سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازگشت ب (الف) :

سلام علیکم ، وقت بخیر .

بازگشت به ب :

بِسمِ اللهِ ... رَأَیتُ ... رَأَیتُهُمْ ... .

خدا رو شکر امروز صبح رفتم نون تازه بگیرم برا خونه ، کما فی السابق .

منتها ! کما فی السابق ، نه تنها کلید در ورودی آپارتمان رو برنداشته بود ، بلکه گوشی رو هم با خودم نبرده بودم که وقتی برگشتم زنگ بزنم کلیدو برام بندازن تا وارد آپارتمان بشم .

مدتی قدم زدم تا یکی بیاد بره مثلا نون بگیره ، یا دیر کردم مسئله بشه تو خونه ، که برا همین در جایی قدم می زدم که اگه از پنجره بیرون رو یکی نیگا کرد منو ببینه .

خب هیشکی از اهل آپارتمان که برا کاری بیرون نیومد ، ولی تا یکی از اهل خونه رو پشت پنجره دیدم ، که برام دست تکون میداد ! طوری دستامو تکون دادم که پاسخ دست تکون دادنش نباشه و معنی پشت در موندنمو بده ، که جواب داد و پسر بزرگه (ث) اومد پایین و در رو باز کرد .

---------------------------

زیرنویس :

الف :

قبلا در زیرنویسا گفتم که :"ب" معنی :"دو" بحساب ابجد رو میده .

خب حساب کتاب در قدیم مثل امروز نبود که با نُه رقم (ب) :

1،2،3،4،5،6،7،8،9

و بعد بقولی :"کشف" :

صفر

ده ! رقمی باشه ، مثلا اگه یکی می خواست برا یکی مثلا در شمال یا :"مازندارن " (ت) بنویسه که برام صد و چهل کیسه برنج بفرست و اینو می خواست برقم بنویسه ، می نوشت برام مثلا :

علم

تا بفرست ! یا مثلا :

قم

تا بفرست ! که جفتشون بحساب ابجد میشه : صد و چهل .

البته حساب ابجد کاربردهای دیگه داشت و بیشتر برا اون موارد بکار برده میشد و هنوزم شاید بشه ، مثلا گفتم که آقا امام باقر العلوم ال محمد علیه السلام فرموده ، عین علم یا دانش که با شهید کردن حضرت محسن علیه السلام افتاده بود به :"هفتاد" ، با شهید کردن آقا ابا عبدالله علیه السلام افتاد به : قم .

ب :

که بعضیا بجای :"رقم" بهشون میگن :

عدد !

و حتی به :"صفر" م !

و لابد در مثلا عدد ! :

یازده

دو عدد :"یک" بکار رفته ! نه "یک" یک و :"یک" :

دَه !

البته بعد "کشف" عدد ! صفر ! نه حتی کشف رقم :

صفر !

و دَه رقمی شدن نوشتن حساب کتاب ! که قبلش نُه رقمی بود و قبلشم همونطور که گفتم :

ابجد

ی بود ، بعبارت دیگه حروفی بود ! نه بحروف یک ، دو ، سه ووو ، که محدود به مثلا حروف ابجدم نبود و هنوزم کاربرد داره !

خب ! بد نیست اینجا یادی کنم از نهج البلاغه و خطبه ی اولش که تو اون اومده :

حدّه عدّه

که در این صورت دیگه شامل :"صفر" نمیشه ! البته نه :

صفریک

ی که در منطق ریاضی فیزیک ، شایدم حتی :"علوم انسانی"م ! گفته میشه ! شاید که نه ! گفته میشه !

چون وقتی گفته میشه :

حافظه ی :"صفر یک" !  

فقط برا :"ریاضی فیزیک" که گفته نمیشه !

خب ! این بمونه برا :"بازگشت" به بحث :

گام دانش پژوش

فعلا بحث بحث بقول :"علوم تجربی" و :

مشاهده

شه ! مثلا با چشم ، که هرچند گفته شده :

من فکر می کنم ، پس هستم

ولی گویا :"فکر"ی برا :"بازگشت"ش نکرده شده بود ! که خب :"مشاهده" شده رو کجا بذاره !؟ که کارش کشید به مثلا :"گنگره ی وین" و قرار شد بذاره تو :

صفریک !

