پيام
كيوان گيتي نژاد و
103/3/22
خانه ي خانواده
سلام عليکم ، اليوم ، today ، خلاصه امروزتون مبارک ! الان امروزتونم مبارک !
كيوان گيتي نژاد و
اتفاقي افتاده يعني اتفاقي هم مي افته يعني جادوگري و جادوي حقايق براي محقق شدن فارغ از بال آرزوهاي دست نايافتني امکان پذيره يعني ميشه آب را دوباره زلال کرد و دوباره در ليوان سر ريز گنجاند يعني ميشود آن روز که بشود آن ناشدني ها و آنچه صاحبان انجام آن برخلاف حقيقت وقوع حوادث و بروز حقايق و نابودي ظالمين قدرت مند و ناکثين عامه فريب و ذلت همسو شدن
كيوان گيتي نژاد و
با ظالم تغيير پيدا کنه و برخلاف تفکر آنان واقعه اي زيبا براي مظلوم واقع بشه و حق جاي ظلم بر مسند دلها و روان ها و ديده هاي افراد ظلم کشيده و ظالم پرور و نااميد از بخشايش اللهي و از رفعت م دمي از جان دوباره و از القا حقيقت محض بر تن پوشي از زره آهنين بر تن مستکبرين و مظلوم نماها و ظلم پيشگان ظاهر آرا و مدافعين منفعت طلب نون به نرخ روز خوري چون برخي
كيوان گيتي نژاد و
ازقضات کع در برابر فسادها و ظلم ها و خودکامگي ها و حق گشي ها ک مظلوم رسواگراني که کافي ست بفهمند کسي پشتوانه و حامي قوي و يا مصمم ام به احقاق حقوق مظلومانه وي به ميزان تنها قسمتي تاوان بيشتر هرينه نمي کند و کار و داستان کار آن مظلوم را بجايي کشاند کخ هزينه اي بيش از آنچه بي ارزد تا برآب مظلوم هزينه شود لاجرم موضوع و ترتيب پرونده را بجايي برند که مظلوم سلاخب
كيوان گيتي نژاد و
شود و مضطر و مظلوم و مصلح شده برزمين رها شود تا لاشخورها دور و اطرافش هن شکمي از لاشه تنها رهانيده شده وي بر زمين نادعلي و حق کشي از اين سفره سلاخي شده و حق خوريهاي عيان و نهان و نجاستهاي مزورانه و زور پيشي گرفته اي بهره مالکانه برند که هر ظالمي هم در برابر آن موضعي حق جويانه مي گيرد ولي اينجا هوا ابريست و گاه گاهي که مي بارد بسته به زمين است که چقدر
كيوان گيتي نژاد و
ارزش بيابد يا چقدر براي باريدن هزينه مي پردازد به گونه اي که ميزان باروي ساکنين زمين است که امروز موجب مي شود آسمان ببارد يا نبارد ولي آنها که مي گويند باران اينگونه برزمين مي بارد که چقدر باروري کني شايد درست باشد و انسان بتواند در باريدنش دستکاري کند ولي همچنان خداوند است که تعيين مي کند ابر ببارد يا نبارد بنشيند يا فرو رود در زمين يا اينکه تبديل به سيل شود
كيوان گيتي نژاد و
و با خود حتي آناني که ديروز براي بارور شدنش پز علمي مي دادند خود را با جميع علم و فنونشام را غرق در سونامي گنده بله مي دانيد خود اسير و نابود شده يابند و چه اميدوار بودند آنانکه فکر مي کردند دست آنان است که باران ببارد ولي نمي دانستند اگر بخواهد اگر بداند ما چه کرديم چه مي خواستيم چه مي پنداريم اين ميشود که گاهي نمي بارد که نمي بارد
كيوان گيتي نژاد و
