، یا ...

باشه ، یعنی دستم نداریم که بگیرن ببرن میدون آرژانتین ، یا برگردونن خونه ؟

گوش چی ؟ که گوشمون بگیرن ؟

خب تا کی ؟ هنو که نمردیم ! هرچیم که خورده باشیم و هرچقدم خوابمون سنگین باشه ، آخرش چی ؟ نکنه فقط همون که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میگه "موقت" ه ؟ و مستی و خواب ما ابدیه ؟

یادمون نره که ما کاری به هوشیاری و بیداری ولو "طولانی مدت" سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نداریم ، با خودمون کار داریم و کاری بکار بیرون از خونه نداریم .

خب با سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانم  دشمنیم که نداریم .

فقط می خوایم ببنیم بعنوان مخاطبش چی داریم ؟ تازه اونم برا اینکه :

اقتصاد مقاومتی 

--------------------------------- 

بعد نوشت : 

قبول باشه عزیزم 


  

اندیشه ی بالا ( 8 ) :

صبح بخیر .

ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ

اول امیدوارم خوب خوابیده باشی و سیراز خوابم شده باشی .

مرحوم علامه در المیزان به نقل از مجمع البیان دارد :

(سکر) در لغت بر چهار وجه آمده :

اول : به معناى هر شرابى که سکرآور باشد.

دوم : هر طعامى که طعم داشته باشد، و از آن باب است قول شاعر که گفته : (جعلت عیب الاکرمین سکرا : تو عیبجویى از بزرگان را غذا و طعام خود کردى ).

سوم : سکون است ، و بهمین جهت مى گویند: (لیلة ساکرة : شبى آرام ) شاعر در این باره گفته است : (و لیست بطلق و لا ساکرة : آن شب نه بى آشوب بود و نه آرام ) و همچنین مى گویند: (سکرت الریح : باد ساکن شد) باز شاعر گفته : (و جعلت عین الحرور تسکر : نسیم داغ شروع به آرامش نمود).

چهارم : مصدر است وقتى مى گویى (سکر فلان سکرا) یعنى فلانى حیران شد حیران شدنى ، و از همین باب است تسکیر که به معناى تحییر یعنى حیران کردن است . در قرآن کریم هم آمده : (سکرت ابصارنا) یعنى حیران شد (دیدگان ما).

و بعدشم می افزاید :

و ظاهرا اصل در معناى این کلمه زوال عقل بخاطر استعمال چیزى است که عقل را زایل مى کند، و بقیه معانى که برایش ذکر کرده اند به نوعى استعاره یا توسع ، از آن معنا گرفته شده .

خب ، این بود نقلی از ایشون ، که برا سیر و سیر خوابیدنم گفتم .

خب بیداری ، مثل الان چی ؟ که از خواب بیدار شدیم ، بحمدالله ، یه بار دیگه ، مثل دیروز صبح ، یا بعد خوابی نیروزی ؟

پرسش مشخصم اینه که از بیداریم سیر می شیم ؟ نه اینکه اگه خوابمون نیاد ، یا بمیریم مثل خواب باشه !؟ نه مثل بیداری ، که یه روزی که مردیم بیدار بشیم ، اونم نه موقت مثل الان ، و مثلا یه روز ، خوابمون نبره یه هفته ، یه ماه ، یه سال ، یه قرن ووو ؟

بلکه مثل همون میدون آرژانتین و البته نه "حد" و حدودی مثل همون میدون ونک که نه تها، بلکه مثل خیابون این میدون موقت یا کوتاه مدت واون میدون دائم و بلند مدتم ؟

و خلاصه سیر از بلند م ، حالا همونطور که در اول این بحث گفتم چه زمانی ، و چه مکانی و مانند همون میدون آرژانتین ، نه فقط در امروز و بیستم بهمن هزار سیصد و نود و چهار و همین ساعت ، دقیقه ، ثانیه ... ؟

و نانوتر مکانیشم همینطور الان ؟ 

------------------------------- 

کد : عقاب 


  

اندیشه ی بالا (7) :

شب بخیر

جاش بود اینو :

اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ وَیرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ

امروز بگم که موند برا شب ، البته یادم میاد قبلا با هم خوندیم و حرفشو زدیم ، که از کجا معلوم فردایی داشته باشیم ؟

اینم یادم میاد ، در اینجا هم ، گفته باشم که یه روزی تو دفتر مدرسه ای در قم به همکارای آموزگارم گفتم اگه پدر مادرا بچه هاشون مدرسه نفرستن ، نه تنها ما به کی درس بدیم ، بلکه اداره و وزارت آموزش و پرورش آنوقت یعنی چی ؟

مثل اینکه اگر ما کاری به کاری یکی نداشته باشیم مثلا برای چی زنگ بزنه به پلیس صد و ده ؟

یا اگه یه کاری نکنیم و مثلا حرفی نزنیم کی میگه خودتو به دکتر نشون بده ؟ یا به روانشناسش ؟ مشاورم همینطور ، حالا :"بالا" بمونه ! 

