سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سُورَةٌ ...

به نام خدایی که بقول دعای کمیل رحمتش وسعت کل شیئ .

سلام علیکم 

صرف نظر از آن که سوره ی یاد شده در زمینه ی آن پیدا شده ، که عاقلان و ناقلان حتی به اصطلاح مسلمان و حتی شیعه وایرانیش که از وحی و نبوت گفته و نوشته اند که نام نمی برم تا مثلا برنامه ی اندیشه های نو ی رادیو معارف صدای جمهوری اسلامی ایران که خود را با نامهای زیبایی چون فطرت ، فضیلت ووو مزین می فرماید ، حرفم را به مثلا مارتین لوتری نچسباند و خود را در حاشیه ی امن مقام پاسخگو به دیگران قرار دهد ، سوره ی یاد شده راهم یکی از سوره های کتاب خدا دیده اند .

که فرستاده شده ! چرا ؟ اجازه بفرمایید باهم ادامه ی سوره و برگردانی از آن را که زحمتش را زنده یاد آقای محمد کاظم معزّی کشیده اند ببینیم :

... ، سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا ...

... ، سوره ئیست ( بخشی است ) فرستادیمش ...

خب حالا شد : ... ، سوره ای که فرستادیمش ... 

ولی صرف نظر از سوره ای که فرستادیمش ، انتظار فرستادنیش پیدا می شود ، و زمینه ی فرستادنیش که بحث مورد اشاره ی ماست ، ووو

و همین حال را پیش از فرستادیمش نیز داشت :

... ، سُورَةٌ ...

خب آوای حی علی ی رادیوی محلی خودمون بگوش رسید ، برویم نماز را بپا داریم و بعد ان شاء الله خدمت می رسم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ ...

به نام خدایی که رحمتش وسعت کل شیئ  ،  منجمله ...

با سلام مجدد

البته موضوعیت بحثی که پیش از اقامه ی نماز به آن اشاره شد بر فرض عقلی و نقلیش بود ، و نه حتی عقلی و نقلی که گفته شد : عاقلان و ناقلان ...

بعبارت دیگر زمینه ی پیدایش بحث عقل و نقلش از عقلی باشد ، و نه حتی عقل و نقل مثلا قلب یا بقول خودمان دل که : لا یعقلون بها

وگرنه میان حتی دو نفری که زمینه ی مشترکی نداشته باشند که موضوعی پیدا نمی شود که آنرا به بحث و کاوش گذاشته باشند ، همچناکه میان بیننده و شنونده هم تا زمینه ی مشترکی نباشد موضوعی برای بحث میان ایندو پیدا نمی شود ، وجه مشترک تصویر و صوت ایندو است که حاکم بر جستجوی مشترک ایندو است ، نه زمینه حتی روشن برای بیننده که در پرتو آن جستجوگرست ، که حاکم بر جستجوی شنونده هم باشد که اینهم در پرتو همان جستجو کند ، همینطور بیننده هم در پرتو حاکم بر شنونده .

ما می بینیم ، می شنویم ووو ، ولی در عین بخش بخش و حفظ چهار دیواری هریک از این جستجوهایمان ، زمینه ی اصلی یکیست و بعد اقامه ی دیدن ، شنیده ووو حرف از دیدن ، شنیدن ووو پیدا می شود ، نه پیش از برپایی حتی یکی از دیدن ، شنیدن ووو ، چه فرد فرد و چه دوتایی کز پرتو واحدی نباشد .

مثل چی ؟ بعنوان مثال همان پرسشگری که جوینده ی عشق در کتاب خدا را دنبال پرسشی فرستاد به این صورت : در کجایش نیامده ؟

حالا جستجوگرش آنرا در کتاب خدا پیدا کند ؟ یا در سوره ای از آن ؟ بماند ، ولی جوینده مگر شاگردی مثلا مرحوم علامه و اصول فلسفه و روش رئالیسمش را کرده ؟ که در پرتو آن عدم الحکم را هم مارتین لوتر حکم نپندارد ؟ حالا حکم عقلی و نقلیش ؟ و ... ؟ بماند .