یعنی مثلا بقول مرحوم علامه ، که گفتم در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" شون فرمودن :

برا نخستین بار که چشم ما به :"اندام" جهان خارج افتاد

خب در :"بازگشت" اون "اندام" و حتی :

یک سیاهی

یِ اونو هم کجا گذاشته بشه !

البته در :"پاورقی" ها گفته شده که در همون :"بایگانی" مرحوم علامه ، منتها :

خالی ، تهی و بعبارت دیگه صفر !

حالا اینو داشتیم !؟ داریم !؟ و یا خواهیم داشتم !؟ یا :

فاقد

اینم بودیم (پ) ، هستیم و مثلا با :"بازگشت" نخستین رفتن به :"جهان خارج" ساخته و پرداخته میشه !؟ بمونه ، برا بازگشت به بحث :

گام دانش پژوهش

ان شاءالله .

پ :

مثلا بقول مرحوم علامه تو همون جا که :"چشم بعنوان مثال" فرمودن ، و گرنه پیش از آن :

به ویژه از راه لمس

پیموده شده ، حالا در :"جهان خارج" مثل چشیدن ، بوییدن و شنیدنِ ! مانند دیدن مثلا :"اندام" جهان خارج و مثلا :"سیاهی" اون !؟

یا نه ! در مثلا :"بطن" مادر !؟ و ...

که در :"پاورقیها" یادی شده از :"تفسیر" کبیری در "تفسیر" آیه ای گفته مادر زاد :

فاقد بایگانی ، حافظه و یا بقولی آرشیویم بوده ایم ! حتی در :"رفت" ن به جهان خارج و مثلا دیدن سیاهی اندامش ، چه رسه که به :"بازگشت" و بقول :"مفسّر" که امروز صبح تو تلویزیون گفت :

مرگ اگر مرد است

بیاد پیش من !

تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ !

منتها نگفت که :

یه دستی ؟

و مثلا با :

دست :"دوم" فارابی ؟

و یا : دو دستی !؟

حالا :"یَدا"ن علوم غربی و رایج در اینجا هم بمونه !

خودشم برا خاک کردن ! یا دفن :"مرگ" ! بقول ایشون !

مگه اینکه در "جهان خارج" نباشه و اندامیم نداشته باشه ! حالا چه :"سیاه" و چه "سفید" و چه :

سفید و سیاه

و چه بقول منطق فازی :

خاکستری

بلکه در جهان :"داخل" باشه و اندامیم چون اندام :"داخلی" مام نداشته باشه و رنگها !

خلاصه چی !؟ هرچی که باشه ! ولی بشه در :

آغوش

ش گرفت ! یعنی :

دفنش کرد !

که گفتم : کجا !؟

حالا رفتن سر خاک و یا :

یاد

شم بمونه ! و :"بشرح ایضا" بقول استاد شهید در آثار بدون استثناء خوبشون :

زاینده

یا فکرشم ! که تازه ، همونطور که قبلا گفتم ، تفکرش با تعقلش فرق داره ! و با خاک سپاری اندیشه اش هم باز جای یادآوریش باقیست ! مگه اینکه تعقلشم بخاک سپره بشه ! پیش از اینکه سراغ عقل یا بقول خودمون خردم بیاد و جونشو بگیره ! و بایگانیش کنه ! نه:"یه" جایی که بشه رفت سرخاکش و زیارتی داشت !

بلکه در جا!یی که یادیم ازش نشه ! تا حتی بهش فکر کرد ! حالا کُ :

جا !؟

بمونه برا :"بازگشت" به بحث :

قدم دانش پژوهش

ان شاءالله .

ت :

که شامل نه تنها :"گلستان" امروزی ، بلکه :"گیلان" م میشد .

ث :

که دیروز ، پس اینکه از مشهد برگشته بودن شهرشون ، اومدن شهر ما و دیدن ما ، و منم نوه ی گلم :"فاطمه" رو دیدم شکر خدا . 


  

بیداری علمی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم و تبریک !

تبریک به چه مناسبت !؟ البته همین که هنوز بیداریم ! جای تبریک داره ! بعبارت دیگه زنده هستیم و مثلا چشممون در کاره ، یا گوشمون و یا یکی از اعضای بدنمون داره کار می کنه و بعبارت دیگه بیکار نیستیم تو دنیا ، نه تنها جای شکر داره ، بلکه خب مناسبتی برا تبریک گفتن داره .

