همفکری (پایانی) :

قسمت اول :

... ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ، ... . (کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی جاثیه)

دو نفر ، که زیر یه سقفم باشن ، از زیر سقف یه خونه بگیر تا زیر سقف آسمون ، حالا بگیم همکار و مثلا همفکرم باشن ، که فکر یا اندیشه هم گفته نشه و نشده باشه که یه چیزی مثل بدن آندو نفره رو زمین اون خونه مثلا، یا مثل ما بعد بدن و حسی از حواس و حتی حس لامسه ی اون دو ، حالا مابعدش یا متافیزیکترشم بمونه ، و از جمله همین فکر یا اندیشه .

 ولی این دو همکار خبر نداشته باشن که همفکرن ، یعنی صرف نظر از اینم که هردو مثل بدن از یه یه چیزیم به اسم فکر یا بنام اندیشه هم برخوردارن ، ولی گفته بشه یا شده باشه که یه کاری علاوه بر کار بدنی یا فیزیکی دارن به اسم فکر کردن یا بنام اندیشیدن ، حالا این کار برا همون کار بدنی یا فیزیکیم گفته بشه یا شدن باشه هم بمونه !

خب ! حالا همکار و مثلا همفکر چطور ؟ آخه درستکه هردو فکرمی کنن یا می اندیشن ، ولی آیا خبر دارن که به یه چیزم فکر می کنن یا می اندیشن ؟! حالا تازه چه جوریش ؟ بمونه !

حالا از بدنه ی سقف خونه ی بالاسر ایندو بدن تا آسمونم بمونه ، فکرکردن یا اندیشدن به بدنم همینطور ! و به بدن خودم باشه ، فعلا کاریم به چه جوریش نداشته باشیم ، مثلا به بدنی یا فیزیکی اون ، هرچند همچین نیست که دو نفرم که بدنی یا فیزیکی فکر می کنن یا می اندیشنم بی خبر از هم نباشن ! ولو اینکه خبرم خبر بدنی یا فیزیکی باشه و مابعدیم نداشته باشه ، حتی حسی و حتی لمسی !

امشب سر نماز  برام مسئله شد که تشهد اولو گفتم ؟ یا سلام بدم ؟ گفتم بحول الله بگم همکارم میگه ! و گفت : السلام ... .

قسمت پایانی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ، ... . (کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی احقاف)

اگه می گفتم سلامم بدم ، می گفت : بحول الله ... !؟ (زیر نویس) 

باخبر ، شاهد یا گواه :

در مشاهده ی بعنوان مثال این :

" شواهدی وجود دارد، خیلی از کسانی که ادعای طرفداری از ولایت فقیه و یا شخص مقام رهبری می کنند، در دل به آن باور ندارند و اینها را فقط برای جلب افکار مردم و ساکت کردن مردم می گویند، برای اینکه به تعبیر مثل معروف، خرشان از پل بگذرد . "

شاهد کیه ؟

شاهد همکارو میگم !؟ و خبر داره از همکارش !؟ حتی در افتادن چشم به این :"تعبیر" !؟ حالا ولایت و ولی اللهی مابعدش ، و حتی حس بیناییم بمونه !

اونم در همکاری با چشم ! ولو اینکه چشم نه تنها از همکاریش خبر نداشته باشه ، بلکه از همکارشم بی خبر باشه ! تو خوندن یا مشاهده ی اون تعبیر .

و تازه بگه انا ولی الله ! من ولی الله بودم تو اون کار ، مشاهده رو میگم ، و در این کار خبر نداشته باشه ، شاهد نباشه بر همکاری که نه ! حتی کار همکارش !

حالا بمونه که گواهی بر ولی اللهی همکارشم تشهد آخر یا پایانی نیست ! و حتی گواهی بر ولایت فقیهی جمعی حواسم ، یعنی :"دل" یا قلب ، که تو اون "تعبیر" اومده هم همینطور !

حتی مشاهده ی فکر یا اندیشه هم در همکاری تو کاری که بهش تذکر یا یادآوری گفته شده و میشه ، در مشاهدی مثلا همین "تعبیر" که ذکرشد یا بیادآورده شد .

چراکه همفکری همکاری فکر یا اندیشه با یاد آوری که نیست ! کار همکار فکر یا اندیشه ی ! در مشاهدی فکری مثلا تعبیر یادشده .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .   

--------------------------------------------------- 

زیر نویس : 

و گوشم باخبر می شد ؟