البته اینا که گفتم پس از اینه که ما بخوایم از خونه بیرون بریم ، مثلا به اونجا ! حالا چه میدون آرژانتین بهش گفته بشه و چه هر جاییکه بیرون از خونه باشه ، از خونه بگیر برو تا به "بالا " ! اونم :"بچه های بالا " ! و بزرگتر شون بمونه !

وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ

و درست همین جاس که سرو کله پلیس راه خونه تا اونجا پیدا میشه ، بعبارت دیگه مثل همون وزارت و اداره ای که گفتم دم و دستگاهایی مثل پلیس راه اندازی میشه ، میون اینجا و اونجا و اونجاها .

آخه اونجا که بقول مقام معظم رهبری :"حدیقف" نداره که به اونجا رسیدنمون همانا و مثلا پلیسم بره دنبال کار خودش ، نه اینکه بره یکی دیگه رو بیاره اونجا ، ووو ، نه مثلا بره استراحت کنه ! یا منحل بشه ، چون کاری دیگه ای نمونه که نیاز به مثلا پلیس راه داشته باشه ، مگه اینکه چی ؟ همون که امروز گفتم :

به خانه برمی گردیم

خب از اونجا دیگه ، نه از اینجا یا خونه که ، اونم خونه ای که توش نماز شکسته که نمی خونیم ، تو راه ، اونم بعد چهار فرسخی نماز شکسته میشه .

مگه اینکه گفته بشه نه تنها پلیس ، بلکه دکتر ، مهندس ووو ، حالا نه اینکه فقط اینا ، بلکه حجج اسلام و آیة الله هاشم فقط مثلا راهنمای ما تو راه نیستن ، اینجا و اونجا و لا حد یقفشم ، بلکه پیش از اینجا ، یعنی خونه ، بلکه در جای جای هریک از ما هم ، و نه تنها در چشم ، گوش ووو ظاهر ، بلکه مابعد طبیعه ی اینا ، از حسشون گرفته لغایت بالا بالاشم نقش دارن ، البته نقش راهنما دیگه !

مثل همون که روانشناس ، دکتر روانشناس موقت و بلند مدتشو میگفت ، که فقط موند ازش پرسیده بشه که اینجا ، میدون ونکشو میگم ، آیا مثل اونجاش ، میدون آرژانتینه ؟ نه موقت و بلند مدتش ، که حد یقفم داشته باشه ، یا اونجا که برسیم اینجا نیست !؟ آخه اینجا هست ! حالا بین ایندو ، تو راهو میگم هست ؟ نیست ؟ یا هم هست و هم نیست ؟ یا هیچکدومش ؟ بمونه .

آخه هیشکی ، هنوزم که خبر نداشته باشه ، هیشکیم (راهنمایی) ش نکرده باشه ، از دکتر و مهندس وووش گرفته تا بالا بالای غیر ایناشم ، منکه خبر دارم اونجا چه خبره ! اونم برا بلندمدت ! حالا اینجا رو هرچی گفته بشه ، میگیم موقته .  

شب بخیر تا فردا ان شاءالله تعالی . 


  

اندیشه ی بالا (6) :

خب :

"به ...

اونجا ، میدون ، و یا بقول شبکه پنج سیمای جمهوری اسلامی ایران ، نه پنج خودمون ، یا شبکه تهران ، :

خونه باز می گردیم" .

البته به اینجا در نوشته ی قبلی ، چراکه هنوز از اونجا و راه میون اینجا و اونجا و مثلا پلیس راه ، دکتر یا مهندس راه ووو که خبری نیست ، حتی راهنما هم .

اینجا گفتیم که آقا و خانم در کنار هم بخوبی خوشی زندگی می کنن و ان شاء بچه دارم که بشن گفتیم که بقول طلبه ها ...

فعلا از بچه خبری نیست مثلا ، و مثلا مدرسه رفتنش ، گفتم که به اونجا که برنگشتیم ، به اینجا برگردیم .