پرتوجستجوگر از کجا پیداست که پرتوی مارتین لوتریست که پاسخش این پرسش باشد : در کجایش نیامده ؟ 

آیا بیننده و شنونده ی این پرسش احتمال ندارد که در جستجوی بخش بخش و سوره سوره ی ع ش ق در پرتو یک کلمه در کتاب خدا باشد ؟

حکم پرتو بیننده و شنونده های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم همینطورست و محکوم به عدم الحکم حکم پنداری ایشان نیستند که ، حتی اگر رای به جمهوری اسلامی هم داده باشند و صداو سیمایشان باشد و صدا و سیمای بخشی و سوره ای از آنان هم نباشد و ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَکَ ...

با سلام مجدد و عرض پوزش

چراکه بازی قشنگ والیبالیستهای تیم ملی در ایتالیا که از شبکه ی سه پخش می شد هم دیدنی بود ، که اگر پولی در خانه بود برای خرید تخمه هم بود چسبیدنی تر هم می شد ، که در این زمینه اتاق فرمان حرف اینه که لب تابو بفروشیم و سر کار که رفتیم می خریم ، ولی هم مفت می خرن و هم به تصویب دیگر اعضای خلنواده نرسیده هنوز

بگذریم کجا بود حرف ؟ پیش از بازی زیبای تیم ملی در گیم پنجم هم و استدلال اتاق فرمان که ارتباط منحصر به اینترنت نیست ، که مخالفی گفت فعلا جمهوری اسلامی ایران هم آمادگی ارتباط جز مانند این را با خانه و خانواده ی ما رو نداره ، و ... ؟ چه رسد به جمهوری و حکومتهای دیگر در دنیا !

حرف ازخرج پرتو نه تنها چشم ، بلکه حس بینایی و شنوایی هم بود ، آنهم نه به پهلو لم داده ، بلکه شاید زانوی ادب هم برزمین زده باشد در مقابل صفحه ی مثلا تلویزیون و چشم انداخته به آن که کلمه ای هم دارد درست عین حرف خودش و می گوید من و تو حرفمان یکیست ! ولاکن ...

دلم هوای مشهد کرده و زیارت امام غریبو که چون بگیرم و حرفمو بزنم ...

نه اینکه سخته حرف زدن با این دنیا ، چه رسه با کشور عالم ال محمد علیه السلام که قدر حرفو خوب می دونه و به اشاره ای تا ته خطو می خونه و کافیست مثلا بگه همین امروز که شب شد رادیو معارفش خبر از خیرینی داد که کلی مدرسه می خوان بسازن ، و بقول استراژیدیست همین رادیو کلی هم ثواب پس انداز کنن ، ولاکن این بخش یا سوره ی علم و دانش با چقدر خرج مرتبط بشود با مسجد و خانه های دانش آموزانش ؟ و جدا بشود با جامعه مدنی دنیا که درآن می خواهد هزینه برایش بشود ؟

یا برای مثلا اینهمه مسکن از سر مهر که دولت برایش خرج کرده و زحمت کشیده ، ولی در پرتو شهرسازی غربی ، چقدر هزینه لازم است که بشود ، تا در پرتو شهرسازی دینی در آید ؟

ووو ؟ حرف زدن از آن آسان است ، خصوصا با اتاق فکر کشور عالم ال محمد علیه السلام ، بلکه قائم ال محمد علیه السلام هم ، ولی مثل خانه و خانواده ی ما که حرف فقط حرف اتاق فرمان ما نیست که ، موافقت مردم یا جمهور هم لازمست

مثلا همین اخیرا در سفری که به تهران داشتیم که کاری رو ببینیم و قیمت دادیم و می خواستند زیر قیمت کار کنیم ، و تو فکر منفعت بیشتر بودن و کاری هم به ساخت و سازشان نداشتند ، بلکه مجتمع سازی هم می کردند و خیلی هم ثواب می بردن ، ووو ، به ایشان چه بگوییم ؟

تازه این نمونه ی خیلی کوچک است و خیلی هم قانونیست ، به غولهای اینها در مملکت و فوق قانونی هایش چه بگوییم ؟

بهتر نیست موافق با حرف اتاق فرمان خانه باشم ؟ در فروش لب تاب رو میگم ؟ و ...


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :239
بازدید دیروز :200
کل بازدید : 1303801
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