سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

پایان جستجو :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، قل هو الله احد ، الله الصّمد ، ... .

سلام علیکم

دنباله ی حرف :

... ، و ( بدونه) ... .

ادامه ی مباحثه :

چی !؟ بریم !؟ کجا !؟

بیرون دیگه ! غذا خوری !

خب اونوقت اگه یکی ، حالا برفرض پرسید :

از کجا اومدیم ؟

چی بگیم ؟

خب معلومه ! از اینجا دیگه !

خب اینجا کجاس ؟ یادت رفت که ه :

... ، و ... !؟

خب !؟ و چی !؟

یادت رفت : خدا رحمت کنه اونی رو که بدونه !؟

خب گفتم که می دونم ! اینجا کجاس !؟ درونه دیگه !

خب می دونی و میگی بریم بیرون !؟ و غذای بیرونو بخوریم !؟

:"به خانه باز می گردیم " (1)!؟

مگه بیرون رفته بودیم !؟ که بازگردیم !؟ به درون !؟

... : یا آدم اسکن انت و زوجک ... .

خسته نباشی

تو هم خسته نباشی

زیرنویس :

1 - نام برنامه ای در تلویزیون ، که هم برنامه ی آشپزی داره و هم (2) دانشگاه آزاد ! توش ، خونگیشو .

2 – تو برنامه ی امشبش .

ولی بازم اسلامیشو !؟ یعنی بحث سرجاشه ! و این بحث ادامه داره ! تا کی !؟ تا وقتیکه :

بدونیم کجا می رویم !؟ 


  

نقطه ی پایانی جستجو :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، قل هو الله احد ، ... .

سلام علیکم

اشاره (1) :

آه (5) !

مباحثه :

کجا بودی !؟ چیکار می کردی !؟ ووو !؟

اینارو ولش ، چی گفت ؟ وقتی که من نبودم ؟

اول بگو کجا بودی ، تا بگم !

گیر دادیا ! بگم !؟

قل .

رفته بودم تولیدات پالایشگاه ، دستگاه گوارش و یا ... رو یادآوری کنم !

گرفتی ما رو !؟

نه ، باورکن !

به کی ؟ به خودت !؟

ای بابا گیردادی ! بگم !؟

قل .

آره بخودم ! راضی شدی !؟

نه ! راستشو بگو !؟

میشه ول کنی !؟

نقطه ی پایانی جستجو :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، قل هو الله احد ، ... .

سلام علیکم

اشاره (1) :

آه (5) !

مباحثه :

کجا بودی !؟ چیکار می کردی !؟ ووو !؟

اینارو ولش ، چی گفت ؟ وقتی که من نبودم ؟

اول بگو کجا بودی ، تا بگم !

گیر دادیا ! بگم !؟

قل .

رفته بودم تولیدات پالایشگاه ، دستگاه گوارش و یا ... رو یادآوری کنم !

گرفتی ما رو !؟

نه ، باورکن !

به کی ؟ به خودت !؟

ای بابا گیردادی ! بگم !؟

قل .

آره بخودم ! راضی شدی !؟

نه ! راستشو بگو !؟

میشه ول کنی !؟

نه ، قل .

بابا به :"ن والقلم و مایسطرون" ، راحت شدی !؟

آهان ! اونی رو که از قلم انداخته بودو !؟

ولش کن ، خستم کردی ! بقول خودت : قل .

خب ، اول بگو ببینم تا کجا بودی ؟ تا بعدشو برات بگم .

تا اونجا که هو :

خدا رحمت کنه اونی رو بدونه از کجا اومده ، ... .

هیچی ، هو :

... ، و ... .

همین !؟

نگرفتی !؟ از تو بعیده !؟ که مثلا یادآور :  انظر الی طعامکی !

شایدم هو :

وقتی میرین اونجا ، به تولیدات نیگا کنینم !

بگذریم ، راستی این غذایی که می خوریم دیگه چه تولید می کنه !؟

به آدم جونم میده !؟ مثلا ، که سرکارم بره !؟

فکر یا اندیشه ! چی !؟ و در این صورت تاکی میشه نخورد که نه ، روزه گرفت و از پس انداز خورد (7) !؟ و کار بدنی یا فیزیکی (8) کرد ؟ و بقولی :" فانتزی " !؟ م ، بعنوان مثال همین فکر یا اندیشه ! هم !؟ که بقولی :"وجود" مجازی داره ! نه مثلا :"بیرونی" !

و ... بمونه ، بریم یه چیزیم بخوریم !؟

:"بریم بیام" .  

بقولی : " بشرف ... "(9) .

زیر نویس :

1 – (2) : به چی ؟ الان میگم ، برم و برگردم ، کجا !؟ ای بابا ! دست .......................

2- یکی ، کی ؟ با اجازه ی بزرگترا (3) : نامم نمی برم ، همون که گفته :

من اشار الیه فهو جهله (4)

البته اگه کوچترا که نه فقط ، بلکه بزرگتری در جستجوی گوینده اش که نه فقط ، بلکه اصل گفته هم باشه ! و مثلا نگه نه ، حتی بگه گفته شده !؟ حالا از : کجا میگی !؟ ووو !؟ بمونه ، اونم برا ورود و خروج ! مثلا در جستجوی گذرنامه ، ووو ، خصوصا : سواد ! و از کدوم :"ن والقلم و مایسطرون" ی !؟ .

البته اگه به :"ن والقلم ومایسطرون" خودش شک داشته باشه ! که اسلامیه !؟

چه رسه به اینکه در اشاره به اسلامیشم !؟ که نابه !؟ یعنی :

مادر نداره ! و مادر مثلا اسرائیلی که نه ! آمریکایشم نیست !؟ همکاریم نداره !؟ تو چی !؟

ای بابا !؟ :"ن والقلم و مایسطرون" ی دیگه !

3 – بعنوان مثال همون : "ن والقلم ومایسطرون" که در مباحث قبلی گفته شد .