پیشرفت علمی :

ینْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیتُونَ وَالنَّخِیلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ(سوره ی نحل)

بِالْبَینَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ(سوره ی نحل)

خب ، قبول باشه ، کجاییم ؟ اونجا ، اینجا دیگه ! تومیدون ، خونه .

در کنار هم بخوبی و خوشی زندگی می کنیم ، و هرچی من میگم تو هم میگی ، کمثل من ؟

نه دیگه ، گفتم که هنو تو اینجا ، اونجا دیگه ! از بچه که خبری نیست ، یه خانم و یه آقا اینجا ، اونجا دیگه ! هستن ، حالا کو تا بچه داری بشن و به نفس کشای خونه اضافه بشه ، کمثل خونه ی ما و کمثل ما ، کمثل من و کمثل تو .

خدا رو شکر که اگه اینجا مثل اونجا هم نباشه ولی جا برای نفس کشیدن کمثل ما هم هست و جلوی بازدمشونم ، که بعد نماز برات ، نه تنها گفتم ، بلکه نشونتم دادم ، نمیگیره ، که بقول آقا دکتر :"توانا" ی : "به خانه باز می گردیم " : متوجه نفس کشیدن خودش بشه .

و بخواد از خونه بره بیرون ، پیش دکتر دیگه !؟ نه بابا ، هوا خوری ، بازدمش ، برا اینکه فریادم که داشته باشه ، چرا تو سر یکی دیگه خالی کنه ، هرچی فریاد داره تو خونه هم می تونه بلند بلند خالی کنه ، کی بهتر از من و تو برا شنیدنش ؟

تازه مگه اینجا ، اونجا دیگه ، جز من و تو یکی دیگه هم هست ؟!

دکتر !؟ کی آورد ؟ تو ؟ برا کی ؟ برا چی ؟

آشپز !؟ من ؟ برا چی ؟

پنیر درست کنه ؟! یا سیب زمین تخم مرغو بپزه ؟ یا ... ؟

آهان ! آشپزی ، مثل دکتری دیگه ، یا روانشناسی و همون ، پلیس که نه ، راهنما .

خب چرا تنها تشریف آوردن ؟ خانم بچه ها که هنو نداریم ، آقاشم ، ولی چرا آقا یا خانومشونو نیاوردن ؟

یه وقت یادگیری نکنم تنایی برم جایی . 

مطمئن باش حواسم جمعه ، لازم نیست بگی ، البته گفتیم گفتی ، لازم نیس فرو بدی تو خودت جمع کنی و ... 

یادته که آقا امام حسن ثانی علیه السلام چی گفته که ؟ 

نگفته که بالاترین تنگ نفس ، تنگ نفس سیاسیه ؟ 

همونطور که بعد نماز یاد کردم ، بیا دعا کنیم و با توسل به همون آقا ، که خدا مادرتو یا عمه جان منم شفا بده ان شاءالله تعالی . 

حالا سیاست یعنی چی ؟ بمونه ، همینقد که به اینجا ، اونجا دیگه ! مربوطه ، به خونه و خونه داری که ماشالله اوستاشی . 


  

اندیشه ی بالا (5) :

روز بخیر

پیشرفت :  

خب ، برنامه ی "ثریا " رو دیدین ؟ از شبکه دانایی سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد ؟

نه اینکه شبکه ای که اونو پخش کرد پیشرفت جمهوری اسلامی ایرانو نشون نده ، یا ما برای دیدن پیشرفت جمهوری اسلامی ایران بزنیم شبکه چهار که مکتوب و مسموع نشون داده و گفته شبکه ی دانایی هست .

خب گفته شده که اثبات دانایی برا شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران دلیل بر این نیست که مثلا شبکه های حتی نشاط و سرگرمیم ، مثلا بقول برنامه ی :"سمت خدا" ی شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران ، به تعبیر من علمی نباشه .

قرآن مکتوب :

وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ(سوره ی رعد)

قرآن عظیم :

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَکُمْ بَینَ یدَی عَذَابٍ شَدِیدٍ 

مگر اینکه گفته بشه نه تنها بعنوان مثال اون نشاط و سرگرمی ، و اونچه تحت اونم باشه ، دانایی بحساب نمیاد ! بلکه مثلا :"داستان " ه و بعنوان مثالم :"داستان پیامبر" ه داناییه ، البته ولا غیرم داشته باشه ، یعنی نه تنها "داستان" ، بلکه توشم جر داستان نباشه ، البته نه داستان نشاط آور و سرگرم کننده دست کم ، یا یکی از ایندو مثلا بقول همون برنامه ی "سمت خدا" : سرگرمی .