مگه اینکه در عین اینکه گفته بشه به این دنیا اومدیم ، ولی گفته بشه چشم ، گوش و خلاصه عضوی نداریم ! مثل :"انسان" ی گفته میشه شیخ الرّییس ابوعلی سینا گفته ! که نه تنها حتی چشم ، گوش ووو نداره ! بلکه جایگاهی هم داره بنام : خلأ !

حالا چرا :"نظریه" ی :"مجموعه ی تهی" رو به صاحب نظریه :"تئوری مجموعه ها" و در قرن نوزدهم میلادی نسبت میدن !؟ و یا :"کشف" نه تنها رقم ، بلکه عدد :"صفر" رو هم به یه دانشمند هندی در قرن شانزدهم میلادی !؟ در حالیکه صاحب "نظریه" و "کاشف" شم یه ایرانی ، البته ایرانی که بلخ ، بخرا و سمرقندم جزوش بود ، و پیش از :"رنساس" یا انقلاب صنعتی غرب ، اروپا و فرانسه ی پسا قرون :"وسطی" س !؟ این نظریه و کشفشم !؟

خب خیلی چیزا به :"حافظه" ی مثلا غرب ، اروپا و فرانسشم سپرده نشده ! اصلا "حافظه" ای غرب و دنباله روهاش در شرقم ، گفته میشه به :"گرد" پای حافظه ای که دین میگه نمیرسه ! نهایتش گردآوری یا بقولی :"جمع آوری" محسوس ، و با چشم پوشی محسوساته ! در حالیکه دین حرف از :

... مدینه ...

یا شهر :"علم" یا دانش داره ! و خودشم :

أنا ... .

نه إنّا ! یی مثل :"شوری" یا مثلا :"مجمع" خودشم :"حواس" ! حتی اگه :"شش" میم داشته باشه و عهده دار ریاستم باشه ! چه رسه به اینکه یکی از اعضای مثلا "شوری" هم باشه و :"سیستم عامل" شوری هم :"دمکراسی" یا بقول ما : مردم سالاری !

حالا :"تعیین" اعضاشم بمونه ! بعبارت دیگه :"چینش"ش ! که هم :"به تعبیر معروف" هیچکدوم ، حتی "شش"میم :"تنها نماند" ، و هم :"رای" نیاره !   

خب ! به چه مناسبت !؟ مثلا به مناسبت روز تولد ته تغاری ما !؟ که براش جشن تولدم گرفتیم ! البته چشم پرسشگری که بپرسه :

از کجا آوردیم !؟

هزینشو !؟ دور !

چند روز پیش یه روزنامه ای چی میگن !؟ :"تیتر" زده بود :

جلوی چشم ... خودرو سازان مردم را زیر گرفتن !

خب ! صرف نظر ای مثلا اینکه به تعبیر معروف :

دیدی ! قبول نیست !

از کجا آوردی !؟

از مثلا : آرشیوت !؟

یا بعبارت دیگش :

بایگانیت !؟

خب ! قبول ! هرچند کافیه مثلا گفته شده باشه :

فاقدشی ! یا داشته هم باشی صفر ، خالی و یا تهیست !

ولی ! قبول ! ولی کافیه :

که :"ت" گویند !

آورنده رو میگم !

نه "آرشیو" کننده ، مثلا ! که حسی باشه یا شوری ، یا مجمع و یا ... ی حواس ! بلکه از بایگانی ، مثلا !

تا بعد بریم سر :"علمی" شدنش ! از بایگانی ، آرشیو و یا ... ، پیش کشیده رو میگم ! مثلا :

همونی که پیش چشم شما هم مردم رو زیر گرفت !

حالا بماند شکر "ت" !

... ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ، ... .

اونم در حالیکه :

وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ ، ... .

شب بخیر . 


  

به وقت جهانی (پایانی) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَمَّ یتَسَاءَلُونَ ؟! ... ، وَبَنَینَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا (الف) شِدَادًا ، ... .

سلام علیکم ، روز (ب) بخیر .

