بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ(المدثر/1) ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ(المدثر/18) ... .

تابلوی مخاطب 2 :

سلام علیکم

اول از ترابی گرامی تشکر کنیم بابت توصیه ی آشنایی عمیق ، خودبینی و مهربانی ، که ان شاء الله یادمان باشد ، بعد هم اینکه تعطیلی کار از یک طرف و عروسی نوه ی اول خانواده از طرف دیگر توفیق زیارت حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله را نصیبمان کرد و ساعتی پیش بود که از قم برگشتیم ، یعنی جمعه قم بودیم و باز فرصت نشد بحث را پیگیر شویم .

در قسمت مخاطب قبلی یکی دو نکته را می خواستیم بعرض برسانیم که فرصت نشد و ماند ، و با توجه به اظهار نظر ترابی گرامی و علاقمندی ایشان خصوصا به آشنایی ژرف و عمیق گفتیم نماند مثل :

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ(العلق/1) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ(العلق/2) اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ(العلق/3) الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(العلق/4) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ(العلق/5)  

چراکه مخاطب ایشان هم فقط اعضای حسی و حواس و قلب یا دلمان نیست که با به حافظه سپردن آفریده ی این سه کار تمام شود ، چراکه این یک طرف قضیه است و حافظه طرف دیگر هم دارد ، و مغفول اصلی در فرموده ی متفکر انقلاب همین پارکینگ آندو (پ 1) کارست ، بعلاوه تاریخچه ی (پ 2) ایشان هم بدون در نظر گرفتن تاریخ دین است ! آنهم تاریخ شیعه ، که فقط نبوت  اصول دین نیست ، بلکه امامت هم داریم .

بعبارت دیگر همانطور که فرشته ی وحی مخاطب دارد ، نقلش از طرف پیام آورش برای دیگری نیز مخاطب دارد ، پس  حافظه ما فقط مخاطب مثلا اظهار نظر  ترابی گرامی ، یا فرموده ی متفکر انقلاب ووو نیست ، بعلاوه وقتی بعنوان مثال دانشمندی می گوید : چرا دین ندارم ، مثلا مسیحی نیستم .

فقط نگفته دین ندارم یا مسیحی نیستم ، بلکه دلیل ، برهان و حجتش هم نقلی است و نیاز به دلیل ، برهان و حجت عقلی هم دارد که این هم به حافظه سپرده شود .

پس کاری که ما انجام می دهیم ، اگر تقسیم کنیم سه کارست ، و کار علما و دانشمندان و حتی اسلامی و شیعه ی آنها هم یکی از کارهای ماست .

خب فردا کار داریم و دیروقت است ، ان شاء الله در فرصتی دیگر ، فعلا شب بخیر

... ،  إِنَّ رَبَّکَ یعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یقَدِّرُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ یضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ(المزمل/20) . صدق الله العلی العظیم و صدق رسوله ...

 ----------------------

پ 1 : در همه علوم مجموعا دو کارصورت می‏گیرد یکی این که یک سلسله امور تعریفمی‏شوند ، و دیگر این که‏برای اثبات یک سلسله احکام ، استدلال می‏شود و دلیلآورده می‏شود . در همه‏علوم این دو کار صورت می‏گیرد . ( آشنایی با علوم اسلامی ج1 قسمت منطق : شهید مطهری )

پ 2 : تقسیم علم به تصور و تصدیق اولین بار به وسیله حکیم عالیقدر اسلامی" ابو نصرمحمد بن طرخان فارابی " ابداع و عنوان شد و مورد قبول حکما ومنطقیین بعد قرارگرفت . منطقیین اسلامی در دوره‏های متأخر این تقسیم راپایه قرار داده ، ابوابمنطق را به دو قسم منقسم کردند : قسم تصورات وقسم تصدیقات ، در صورتی که قبلاابواب منطق به این ترتیب از هم جدانشده بودند .( همان نشانی پ 1 )  


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :50
بازدید دیروز :260
کل بازدید : 1400478
کل یاداشته ها : 1768


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