پیشرفت روانشناسی :

من نمی خوام بگم که برا سرگرمیم اون روز نزدم کانال دانایی ، چه رسه به اینکه نگم برای شنیدن داستان پیشرفتی نزده باشم ، که مثلا سمت خدایی باشم ، و در مسیر پیشرفت اونا بحساب بیام .

حالا بقول روانشناس یا دکتر روانشناس شبکه ی دانایی : "میدون ونک" ش کجاس ؟ بمونه ، برا اینکه :"میدون آرژانتینش" که در اسم و نام برنامه ی :"سمت خدا" عیانه و حاجت به بیان نداره .

حالا اونجا ! هم آیا تا میدون آرژانتینش کوچه ، :"خیابون" و مثلا بزرگراه و اتوبانم داره ؟ بمونه ، ولی راهنما ، حالا نگیم پلیس ، دکتر ، روان شناس و از ایندست و ترسدارش ، بازم حاجت به بیان نداره برای : "آدم" .

خب تکلیف خانم "حوا" ی همراه آدمم که روشن شد و بچه ها هم بقول طلبه ها : بچه ی دلیلن و هرکجا مادرشون بره دنبال اون میرن .

و قصه ی ما بسر رسید و ، حالا آقا یا خانم یا بچه ، :"کلاغه" به خونش نرسید !

آقا و خانم و بچه هاشون بخوشی در کنار هم زندگی کردن .

کجا ؟ اونجا ؟ تو کوچه ؟ یا میدون آرژانتین ؟

از همراه چه خبر ؟ همراه اول ؟ نه مرد یا زن و بچه ها .  

تو اینجا ؟ تو راه نه ، و اونجا ؟ 


  

اندیشه ی بلند (4) :

قبل از ظهر که خواب پیش از ظهری نداشتم ، بعد از ظهرم که فوتبال ذوب آهن و پرسپولیس نذاشت بخوابم ، برا همین لحظه ای خودمو بخواب زدم که با نماز عصری که خوندیم قضای دو رکعت نمازی رو که داشتم بچا بیارم .

خب ، تا نماز مغرب ببینم چقدر می تونم بحثو ادامه بدم ، ان شاءالله که این قسمتش برا بعد نماز مغرب نمونه ، چه رسه به بعد نماز عشا که فکر نمی کنم بتونم زیاد بیدار بمونم .

 

قرآن مکتوب عظیم :

 

قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیبَ وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یوحَى إِلَی قُلْ هَلْ یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ (سوره ی الأنعام)

 

صابکار قبلیمون ، اونی که باهاش قراردادو بسته بودیم و ازش دستمزد می گرفیم ، وقتی که نمی خواست بیشتر از شریکش پول بذاره توکار ، نه اینکه پول نداشت ، در ضمن نمی خواست کارم بخوابونیم ، حرفش این بود که حالا بیکار بمونید تو خونه بهتره ؟ یا بیاین کار کنین ؟ در مقابل حرف ما هم می گفت از پس اندازمون فعلا خرج کنین تا شریکش تکلفیو روشن کنه .

صابکار فعلیمونم ، اونی که باهاش قراردادو بستیم ، خب لابد میگه تو این یکی دوماهه که هوا زیر صفره از پس انداز خرج می کنیم دیگه !

خب حالا اینا چه ربطی داره به روانشاسی !؟ و پلیس خیابون میون مثلا میدون ونک و آرژانتین !؟ مثلا ، یا مثلا به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران !؟

که در بحث قبل از ظهر بعنوان تمرین داده شد !؟

به جمهوری اسلامی ایران چطور ؟

و بعنوان حکومت دینی یا اسلامی چطور ؟

خب شاید گفته بشه علم غیب که نداره ! البته اگه مربوط باشه و اونم به من مربوط باشه !

خب بله منم علم غیب ندارم ، ولی چشَم ندارم ؟ و نمی بینه ؟

پس اون کی بود که تلویزیونو دید ؟ و حرفای روانشاس دکتر یا دکتر روانشناسشو از شکه چهارش ؟ شبکه ی دانایی ؟ اونو اینجا گفت ؟

مگه من علم غیب داشتم که گفتم ؟ کافی بود بزنم اون کانال و ببینم چی میگه ، که زدم و ...