پیش از اینکه دست به قلم بشم ، صابکارمون زنگ زد و گفت : امروزم دادگاه دارین که نیومدین !؟

نگفتم که بمناسبت شهادت آقا امام جعفر (پ) علیه السلام تعطیل رسمیه ، آخه قراردادو که من ننوشتم ! که توش می نویسم "حق تعطیلی کار رو نداریم بجز جمعه و تعطیلات رسمی" ، قراردادو اون نوشت و یکی از مام امضاش کرد ، هرچی رو که نوشته بود ! آخه بعد چهار پنج ماه :"بیکار گذاشتن" ما ! توسط کارفرمای قبلی ، که تنها راه :"ارز آوری" ما به خونه هامون همین کارکردنمونه (ت) ، برامون مهم کارکردن بود ! ولو زیر قیمت و همونطور که قبلا در اینجا هم گفته ام ، حتی مترمربعی چهار هزار تومن کمتر از سال قبل که براش کار کرده بودیم و تازه حمل مصالحم با خودمون به :"طبق"ات ! یعنی شش هزار تومن کمتر ار کار قبلی براش ، و با شرایطیم که اون گذاشته بود ! که بیشترش ممکن نبود و حالا می تونه طبق قرارداد ازمون به دستگاه قضاییم شکایت کنه و ...

فقط بهش گفتم منتظرم :"ارز" از تهران برسه ! که یه چیزایی گفت و بهش گفتم صداش خِر خِر داره و درست نشنیدم چی گفتی ! که یه چیزی در :"مورد" کرایه ماشین رفتن سرکار و برگشتمون به خونه گفت و قطع کرد ! حالا فردا چی میگه !؟ تا فردا !

به وقت رنسانس (ث) :

می خواستم یه یادآوری یا بقولی بازبینی و بقول جام جهانی :"ویدئو چک" داشته باشم از :"رنسانس" یا انقلاب صنعتی ، مثل همین :"ویدئو" که در جام جهانی برا بازبینی صحنه ای از بازی ازش استفاده میشه ، برا :"چِک" کردن اونچه اتفاق افتاده ، که قبلا گفتم اگه معنای بازبینی بده ، چه رسه به یادآوری ! که ان شاءالله :"به وقتش" تفاوتشو میگم ، فعلا همینقد گفته باشم که :"ویدئو" و مانند اون ، کارش "چک" کردنم نیست ! بلکه اگه شباهتی داشته باشه ! شبیه حافظه شبیه سازی شده ! اونم نه برا حفظ یا نگهداری مثلا :

من فکر می کنم ، پس هستم !

ی که دکارت فرانسوی گفته ! چراکه صرف نظر از اینکه این گفته حکایت از یه کاری داره که بعد :"فکر" کردن یا اندیشیدنه بقول خودمون ، حتی اگه مقصود این باشه که : من فکر می کنم که فکر می کنم !

پس صرف نظر از اینکه حکایت از کاری دارد که بعد فکر کردن یا اندیشیدنه و گارگرشم روشن نیست ! و صرف نظرم از اصول ! که نه ! بلکه اصل :"مشاهده" در آغاز اصول چهار گانه ی ایشون ، که در برابر منطق ارسطویی فکرکردن کلیسای قرون وسطی بوده ! مقصود فقط "مشاهده" ی گوشم باشه ! و کاریم به این نداشته باشیم که مشاهده بیشتر برا چشم بکار برده میشه تا حتی گوش ! مثل همین :

من فکر می کنم ، ...

که تحویل گوش داده شده ! و قبلا گفتم ، در اینجا ، که نوشته یا مکتوب اونم ، که تحویل چشم داده بشه ، نوشته ی گفته هست ، یعنی به چشم نشون داده نشده این که :

من فکر می کنم ، ...

بلکه گفته شده ، بعبارت دیگه :"به وقت گوشه" !

خب ! این :"مورد" شم ناقصه ! و بقولی نیاز به :"رفع نقص" داره ! مگه اینکه کار گوش :"تصدیق" کردن رسیدن به اونم باشه !

خب بعد چی !؟ بعد حفظ یا نگهداری اون !؟ و تازه بازبینی اونم !؟ چه رسه به یادآوریش ! و اونم بقول مثلا استاد شهید یادآوریشم : زاینده !

حالا :"زاینده" ی "تصدیق" شم بمونه ! که :

من فکر می کنم ! ...

اینکه بعد رنساس گفته شده باشه : من حفظ می کنم ، ...

بی حکمت نیست ! صرف نظر از اینم که از قضا ! : مثل منطق قرون وسطی حفظ می کنم ، ... !