4 – بعنوان مثال در خطبه ی اول نهج البلاغه ی بازم بعنوان مثال سید رضی .

5 – بقول شاعر (6) همون که : به آهی ندهند !

6 –  بعنوان مثال داستانش در مثنوی اومده ، که یکی اومد مسجد و دید دارن میان بیرون و گفت : آه !

و یکی بهش گفت میشه این نمازیرو که خوندم با اون آهت عوض کنی !؟

7 – هو : نیگا کن به شتر ، که ... . ، بعنوان مثال .

8 – بقول بعضیا که اگه گفته بشه کار بدنی و گفته نشه فیزیکی ، کار علمی بحساب نمیارن ! ولو اینکه تو رشته های دانشگاهی رشته ی تربیت بدنیم داشته باشن !

 

9 – بقول برنامه ی در تلویزیون ، تلویزیون :"داخلی" ، فانتزی ، مجازی ووو نه ها ! موجودی ساخت ایران ، نه خارج و اونم آمریکا ! و ... .  


  

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، قل هو الله ... .  

سلام علیکم . 

اشاره

آقا امیرالمومنین علیه السلام : 

خدا رحمت کنه اونی رو که بدونه از کجا اومده ، ... . 

مباحثه : 

چی گفته شد ؟ 

الانم گفته میشه ؟

بعد چی ؟ (1)

و کجا گفته شد ؟ 

اینجا هم ؟ 

بعد اینجام ؟ 

و چرا !؟

چرا!؟

چرا!؟

ووو ؟

خب ، این اتفاقی که افتاد ، می افته و خواهد افتادمو بهش گفته شده مباحثه (2) . 

ولی تلویزیون نشون داد که مباحثه میون چند نفر اتفاق میفته !؟ در این چی !؟ 

و همینطور نشون داد که مثلا در صحن و سرایی و زیراندازی که فرش بود ووو !؟ این کجا ؟ 

و یه چیز دیگه اینکه اونی که تلویزیون نشون داد ، گفته شد یه رسمه ! ولی اینم رسمه !؟ یا اتفاق افتاد ، میفته و خواهد افتاد !؟ ولو در حد اینم که : 

خب ، حالا چی ؟ مثلا حالا کجا برم ؟ در حال برگشت از :"درس" دیگه ! که تو تلویزیون گفته شده دیگه ، آیا مثلا : رسمه که برم مباحثه ؟ 

موضوع : 

خب ، راجع به چی ؟ درس استاد ؟ موضوع چی بود ؟ یا هست ؟ و یا خواهدم بود ؟ 

مکان : 

در کجا ؟ مباحثه رو میگم ؟ همینا رو که دارم با خودم مباحثه می کنم ؟ و در نوشته ی قبلی گفتم که بگو مگو نه ، مباحثه ، میون خودم و خودم ، در کجا ؟ در غار !؟ که نه ، خب عصر حجر و غارنشینی و اینا که نیست ! 

البته شاید علاوه براین مسئله ، هنوز مسئله ای هم باشه که خب در مثلا حجره ی کدوم یکی از خودم ؟ اونی که رفت و گوش داد به حرف استاد که معلومه کدوم یکی یا کدوم یکیا هستن ، فقط معلوم نیست که مباحثه بعد گوش دادنه ؟ یا بعد شنیدن ؟ و یا بعدش !؟ حالا کجاشم بمونه ! 

قبلا پرسیدم !؟ آره یادم رفت !؟ ولی کی ؟ و کجا !؟شم فرق داره با الان و اینجا ! 

موضوع این مباحثه هم فرق داره ، این موقته ! اونکه موقت نیست ! مثل زمان و مکانش ! 

زیر نویس : 

1 – بعد الانم .

2 -  در نوشته ی قبلی گفتم از تلویریون شنیدم . 


  

نقطه ی آغاز و پایان جستجو : 

... زمزمه ی محبتی ، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را . 

سلام علیکم ، اول همون جمعه رو شاعر گفته رو تبریک بگم و بعد برم سر بگو مگو که نه ، بحث یا کاوش . 

اشاره : 

امروزم با زدن خودم به مثلا سردرد و بی حالی ، خواستم بازم دادش ممد مقاومت کنه ، یه روزم یه روزه ، البته با عروس خانوم ، یعنی خونوادگی ، همون که در خط اول مقاومته ، نه تنها در مقابل دنیای نهادهای مدنی نه فقط غربی ، بلکه حتی اسلامیم ! البته :"اسلام آمریکایی" . 

یعنی نه اینکه جمعه بود و گفته باشم بهمین مناسبت نریم سرکار ، اونم در حالیکه ، حالا صابخونه ، مغازه ووو هم بمونن ! خرج دخترمردم چی !؟ 

چی !؟ چه ربطی به مسجد و حتی :"ناب محمدی" شم داره !؟ چه رسه به درسهایی از قرآن اونم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ... ، و تازه سازمان سیماشم !؟ مثل درسهای دیشبش . 

خب : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ 

مِنْ شَرِّ مَا ... ؟ 


وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ 


وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ 

وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا ... ؟ 

 

کجا رسید ، رفت ، برگشت ، و رفت و برگشت ؟ اول ، دوم ، و اول و آخرش ؟ 

اشاره : 

دیشب در درسهایی از قرآن مثلا : 

"ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ

مثل نفت و پایشگاه این سی و هشت سالی که یه شب جمعه هم ترک نشده ، یادی شد از دوسال قبلش و غذا ، مثلا نون و دستگاه گوارش و مثل پایشگاه آنچه گذشتش ، البته  مثلا گوش فکری کر که : 

ای برادر تو همه اندیشه ای ، مابقی تو ... ؟ 

یادم میاد ، سال هفتاد و دو بود ، هفتاد دوی خودمون ، نه حتی قمری یا ماهی ، نه ماهی که هروقت بگیری ، از آب ، تازست ،  یه شب جمعه ای ، نه تو خونه ، تو حالا نمیگم مثلا دانشگاه ، شایدم حوزه ، ولی تو نهادی از نهادهای مدنی ، حالا اسلامی و آمریکاییشم نه ، به اهل بیتی گفتم یه دعا می کنم آمین بگین ، فکر نمی کنم یکیشونم آمین نگفته باشه ! 