از خودم که در نیاوردم اون حرفارو که بعدش گفتم . 

قبول باشه 

خب کجا بودم ؟ 

داشتم می گفتم که من برا دیدن چشم دارم ، همینطورم گوش برا شنیدن ، ووو 

خب ، آیا :"جمهوری " هم سازو کاری برا دیدن ، شنیدن ووو داره ؟ 

حالا میدون آرژانتینش ، که "اسلامی" ش باشه بمونه . 

فعلا همینقد که مثل اونی که چشم برا دیدن داره رو داشته باشه تا برسیم به میدون اسلامیش ، مثلا روانشناسی اسلامیش ، برا اینکه مخاطب اون دکتر روانشناسشم که بشرط دین و اسلام که نبود ! 

الان همون تلویزیون جمهوری اسلامی ایران داره برنامه ی "ثربا" رو پخش مس کنه و یه حرف جالبی رو پرچمشه : دیدبان


  

اندیشه ی بلند (3) :

روز بخیر

قرآن مکتوب :

الَّذِینَ یذْکُرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(آل عمران/191)

قرآن عظیم :

... إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یأْکُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّینَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ ...

خب ، این بحثی که تحت اندیشه و بلندش دارم ، بعنوان مثال همونطور که گفتم تحت بارکد(1) روانشاسی می تونه معنی خاص خودشو داشته باشه .

حالا کدگذارش کی باشه ؟ و با چه بارکدی ؟ گیریم که خاص مثلا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانم نباشه ، و وقتی گفته میشه روانشناسی ، چه در جمهوری اسلامی ایران و چه در بیرون از آنم تحت عنوان روانشناسی باشه ، و بالادستی که نه ، حتی پایین دستی هم جز رواشناسی نداشته باشه ، البته تا ، یعنی مثلا ده ، صد ووو تا یکدهم ، یکصدم ووو .

مگر اینکه گفته شود مثلا صد تا صفر ش ، حالا چه در پایین دست و چه در بالادست ، و بتعبیری که در قسمت قبلی بکار برده شد ، نه فقط در میدان ونک ، که نیاز به مثلا :"پلیس" در میان راه تا رسیدن به میدان آرژانتین باشه ، نیاز به روانشناس .

که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران این نیازو "روانشناسی" کرده باشه و براش قیام کرده باشه ، برای برپایی مونده در میدون ونک .

و شروع به حرکتش ، حالا حرکتی انقلابی ، اسلامی و ناب (2) شم تا تحت نام "روانشاسی" ذکر یا یاد شود قابل ذکر یا یادآوریست .

البته نه فقط در بالا یا آسمونی اون ، و تواناییش بر زمینگیری مثلا در میدون ونک ، که بنا بر "روانشناسی

" که داره دستشو بگیره ببره اونور خیابون میون زمین و آسمون ، یا وارد دنیای خودش بکنه ، دنیای :"رواشناسی" ، حالا کدوم دنیا ؟ موقت ؟ یا بلند ؟ بمونه .

برفرضم که در کدگذاری "روان" کد شماره ی یک ، اونم شماره ی دوی "صفریک" نباشه ، در مثلا سازمان کدگذاری ، نه حتی ... ش چه رسه به :"مُوَقَّت" و نیازمند : رواشناس ، دکتر ...

و شورای برپایی من و تحت من (3)

در خاتمه تا یادم نرفته ، کد(4) ی که جاش تو ترافیک قسمت قبلی بودو گفته باشم :

تمرین :

مکتوب :

سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران .

عظیم :

... سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ...

-------------------------------------------------------------------

1 -  کدگذاری

2 - اسلام ناب محمدی

3 -  منجمله  ، من شنونده  ، و از جمله من دانش آموز ، دانشجو وو ی مخاطب من روانشناس دکتر ... ، یا دکتر روانشاس ... 

4 - تمرین


  

اندیشه ی بلند (2) :

شب بخیر    

قرآن مکتوب :

أَیوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ(البقرة/266)

قرآن عظیم :

... أَوَلَمْ یتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ ...

خب گفتم که بعد از ظهر کمی خوابیدم ، پس تا خوابم نمیاد فرصت دارم که بحثو پیگیر باشم .