خب بله  :"صفریک" حافظه یا بقولی بایگانی ، و یا بقول خودشون :"آرشیو" ، فرق داره با اونکه تا قرون وسطی گفته شده باشه مثلا :"ایجاب و سلب" ! البته اگه گفته شده باشه و پیش از رنسانسم حرف همین نباشه که بعد رنسانسم گفته شده ! تا به امروز ! مگه اینکه بقولی :"منطق" فازی اومده باشه و منطق جدیدم مثل منطق قدیمش : از بن بست در آورده باشه !

در حفظ ، بایگانی و یا آرشیو رسیده به گوشم ، فقط ! که کارشم حفظ یا نگهداری رسیده به اونم باشه ! حالا یادآوری ، بازبینی و یا چِکشم بمونه ! و داوری یا قضاوت و یا مانند این ، مثل حکمی که داوران در جام جهانی فوتبال امسال ، بعد چِک با ویدئو ، صادر می کردن !

به وقت مادر ! :

خب ، ضمن تسلیت و تبریک مجدد بمناسبت امروز ، که دیشب گفتم سالروز به امامت رسیدن آقا امام هفتم علیه السلامم هست ، یه :"داستان" که قبلنم گفتمو باز بد نیست بگم ، که در رابطه با بحثم هست .

یه روز هارون خلیفه ی عباسی که به تنگ اومده بود ! به آقا امام هفتم علیه السلام گفت ، میشه این باغچه ماردتونو بهتون بدم دست از سر ما وردارین !؟

امام علیه السلام فرمود : چراکه نه !؟

هارون که باورش نمیشد گفت ، راست میگین !؟ خب اینکه کاری نداره ! کافیه حد و حدودشو بگین تا بدم !

وقتی حد و حدودشو امام علیه السلام گفتن ! هارون دید که تام قلمروش ، که یه روزی به ابر گفت ، چیه اینهمه سر و صدا راه انداختی با رعد و برقت ! هرکجا بباری تو قلمرو منه ! همش تو قلمرو باغجه ی مادره !

روز بخیر !  

--------------------------------

زیر نویس :

ت : یاد مستندی افتادم که :"رسانه ملی" از کوره پز خونه ای تهیه کرده بود ، و :"سخت" ی و شرایط کار تو اونجاها و در مصاحبه ای که داشت کارگری گفت :

برا زنده موندن کار می کنیم !

ث : در دنیا یا جهانی (ج) به وقت غرب و اروپا و فرانش ! و :"بشرح ایضا" انقلابایی هم :"به وقت رنسانس" به :"تعبیر معروف" ! 


  

 

مسجد حاج بابا :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... ، ... ، هُوَ الَّذِی ینَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آیاتٍ بَینَاتٍ لِیخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ ، وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ، ... .

 :"تغییر" !؟ 

سلام علیکم 

سلام علیکم

چی ؟ قبض برق ؟

اول اینکه تا پول "توجیبی" تو جیب نباشه نمیشه حسابی براش باز کنه ، سازمان برنامه بودجه ی خونه رو میگم ، در ثانی "فوری" تر چی ؟ برا :"مقاومت" :

ما در نخستین بار که چشم ما ...

یا :

من در نخستین بار که چشم من ...

نه ، بلکه تا :

... افتاد ...

نش به پول بعدی رو میگم ، البته توجیب . 

رو هیچ و پوچ که نمیشه حساب باز کرد ! تو هیچ و پوچم همینطور ! پس بمونه تا ... ، تا بعدشم ببینیم فوریتر چیه ؟ نهایتش چی میشه مگه ؟ تلویزونو نمیشه روشن کرد ؟ کامپیوتر و اینترنتشم نخواهیم داشت ؟ ووو ؟ با قطع برق ؟

ما ...

و :

من ...

م ؟ تغییر می کنه ؟ تا وقتی که ما زنده ایم ؟ و بعنوان مثال چشم از این دنیا نبستیم ؟ و بازم بعنوان مثال :

... بر اندام جهان خارج ...

نیفتاد ؟! مثل :

... افتاد ... !؟ 

البته :"بعد" :

... افتاد ...

نه :"قبل" ش !؟ چراکه :

... افتاد ...

البته توجیب ! 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :183
بازدید دیروز :200
کل بازدید : 1303745
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