چی گفتم !؟ دعارو که نمیگم ! پالایشگاه ، گوارش ووو یا مثلا دستگاه نوشتن ، وز جمله ی آنچه می نویسد من و مثلا : 

اندیشه و مابقی استخوان ، حالا قبلا گفتم که ریشه هم بمونه ! 

نه فقط نوشته و خواهد نوشت ، می نویسد . 

چی رو ؟ خب مثل همون پالایشگاه ، گوارش ووو ، دستگاه رو ، دستگاه جستجو رو ، و بقولی موتورشو ، حالا انسونی یا ماشینوشو ؟ بمونه ، حرف این : 

اسلامیشم ؟ و در این صورت آمریکایی ؟ یا نابشو ؟ البته ناب آمریکاییشم نه ها ، که پیشینه ای داشته باشه مثلا از قرن شانزدهمش ، در مثلا کوههای فنلانلد و برابر با کوههای کهک قم ، یعنی قرن یازدهمش ، نه شمسی ما . 

حالا چرا کوه !؟ ووو ؟ بمونه ، ولی :

صرف نظر از اینکه کوه ووو ی ما ! اسلامیم که باشه آمریکایی !؟ و اونوم نه نابش !!؟ ولی حرای شما ! نه تنها محمدی ، بلکه نابشم !؟ 

ولی همونطور که دیروز سیماتونم داشت : 

هوالرزاق حق المبین 

چرا حق ما شده !؟ ولی شما حقتونو از ما می خواین!؟ آیا مثلا بقول درسهایی از قرآن سیمای یک یک ، نابتون حوالتون دادن به ما !؟ ووو !؟

یا بقول خودتون (1) ما برا این به اینجا رسیدیم که :"سیصد" سال کار کردیم و زحمت کشیدیم !؟ 

بازم مگه نه اینکه : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ ... . 

مثلا : 

... ، مَلِکِ النَّاسِ ، ... ؟ 

کاریم به مثلا :"مرگ بر (ملک)" تونم نداریم ! حتی بر رییس مردم یا جمهورم ، و جمهوری اسلامی امریکاییم ! 

ولی چرا مهندسی معکوسم !؟ مثل ما !؟ 

آیا برا اینکه برسین به ما !؟ آمریکایی !؟ اسلام آمریکایی !؟ 

خب برین دنبال :"حق مبین" خودتون دیگه !؟ 

... کیف ؟ ... ؟ 

ما بگیم !؟ اسلامیشو !؟ آمریکاییشو !؟ 

اینم حوالشو دادن !؟ بقول : 

ن والقلم و ما یسطرون !؟ تون !؟ 

اشاره : 

خب ، موضوع بحث ، نه مباحثه (3) ، چیه ؟

زیرنویس :

1 - مثلا برنامه ی :"جیوگی" ، البته تایید (2) ش !؟

2 - نه فقط باجستجوی اول ، بلکه فرجامشم ، و خلاصه قبولش ، نه ردّش بقول ما ! همینطور شما هم که هنوز در قرون وسطی ما هستین !

3 - که شکر خدا تلویزیون همین دیشب نشون داد چهل ساله ی بانوانشمشم ! البته خانوما بخودشون نگیرن ! بله چهل ساله ها رو هم نشون داد ، ولی نه در میدون مباحثه ! و روی چهار تا فرش حتی ماشینیشم ! فقط می مونه اونی که مباحثه کنندگان می گفتن ، که درس اساتیدو به بحث و گفتگو میذارن ! مثلا درس همون چهل ساله هارو ! خب مردانه هاشم که سن و سال ترن ، و بقول استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از آثار بدون استثناء خوبشون مثل مراجعی هستن که مقلدای بزرگ هستن ! چرا ؟ می فرمایند آیا بعد :"سیصد" سال که از زمان شیخ انصاری که میگذره ، چیزی جز همون که اون گفته به بحث گذاشته شده ؟ حالا مباحثه بمونه ! که کار شاگردای بزرگ بقول ایشون نیست ! 

 

 


  

نقط ی ب یا دوی جستجو :

سلام علیکم

فکر نمی کنم تغییر وضع صندلی کامپیوتر از طرف کاربرای دیگش ، تو خستگی که پیش از ظهر گفتم بی تاثیر نباشه ، دیگه اینکه تو خبر دوی بعداز ظهرم باز برام روشن روشن نشد خبری که پیش از ظهر نقل قول کردم ، خبر ساعت هفتشم که اصلا نگفت اون خبرو ، علی ای حال خبر از ورود و خروجی بود که موضوع بحثه .  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ  : قُلْ ... .  

اول بگم هیچ قرآن خونی نیست که نقلی از :"بسم الله الرّحمن الرّحیم" و از قرآن نداشته باشه ، حالا چه به نقل از حضرت سلیمان علیه السلام ، و چه به نقل از ملکه ی سبا که از آن حضرت نقل کرده باشه ، و چهارمین قولم قول همون که ایشان از او نقل کرده باشن ، مگه اینکه گفته بشه این قول گفته ی بشره ، ولو اینکه اون حضرت سلیمان نبی علیه السلامم باشه .

خب ، بحث رسید به اونجا که بعنوان مثال آمریکا بگه جمهوری اسلامی ایران قرائت یا خواندنی معکوس از نوشته ی من داشته ، دارد و خواهد داشت اگه ورودی داشته باشه به آمریکا ، خب ، مگه نه اینکه :

... ، لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِی دِینِ ؟

خب بره دنبال مهندسی خودش دیگه !؟ برا چی می خواد بیاد آمریکا !؟ مثلا می خواد کشتی آزادشو به آمریکا یاد بده !؟ یا اسلامی و اونم ناب محمدیشو !؟ یا مهندسی خودمونو به خودمون !؟ و به اعتراف خودشونم :"در انحصار " ماست !؟ که اومده از مراکز علمی ما یاد گرفته !؟ و هنوزم می خواد بیاد یاد بگیره !؟

خلاصه اینکه ای دنیا ! مشاهده کنین ، یا بخونین ! که اگه شما هم مثلا بهش ایرباس ندین و :"مهندسی معکوس"ی رو که خودشم بهش اقرار کرده نکندش ، چه نیازی به تحریما !؟ ی دیگه و اونم با فرجامی : احمقانه ! (1)

حالا بمونه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ ... .

ولی خوندن مثلا هواپیمای بدون خلبان ، اسلحه های غنیمت گرفته شده از صدام ... ! م نه ، مثلا چرکته های امروزی خریده شده از بازار آزاد ، حالا با چه ارزیم ؟ بمونه ، چی ؟ حق تالیف داره !؟ مثلا مگه !؟

نکنه مثلا :"آفتاب شرقی آمریکایی" حکم حرام داده ! قرائتش !؟ یا خوندن خریداری شده رو !؟ اونم رکعت (2) اولشو !؟

اصلا الان این فرمایش شما در رکعت دومه ؟ یا در جایگاه مادر(3) ایندو !؟ حالا کاریم به مقام پدر دنیایی شما ندارم !  

بازم خسته شدم ، بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله .

زیرنویس :

1 – بالاتر از خبر خبر ساعت هفت امشبم .

2 – مراجعه بشه به نوشته ی پیش از ظهر .

3 – نه تنها در حین خوندن معکوس چیزی ، بلکه پیش از مطالعه ، بلکه در خوندن دومم خواننده بی نیاز از نه تنها صندوق پس اندازش در خواندن اوله ، بلکه برا پس انداز حین جمع آوری اون چیز نیازمند همون چیزه ! که پیش از مطالعه داشته ! نه اینکه خواهد داشت ! یعنی اونجا نشسته یا تکیه زده داره یه چیزو میخونه یا باز می کنه و می بنده ! خب بله ، در حین خوندن صندلیم در حرکته ، هم در رفت و هم در برگشت به همون نقطه ای که از اونجا حرکت کرده ، حالا بمونه که تازه اینا همش یه طرف خوندنه و نقطه ی ب یا دوی اون بعد اینه ! یه بازی رفت و برگشت دیگه هم داره اونجا ! نقطه ی آغاز و پایان هردو طرفش ،هردو خوندنش .  


  

جستجوی آنچه گذشت (1) :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ (2) ، ... ، ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ ، ... ، َیمْنَعُونَ الْمَاعُونَ .

پایانی بحث تحریم (4) :

اول بحث تحریم بگم ، بعد بحث جستجو رو پیگیری کنم ، چراکه جسته گریخته ، تو سروصدای تو خونه خبر شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران یه چیزی گفت که گویا آمریکا از ورود مسلمونا و حتی اون شیشتا و سردسته ی اونام که جمهوری اسلامی ایران باشه ، که در خط مقاومت در برابر اسرائیل آمریکا ، یا (ببخشن) آمریکای اسرائیله ، ولو اینکه تا حالاشم هیچی نتونسته کرده باشه ، صرف نظر از همین شیشتام ، جلوی پیشرفت این یا (بازم ببخشن) اونوم نگرفته !؟

امریکا : نه !؟ باور نداری !؟ به تعبیر معروف :"118" ، از مثلا مهندسش بپرس !

چطور !؟

آمریکا : بقول خودش : مهندسی معکوس !

بعبارت دیگه یا بهتره بگم به تعبیر من :"جستجوی آنچه گذشت" !  

چراکه صرف نظر از همه چیم در جستجوی آنچه گذشت ، رکعت دوم چی؟ مهندسی معکوس مهندسی معکوس ؟ آیا در اونم مثل رکعت اول !؟ش ، یا :"اسلام ناب محمدی" ش !؟ خب بله مخلوق یا پدیده ای پیدا شده ، حالا مثلا از هوا افتاده ، و این مخلوق :"آمریکایی" اونه ! یا (بازم ببخشن) آمریکایی اونه !

خب :"اسلامی" و (ببخشن مثل برادران عزیز و خواهران پاکستانی ) اونم :" ناب " ش چی ؟ مثلا همون چتکه های دیروزی و امروزیش ، یعنی ماشینی اسلامی ناب محمدیش ؟ چی ! اونم کجاش ؟ مهمه !

امّ القراء :

خب ، خسته شدم ! بمونه برا بعد ان شاءالله .  

یا زهرا !

زیرنویس :

1 - پایانی .

2 - تکاثر مثل کوثر ، در انّا اعطیناک الکوثره ، و ریشه ی هردوشون ک ث ر ست ، و گذشته اش در کوثر با تکاثر فرق داره ، یکیش مثل گذشته ی "چرتکه" و ماشینیای امروزیشه ، که در بحث قبلی گفتم بمونه ، که چرا :"شامی کباب" ؟ در (3) بشقاب ؟ البته بشقاب صفر ، خالی یا تهی ، نه کوثرش از آب مثلا ، که با گذاشتن هرچی و اختصاص به شامی کبابم نداره ، دیگه کوثر از آب نیس ! و تکاثری از آب و اونه ، مثل چی ؟ مثل سرزمین فلسطین اشغالی که هنوز کوثری بجز ساکنین اونجا نشده ، در سایه مقاومت و اونم در خط مقدمش برا کوثر نشدنی که گفتم و ان شاءالله کوثر شدنشون ، ویا ایستادن در برابر نه اینکه تکثیری پدیده یا مخلوقی ، بلکه پدیده یا مخلوقی بنام اسرائیل ! در جهان که نه ! بلکه  تولدش در مثلا آمریکا و حتی آمریکای شمالی مثلا سرخ پوست ! 