يا اينگه مي بارد که مي بارد گويي که تا امروز هرچه ديروز نباريده يکجا مي بارد ولي اينکه برود در داخل زمين شکوفه آورد يا جاري شود بر خيابان و هرچه بود و نبود را در هم کوبد و به قعر زمين يکجا با صاحبانش ب د و اينکه حتي بعد مردن بر سر مزارش گلي کاريم به اميد بارش زميني که ابري اينبار ببارد از پي خواست خدايي که گر بخواهد مي گشايد هر دري که شکلا ممکن نيايد گشودند بر آن
كيوان گيتي نژاد و
تصور و تعلم و تعقل عاجز شود از اينکه چگونه گشوده شد آن بن بست عملي و علمي از ديده ندممن ها سا اينکه چگونه نشد آنچه بودنش عين باور دل و يقين و جادوي چشم و ديده و دل آنجا که تو يقين داري حقي ولي حق ات پايمال شده و آنجايي که حقدار نيستي حق ات احقاق شده در هر دو حال زياد ممنون و خوشحال از وقوع عقلي اعمال دنيا مباش
كيوان گيتي نژاد و
که گر خدا خواهد مشکلها همه ممکن شود و ممکن ها همه ناممکن شود عقل در ديده حيران و نافرمان شود جهل و غريزه تکثير و تفکر بر بال استدلال هموار شود هرچه او خواهد همان ميشود نه آنچه دلم خواست و عقلم برآن حکم کرد چشم بسته ممکن الوجود شود بايد دل به دلدار سپرد و هم اختيار و تلاش هم استدلال و فرض هم معجزه و جادو
كيوان گيتي نژاد و
هم روز روشن تعبيرش سياهي و نابودي هم سياهي شب به لطف پروژکتور عين روز آفتابي در هر دو حال نبايد بر کرده عين و عقل پايدار بود همه چيز را به پاي استدلال چوبينه نوشت گاهي راز و دل تو کاري کند با تو که صد عقل و جبين استدلال سرشت به تکوين و تعميق عقل پاسخ در انجام و وقوعش نتوان سرشت و نوشت خلاصه ام شود که خدا خواهد حتي اگر عقل و دل هر دو برام اميدي نتوان نوشت
كيوان گيتي نژاد و
من براي همين معجزه را باور مي کنم هرچند عقل مي گويد مانعي نيست اگر قدرتي مافوق داري بر سرشت آنچه رسيدنش ممکن نيايد هن به دل هم به عقل هم به رويا هم به آفرينش هم به مرگ هم به زندگي ولي دوران آنگونه چرخد که آن غير ممکن از تباين به عموم خصوص مطلق گرايش ديده و عيان و تخصيص دهد پس اي معجزه واقع نشه شايد اينگونه قلقلک شود بشود آن ناشدني ها يا لج کند
كيوان گيتي نژاد و
هم سر و هم پا هم عاقبت هم همين الان چيز در چيز قاطي شود و بلاوجهه و در مکعبي از بدبختي و بيچارگي اين معجزه تو از سهم معجزه اي تاکنون واقع شده براي تو اينگونه جاري شود ولي با همه اينها آرزو مي کنم معجزه اي محقق شود هرچند چند روز آينده ثابت مي کند معجزه هم باشد براي تو يکي انجام اش و حتي فکرش بدبختي به همراه مي آورد و بايد بعدا به اين پيام پاسخ دهم هرچند خيلي دوست دارم حکايتي زيبا نويسم
كيوان گيتي نژاد و
خدايا راضي ام به رضاي تو خيلي دلم مي خواد از وقايع عمرم يک واقعه اي بنويسم که همه اونهايي که مي گويند مت تحريک مي کردم تو را به حوب بودن آن کني که دوست داري آن شود و من نمي ترسم مدافعين اين نظر را مايوس کني بگي دوست دارم اين شود به شما ربطي داره و آنها زير لب چيزهايي گويند و مثل سگ پشيمون شوند و ظالم ها هم بگذريم