خب کجا بودیم ؟

بقول شبکه ی دانایی تلویزیون :

میدون ونک

تا یادم نرفته (کد)

میریم که داشته باشیم :

میدون آرژانتینو (کد2)

میان میدون ونک تا میدون آرژانتیم :

خیابون (کد3)

خب ، دیگه چی ؟ که یادمون باشه ؟ آخه نه فقط همه ی اونایی که از تلویزیون (کد4) به گوش (کد5) رسید که یادم نمونده که بقول تلویزیون :"کد" گذاری کنم ، بلکه

آهان یادم نره :

پلیس (کد6)

خبر بیست و سی تلویزیون :

پلیس ماشینایی رو که جریمه ی یه میلیون داشته باشن به پارکینگ منتقل می کنه .

تا یادم نرفته حواس (کد7) م باشه ، مدرسه ی مثلا تو میدون ونک یا میدون آرژانتین که نه ، سرکار با ماشین نریم ، آخه به پلیس چه ربطی داره که چرا بیمه نداره ؟ تازه پول پارکینگم جدا ، به پلیس چه ربطی که اینم نداشته باشیم که از پارکینگ در بیاریم ؟ تقصیر اون چیه که دوماهه هوا سرده و زیر صفره ؟

خب حواسم به ترافیک باشه ! چی می گفت تلویزیون ؟ آهان ، بلکه

قرار نیست همه ی اونایی که گفتو مو بمو کدگذاری کنم که ، حالا تو میدون ونک ؟ یا آرژانین ؟

نه دیگه اونجا که پلیس باشه امن تره ، بهتره تو خیابون "بذارم"

چی گفتم !؟ (کد8)

خب تا بقول تلویزیون :" ترافیک" نشده راه

ای بابا ، بازم کد؟ کی راه بیفتم از اینجا ؟

یعنی چی !؟ راه نیفتاده اینهمه کد؟ اونم تو خیابون و میدون آرژانتین !؟ تو میدون ونک !؟

پامو تو خیابون بذارم چی ؟

نگران نباش ! ( کد6) اونجاس !

اینجای :"کوتاه" اونجای :"بلند" م !؟

خب خودت چی فکر می کنی ؟

چی ؟ بارکد داره مگه ؟

یادم نمیاد تو تلویزیون اینی که گفتی بگوشم خورده باشه ! گفتم که یاداشت که نمی کردم ، گوش می کردم .  

-------------------------------------------------------

کد : یادآوری ، کوتاه ، کوتاه مدت

کد2 : بلند ، بلند مدت ، موندگار

کد3 : خب میان مدتو دیگه

کد4 : تلویزیون

کد5 : گوش

کد6 : پلیس ، تلویزیون ، مشاور ، پاسبان ، آژان ، نگهبان ، ووو ، حالا یکی ؟ یا شورایی ؟ بمونه ، مثل خانم روانشناس و آقا دکتر تلویزیون دانای من ...  

کد7 : جمع

کد8 : امن

بازم کد : راه 


  

اندیشه ی بلند 

سلام علیکم ، شب بخیر 

بعنوان مقدمه یا پیشگفتار

امروز بعد از ظهر کمی خوابیدم ، بعد از خواب و نماز عصری که خوندیم تلویزیونو که مشتزی نداشت زدم کانال دانایی ، داشت از بلند و کوتاهی می گفت . 

یادش بخیر سالها پیش ، در اولین سال اینجا رو میگم ، یکی گفت : 

بلند بلند فکر می کنه . 

خب حالا این بحثی که تحت عنوان "اندیشه ی بلند" می خوام داشته باشم ، فکر می کنید کدوم یکی از این دو تاس ؟ و بقول همون کانال دانایی 

، صرف نظر از :"ترافیک" ی که پیش بیاد ، کدوم یکی از ایندو هم بلند تره ؟ و بقول بازم ایشون کدوم :"کوتاه" ؟ ووو ؟ مثلا کوتاه زمانی ؟ مکانی ؟ مکانی زمینی ؟ هوایی ؟ ، ووو ؟ مثلا زمینی روز زمین بیرونی ؟ یا درونی ؟

خب ، صرف نظر از اینم که امروزه :"مجازی" شم تو "ترافیک" باشه ، و بعنوان مثال تلویزونیشم "مجازی" بحساب نیاد و مثلا :"واقعی" بحساب بیاد ، اونم نه خارجیش ! بلکه وطنیش ! اونم داناییش !

کتاب خدا :

راستی تا یادم نرفته اینم تو ترافیک باشه : 

ماندگار و ماندگاری 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :216
بازدید دیروز :235
کل بازدید : 1304548
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