3 - تو ، درون ، شکم ، بطن ، رَحِم ، ووو ، مثلا آرشیو ! کمپم ! ، نه توی حتی بقول معروف قاب قوسی از بشقاب و تو ی اون ، خب برا اینکه بشقابم کمثل چتکه و مشینیای امروزیشم دیگه ، چراکه :"چرتکه" که فقط گذشته بر توی چهار چوبش که نیست ، که توش قبرستونی باشه که بشه توش مثلا شامی کبابم دفن ! کرد ، چراکه اونوقت این قبرستون حتی :" بهشت زهرا" شم کجا دفنه !؟  

4 – تحت عنوان :" ادامه ی تحریم پایانی (4) " . 


  

جستجوی آنچه گذشت :

... ، إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ .  که پروردگارشان بدیشانست آگاه ( اونوقتم ) . (1)

سلام علیکم

امروزم از مهندس ، مهندس صابکار ، خبری نشد و فکرم نمی کنم این دم غروبی و بعد نمازم ازش خبری بشه ، البته نمیشه گفت ، از کجا معلوم !؟ فردا و بعدشم همینطور ، خب چه بکنیم ؟ منتظر بمونیم ؟ یا فردا بریم سرکار ؟ مثلا صابخونه چی ؟ اونم منتظر بمونه !؟ برا کرایه ی ماهی که گذشت نه ! این ماهم در جستجوی کرایه ماه پیشه !؟ که دو سه روز مهلتی که داده بود تموم شده !؟

قبول باشه (2)

خب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا ... . (5)

چی !؟

اونوقت چی میگن ؟

اول اینکه مگه گفته نشده که بهشون مربوط نیست !؟ و صرف نظر از اینم که مربوط به خودمونه ! خود ما !

در ثانی ، یعنی دوم اینکه مگه می دونن ، یا آگاهن !؟ البته اگه بگن :

چی شد !؟

تازه از کجا معلوم که بگن ؟

نمیگم میگیم به شما چه مربوطه !؟ اگر مصر باشن میگیم به خودمون مربوطه .  

چرا !؟ خب کی می دونه ؟ جز ما ؟

کمثل همون چتکه ، کی می دونه تو اون چی گذشت ؟ حالا میگذره و خواهد گذشتشم ؟ بمونه ، آنچه گذشت ؟ ش و ماشین حسابای کمثل اونم همینطور ؟

خب بله ، مثلا (6) تو یه بشقاب چهار شامی کباب بود و یکی دوتا مثل شما دوتا که از مدرسه (7) بیان خونه و بین خودشون تقسیم کنن ، بهر کدوم دوتا میرسید ، ولی وقتی خالی بود چی ؟ هیچی دیگه ! چیزی نگذشته بر اون ! حالا چرا شامی کبابم ؟ بمونه !

نون چی ؟ آیا مثلا :"گربه" ی گذشته بر تصویر نون خور نیس !؟ یا مثلا اونایی مثل شما دوتا شامی کباب خورن ؟ یا مثلا اونا هم مثل شما از شامی کباب خوششون میاد؟ و بدون نونم !؟ در :

کنار سفره !

البته بمناسیت بشقاب گفتم سفره ، وگرنه در :

سفره !

حالا : نمک و آبم بمونه ! در سفره ما ، اونم تو خونه ، نه مثلا رستوران و غذا خوری های امروزی !

راستی چرا بجای خونه مثلا در رستوران اون بشقاب گذاشته نشده ! مثلا اونکه مثل مادر او دوتا که در تصویرشم باشه ! مثل شامی کباب که نه ! شامی کبابا ! یی که سفارشم داده شده باشن این اون دوتا !

بگذریم !

خدا رو شکر که بچه ها از مدرسه میان خونه و نمیرن مثلا ساندیوج بخورن ! و مثلا بجای آبم یه نوشابه روش ! و هنوز میان سر سفره ی خونه ! و امیدوارم که سفره خونه خالی ، صفر یا تهی نباشه ان شاءالله .

اونم بعد انقلاب اسلامی که ترس انداخته تو دل آمریکا هم که دوران اونم بسر رسیده !

زیرنویس :

1 - برگردان به فارسی از آقای محمد کاظم معزّی ( اونوقتم) از منه .

2 - که بقول معروف :"قبل " مابقی هم قبوله در خونه ، علیرغم فرمایش کارشناس برنامه :"آفتاب شرقی" م که اسمشو نیاورده بودم در نوشته ی قبلی ، در :"نمازخانه" هم ، نماز خونه ی خونه هم ، یعنی مسجد (3) .

3 - یعنی محل تولد یا بدنیا اومدن خونه ! یعنی من ! من پدر خونه ! و درصورت نبود منم ، من دوم خونه تا آخرین من در خونه (4) ، یعنی محل پیدایش تمدن اسلامی در بیرون از خونه ، جامعه ی اسلامی در بیرون از خونه ، مجموعه ی اسلامی در بیرون از خونه ، کمثل همین در خونه پیش از این ، در خونه ی قبلی هر یک از ما ، منجمله بلکه اولشم من ، که گفتم یعنی پدر .

4 - خونه ی ما و در کمثل اونم ، مگر اینکه مثل :"چرتکه" یا ماشین حسابای جدیدش گفته بشه خونه ی مای بدون ما هم بوده ، هست و تازه خواهد بود و اونم بقول آقای معزّی : ... (اونوقتم) آگاه (انه) .

5 - کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی انا اعطیناک .

6 - گذشته بر کتاب ریاضی سوم ابتدایی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایرانم ! بر جایی کمثل همون :"چرتکه" و امروزیاشم ، بعد انقلاب صنعتی یا رنسانسم تا امروز ، یعنی بعد انقلاب اسلامیم ! که آمریکا ، رییس جمهوری گفتم می ترسه ، از چی ؟ از روزی که بگذرد دوران انقلابی که گفتم ، با انقلابی که روشن بشه آنچه گذشت ! اونم بنام دین یا اسلام که :

دورانش گذشته ! (8)

7 -  :"خانه دوم" خونه ! نماز خونه دارشم ! مثل کجا ؟ مثلا مسجد دانشگاه تهران ! نه دانشگاه مسجدی ! مثل خونه ی مسجدی ، همینطور محله ی مسجدی ، شهر مسجدی مثل مدینه ی پیامبر صل الله علیه و اله و سلم ، که گویا :

دوران اینم گذشته !

 

8 – با انقلابی که گویا هنوز دورانش نگذشته ! حتی در جمهوری اسلامی ایرانم ! چه رسه به کمثلش در اونم آمریکا ! که ازش می ترسه !


  

جستجوی دوم :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

والعصر

...

... .

سلام علیکم بچه های گلم ، دخترا و پسرا ، آبجی و داداش ته تغاری همکارم در بیرون از خونه .

اشاره :

ضمن اینکه امیدوارم این روزای مونده از اسفندم مثل بهمن و دی که گذشت در دامن (1) گرم خونه پشت سر بذارین و بهاری بهتر از سال نوی که داره به پایان میرسه پیش رو داشته باشین ان شاءالله تعالی ، امیدوارم از این فرصتیم که بهم دادین بتونم خوب و اونم بنحو احس یعنی هرچه همون خوبتر ، یا بهتر استفاده کنم و وقتتون هدر نداده باشم در پایان ، یعنی در زمان شما ! نه زمان من یا آنچه گذشت .

آنچه گذشت :

اشاره :

بازم بعنوان نمونه ، مثال و یا عجمی (2) دیگش

ضمن تشکر مجدد از فرصت دوباره ای که بهم دادین ، که زیرنویسم بنویسم ، بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله تعالی .

و :

بسم الله الرّحمن الرّحیم

... ، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ، ... .

یا علی .

زیرنویس :

1 – درون ، شکم یا بطن و یا ... ی اون ، مثلا بین المللی و یا آمریکایی اون ، که در بحث یا کاوش قبلی گذشت .

2 – البته ما عرب زبون نیستیم ، ولی عربا فقط به عجما عجم نمیگن ، بلکه زبون بین المللی بعنوان مثال انکلیسی امروزم تحت جستجو ، سرچ و یا امریکایی "عجم" مطلوبه براشون .

یعنی با این حساب وقت زبون بین المللی که امروزه عصر اون باشه ، همون زبون عربا هم عجمی بحساب میاد ، حالا دومیش یا نخستین در جستجوی زبون عجمی ؟ یا آخرین ؟ مثل اون "روزا" که گفتم و بعبارت دیگه :"به تعبیر معروف" آخرالزمان زبون بین المللی انگلیسی ، البته اگه آمریکایی و حالا مثلا لحجه تکزاسیشم نه ، همین محترمانه ی اون بین المللی نشده باشه !

که گویا می خواد بشه ! البته شنیدن کی بود مانند دیدنش ، یادم رفت بگم :"به تعبیر معروف" و ! خب میشه رفت دید !؟ اونم محترمونه !؟

یا مشروط به احترام گذاشتن به :"اسرائیل" ه !؟ حالا چه در جستجوی دومی آمریکا یا نخستین آمریکایی ؟ و چه ( با آنچه گذشت در بحث قبلی) در سرچ :"اسرائیل" امریکا هم :"پیدا" بشه !؟ حالا دومیش یا نخستین در ایالالت متحده ی امریکا !؟ هم !؟ نه اینکه : یا آخرالزمان :"اسرائیل" ! مثلا در این دنیا هم ! چراکه بقول بعضیا :"نامشروع" هم بدنیا که پا گذاشته ! حالا دینی و یعنی اسلامیم که نذاشته باشه ، برفرض ! انسانی چطور !؟ پدرشم که سرچ نشه کرد که بقول معروف :"کمثل آدم"! مادرم نداره ؟ مریخیه !؟ از دنیای دیگه اومده !؟ خب مام از دنیای دیگه اومدیم و (الان) دراینجاییم و میریم !؟

کجا ؟! :

... ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ .

کی !؟ بقول شاعر :

ما داریم (میرویم)

که ، نه اینکه مثلا فردای امروز ، این روزا ، ماهاش ، فصلاش ، سالاش ، قرناش و مثلا دوراناش :

.

مرتبط :

برنامه ای در یکی از شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ، در رابطه با :"ارتباط" خانه با مسجد یا مسجد باخانه ، که در خانه ، منجمله همون برنامه ی شبکه ی ... ، کافیه یکی باشه !

اشاره :

تولد علی بن ابیطالب ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر . 


  

جستجو ، سرچ و یا ... ی پایانی :

سلام علیکم

خب جستجو به کجا رسید ؟

بقول درسهایی از قرآن شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران جستجوگری که تازه موتور جستجوش روشن شده عرض کنم که دارم جستجو ، سرچ و یا آمریکایی اونو جستجو می کنم ، و بعبارتی که عنوان شد به پایان جستجو رسیده ، به اونجاش که پرسشی داشتم و گفتم :"مسئلة" ؟

چرا!؟ خب :

... ، مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى !؟ ... .

مگه اینکه رییس جمهور آمریکا که در جستجوی :"احترام" ه منظورش این نباشه ، حتی :

وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ قَلَى

هم نباشه ! بلکه در جستجوی :

وَدَّعَکَ  وَ قَلَى

باشه ! صرف نظر از اینم که احترامو به همکاری ، باهم و در کنار همم سرچ یا بقول ما جستجو نکرده باشه ! وقتی که گفت : ایران به ما احترام نمیذاره !

و صرف نظرم از اینکه بقولی(1) : آقای خمینی ، یعنی امام خمینیم فرموده باشنم این جستجو :"وقوع و لا وقوع" نداره ! یعنی مثل خبر قابل صدق و کذب نیست !

ووو ، هم بمونه و برم سر احترامات وارده ! و بقول ما ترکا لازم نیست که دور و دورم رفت ، و : باغچه نزدیک" و همین :"مرگ برشاه " قبل از زنده باد رییس جمهور؟ و بعد مرگ بر اینم و زنده باد آمریکایی اون !؟

که اگرم گفته شده باشه مرگ بر شاه آمریکایی !؟ خب چرا آمریکا ولش نکرد و بحال خودش نذاشت !؟

و اگرم جمهوری بعد شاهنشاهیم گفته بشه آمریکایی نبوده ! خب بعدش چی ؟ صرف نظر از اینم که همین جمهوریم تو جمع چهار بعلاوه یک آمریکایی بوده باشه !

خب بله قبول دارم که هنوز :

مرگ بر اسرائیل

براش مسئلة ؟

خب حالا از دوحال خارج نیست ، یا اسرائیلم مثل شاه قمر یا ماهواره آمریکا در خاورمیانه یا بقول مقام معظم رهبری غرب آسیا ، و یا شرق اروپا و شایدم آفریقاس ؟ یعنی تو یه جایی مثل همچین جاییه ؟ که مثل قضیه :"مرگ بر شاه" آخر عاقبتشم قابل سرچ بین المللی و جستجوی ماس ، و بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم : از یه سوراخ دو دفعه گزیده شدن !؟

و یا اینکه ( ببخشن برادران عزیز و خواهران گرامی در آمریکا ) ، آمریکا قمرمصنوعی (2) ، اونم نه در آمریکا ! چه رسه به در آمریکای شمالی و ایالات متحده ی آمریکا!؟ بلکه در دنیاس !

قمر کدوم خورشید !؟ مثل " وَدَّعَ  وَ قَلَى " ، کی ؟ جستجو گری ؟ بین المللیش؟ و یا امریکاییش ؟

مگه اینکه مسئله :"اسلامی" باشه ! که انتظارشو نداره ، خصوصا پایانیش !

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ !؟ ... .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .

زیر نویس : بعد نوشت ، بعد اخبار ساعت دوی بعد از ظهر .

1 – استاد شهید مرتضی مطهری ، در اثر "نقدی بر مارکسیسم" .

2 – مثل آدم مصنوعی و دیگر صنایع بشری ، خصوصا بعد انقلاب صنعتی یا رنسانس ، که پشتوانه فرهنگی و علمی اون علوم انسانی رایج اون در مراکز علمی دیناس ، منجمله در مراکز علمی ایران و جمهوری اسلامی ایرانم ، چراکه هنوز به بقوت خود باقیست و انقلابی ، یعنی تغییری در آن رخ نداده ، منجمله در نرم افزار و سخت افزار موتور های جستجو ، سرچ و یا آمریکایی اونم .

موتور های جستجویی که بعنوان ایرانی از آنها نامبرده شود ، یا عین اوناس و یا برگرفته از اوناس و اگرم پیشترفته تر از اونا هم بشود پیشرفته ی اونا ، مانند مثلا کتاب منطق ابوعلی سینا ، که پیشرفته ی منطق ارسطوییه و خودش در همون کتاب گفته که رو دست منطق ارسطو نیامده ، که در قرون وسطی با انقلاب صنعتی در اروپا مورد نقد قرار گرفت و مانند دستورات چهارگانه دکارت فرانسوی در قرن شانزدهم میلادی دستورالعمل علوم شد و در نهایت در پایانی قرنی که پشت سر گذاشته شد منطق ریاضی بکلی منطق ارسطویی رو نفی کرد و تا امروز جایگزین اونه ، چراکه بناش بر همون مبنای منطق ارسطویی در جستجوی علمی ، که بعنوان مثال همون دستورات چهار گانه ی دکارت دستورالعملی فراگیر در همه ی زمینه های علمی نبود و قضیه یا گزاره هاش محدود به جستجوهای اعضای حسی شد ، و گزاره های مابعد حواس ، که در قرون وسطی گزاره های دینی رو هم شامل میشد نیز ، موضوع جستجوی علمی قرار داده نشد ، ولی مسئله فقط گزاره های دینی قرون وسطایی نبود ، که منطق ریاضی یا منطق کامپیوتر و بتبع موتورهای جستجوش این مشکل رو حل کرد ، یعنی بعنوان جایگزین منطق قدیم ارسطویی ، نه مشکل منطق قدیم ! چراکه منطق فازی پس از اون مدعی رفع اون مشکله ، البته با پاک کردن صورت مسئله !

چراکه مسئله جستجو ، و منجمله جستجوی علمیم بنای جستجو بر دوس ، مثل همون جستجوی احترام که آمریکا پس از جستجوی عدم احترام بهش ، در جستجوی اونه ! که این در منطق قدیمم مبنای جستجو بوده و هنوزم هست ، در مراکزی جستجویی با این منطق دارن ، اونم بعنوان مراکز علمی علوم انسانی ! و منطق جدیدم نه تنها به این مسئله پاسخی نداده ، بلکه مشکل اساسی تر منطق قبلی رو هم نه تنها عیان کرده ، بلکه اگه از دین چیزیم مانده بود بکل از صحنه خارج کرده ! بعبارت دیگه چیزی به نام خدا در این منطق چیز بحساب نمیاد ، چراکه مشکل قدیمیش این بود که مثبت منفی رو وقتی منفی مثبتم بکار می برد این مشکل بچشم نمیومد ، برا اینکه این دو در صنعت بکار برده نشده بود ، واگر منطق جدید جایگزین اونم در صنعت بکار برده نمیشد ، مثلا باهاش ماشین حساب درست نمیشد ، بجای صفریکش یک صفرم که ( می گوید !) فقط بگوش می رسید و فقط جستجوگر گفته متوجه ی این جابجایی گفتنش میشد ، ولی ماشین چی ؟ البته نه ماشین ! و حتی ماشین حسابهای اولیه ی جایگزین چتکه های قدیم که نمی تونستن بگن ! ولی نشون میدادن که مثل ماشین حسابای امروزی ساخته شده ان ! یعنی یه صفرو تو چهارچوبش ، یا دورن ، شکم و یا بطنش قرار دادن ! و در اون میله هایی یا مهرهایی ده تایی قرار دادن ! فرقش با برقیای امروزیش دستی بودن اونروزیاشه ، در اصل ، و پیشرفتای امروزیا هم مثل همون پیشرفتای منطق قدیمه و صنعت برق و دیگر صنایع بکار رفته در اینا ، نه اینکه سیاه و سفید اونروزیاش سفید و سیاه نبوده !

خب اینم گفتم که با خاکستری کردن مسئله ، صورت مسئله تغییر نمی کنه که انقلابی ، یا رنسانسی رخ داده شده باشه ، چراکه مسئله اونجاییه که اینم توش گذاشته بشه ! بعبارت دیگه مسئله جوینده یا جستجو گره ! به تعبیر پیامبرصل الله علیه و اله و سلم که عربی فرمودن : طالب این داده ی چه سیاه و سفید و چه سفید و سیاه و چه خاکستری ایندو و بی نهایتشم ! چه مرد و چه زن ، که بر مسلمانشون واجبه ! نه اینکه بر فقط مثلا آمریکایی مسلمان ! و به اصطلاح غیر مسلمانش جستجویی نداره ! بلکه ای بشر ، چه در جمهوری اسلامی ایران و شیش کشور دیگه ، و چه در آمریکا ببین که چی در تو جاسازی میشه ! مثل اون ماشینی که توش جاسازی شده و در مقابل این کارم تسلیمه ! یعنی ماشین مسلمونه ! و به اصطلاح غیر مسلمونم نداره ! 


  

جستجو ، سرچ و یا ... ی 3 :

سلام علیکم

آخ جون !

اینو وقتی گفتم (1) که دم غروبیم می خواستم جستجویی مثل جستجوی صبح داشته باشم ، خصوصا وقتیم که بعد اذان و نماز دختر خونه هم با مادر خونه تو آشپزخونه کار داشتن و چی !؟ یعنی کامپیوتر مشتری پروپا قرصشم نداشت .

آخه ته تغاری ، مثل داداشاش که الان برا خونه های خودشون در جستجوی امّهاتش هستن ، برا جستجوی این مهم گفت میره ، البته مادر خونه هم گفت : شیرم بگیر .

خب پول و کارتو دادم و رفتم که آماده ی جستجوی بعد اذان بشم ، و اونم رفت ، حالا در راه از همون میونبرم میره که صبح رفتم ؟ و ... ؟ یا اول شیرو از اون طرف خیابون جستجو می کنه و در بازگشت که از اونجا میاد و ... ؟ نمی دونم .

خب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى !؟ ... .

تو همین روزای گذشه از تلویزون شنیدم (2) که آقای رییس جمهور آمریکا در جستجوی :"احترام" ه ، خب بله به تعبیر معروف :"حقّ مسلّم ماست" و منجمله آمریکا و اونم آقاشون .

فقط به تعبیر معروف :"مسئلة" ؟ (3) ، کاریم ندارم به اینکه این تعبیر دیگری از تعبیر رییس جمهور قبیله (5) و قبلیا ؟ یا بقولی مثل تحریمشه ؟ که :"پیدا" شده و در مثلا گزینه های روی میز نبود ! و موتور جستجوی مهمه ؟ یا ام ، یعنی مادرشه ، مادر رومیزیا !

ولی بمونه برا یه فرصت دیگه ! آخه کار در آشپزخونه خیلی وقته که تموم شده ! و گرم کردن شیرم که کاری نداره !

زیرنویس :

1 - البته با موتور جستجویی به اسم زبون ، بلکه توخودم و یا :"به تعبیر معروف" تو دلم .

2 - تو خبرای سیمای جمهوری اسلامی ایران .

3 - این تعبیرو پریروز برا مهندسم داشتم ، وقتی صابکارمون اونو جلو انداخته بود که باهام تماس بگیره که میان سرکار ؟ که پرسیدم با چی ؟ با ماشین ؟ برا اینکه پیاده که نمیشد رفت ، نه اینکه نمیشه ! ولی شاید کارمون اونوقت بشه رفت و برگشت ! اونوقت چی ؟ مثلا مهندس ناظر این باشه !؟ و مسیر رفت و برگشتو متر کنه و تحویل بگیره ؟ و تو صورت وضعیتم این بیاد !؟ ووو !؟ که گفت من صد تومن میدم بیاین !؟ که گفتم بذار خرج ماشیو محاسبه کنم و بگم ، دیروز که دم درمانگاه ایستاده بودم که مادر خونه بهمراه دختر خونه ازش در بیان ، تو یه پیامک بهش گفتم میشه دویست و هشتاد و دو تومن و بعلاوه روغن و بنزین تا اومدن سر کار، که هنوز جواب نداده ، (4)

4 – اینو برا این گفتم که اون دویست هشتاد و دو تومنی رو بگم شریکمون بعد فروش زمینی که باهم خریده بودیم ، البته بدون اطلاع من ، و بعد سی وپنج سال بیش از این مقدار که گفتم خرج جستجوش کردیم ، آخرش گفت با حساب بانک مرکزی محاسبه می کنم و میدم ، و اینقد شده بود و وقتی اون پیامکو میدادم این مقدار یادم اومد !؟ خب برا اینکه من از کجا بدونم ؟ چرا بنزین و روغنم می دونم ، البته تا الان ! همینم فعلا مورد نیازه ، بلکه فقطم بنزین ! مورد نیاز باشه ، ولی نه برا اینکه صابکار در جستجوی کار کشیدن از ما در روز جمعه هم باشه ! و اگه یه روزم یکیمون کاری داشته باشه و اطلاع هم داده شده باشه و ماشینم لازم داشته باشه که بره دنبال کارش ، فورا بخواد نون ما رو تخته کنه ! اونم تو این فصل ! حالا مثلا پیامک صابخونه در جستجوی کرایه ی خونش در به تعبیر معروف :"سرساعت" م بمونه ، ووو جستجوهای دیگر .

5 - که جمهوری اسلامی ایران هنوزم میگه : مرگ بر آمریکا  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :420
بازدید دیروز :235
کل بازدید : 1304752
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