سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باز ... ب :

وبعد (الف) :

... لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (ب) ، نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَینَا إِلَیکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ ... .

سلام علیکم ، روز بخیر .

اشاره :

ضمن عرض تسلیت بمناسبت امروز ، یعنی بیست و پنجم ماه رجب ، و تبریک ، به همان مناسبت ، در :"گشت"ی ، در وبلاگی حرف از :"محدود" بودن دنیا زده شده بود .

خب "محدوده" اش چیه !؟ و مثلا :

 دیدن   

شم ، آیا محدوده ؟ آخه در اون :"ج.ا" ، یعنی اون وبلاگ ، حتی دیدنشم ، محدود شده بود به :

شرع

نکته :

از آقا امام موسی (پ) علیه السلام نقل شده که ، نه تنها آدم ! و انسان ! بلکه بشرم دو تا :"حجت" داره ، یکی "حجت" ظاهر و دیگریشم حجت باطن ، و بعبارت دیگه :"درون" ی یا بقول دیگه :"داخلی" در مقابل :"خارجی" ش و مثلا در :

دنیای :"خارج" !

حالا صرف نظر از اینکه مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون دارن که "کانت" آلمانی گفته بعد از فوتش بر سنگ مزارش بنویسند دو چیز منو به شگفتی واداشت ، یکی :

آسمان

که مثلا بقول روزنامه ای که بقولی :"لیدر" روزنامه های :"زنجیره" ای بحساب میاد ! و به روزنامه های "زنجیره" ای دیگه میگه :

همه چیزشونو "گره" زدن به خارج !

حالا بمونه که خب ! خودت و زنجیره ات به چی "گره" زدین !؟

بخونید :

دنیای خارج

و دیگری هم :

دنیای داخل .

و :"بشرح ایضا" مثلا کدوم یکی از این دو :"دنیا" یا بقولی :"جهان" ووو ، مثلا :

عالم

محدود به دیگریست !؟ ووو !؟ حالا :"شرع"ی ایندو هم بمونه ! که کدوم یکی "حجت"ه بر دیگری ؟ "شرع"ا ؟ ولی :"حجّت" یعنی چی !؟

آیا همون که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرمود :

إنّ ال (ت) مصباح الهدی و ... ؟

 یا :"وَ" نداره !؟

و ! فقط چراغ هدایته !؟

بقولی :

امداد و نجات نداره !؟

فی زمان هذاشم !؟

بعبارت دیگه فقط :

آری !؟

وَ :

نه

نداره !؟

البته نه دوگانه ی :

نه آری

دانش پژوهش غربی اروپایی فرانسوی بعد رنسانش ! قرون وسطایی و ماقبلشم ! که فقط :"ماشینی" نشده بود ! و با انقلاب صنعتیش "ماشینی"ش اومد به بازار و با :"جلوه های ویژه"اش هم چشم ها رو خیره کرده ! در حالیکه نهایتیش چیه !؟ اینه که گفته میشه :

... نی رَأَیتُ ... .

خب بله ! همونطور که گفتم گفته شده که بعضیا : عقلشون تو چششونه ! و دنیای بیرونی براشون نهایتش :

دیده

میشه ! و دانش پژوهشونم به همین :"محدود" میشه در دنیای درونشونم ! در حالیکه دنیای درون "محدود" به این و با تمام :"جلوه" و بقولی :"جلوه های ویژه"ش که امروزه نشون داده میشه و چشما رو خیره کرده ! هم نیست ! چه رسه به :

شنیده

شدش و ... ، منجمله خوندن حرفای اون :"ج.ا" که گفتم و نوشته ی حرفی بود ! و بچشم اومد .

در حالیکه بقول آقا اباعبدالله ثانی علیه السلام همین دوتاشم ، یعنی :"دیده و شنیده" شدنشم داره چی میگه !؟ میگه ، صرف نظر از اینکه پیامبر صل الله علیه و اله و سلم گفته ، یکی از این دو حجته بر دیگری ، ایندو هم بی حجت نیستند ، که کارش فقط دیدن یکی از این دو و شنیدن دیگری نیست ! و اونه که میگه :

من می بینم و ... .

روز بخیر .

-------------------

زیرنویس :

الف :

بقول :"نهج البلاغه" .

ب :

بعد :

... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا ... .

قبلا گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون گفتن که وقتی یه حرفی زده میشه :"وّ" بعدش هرچی که گفته میشه تحت اون حرفیه که زده شده .

منتها اگه بعدش گفته بشه مثلا :

... لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

چی ؟ همینطور :
برا خوندنش چی ؟ مثلا !؟ حالا برا :"شنیدن" و ... بمونه .

پ :

آخرین نام از :"شش" نامی از نام امامان که پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده ، و بعضیا در امام هفتم توقف کردن ! در حالیکه همان پیامبر فرموده امامان :"دوازده" تا هستن ! نه شش تا ! بعلاوه چرا :"هفت امامی" !؟ و شش امامی نه !؟ یعنی آقا امام علی ثانی علیه السلام رو هم بحساب آورده اند !؟ و اونوقت آقا امام علی ثالث علیه السلام رو بحساب نمیارن !؟ که در چنین روزی به امامت رسید !؟  

ت :

حسین

و :

تسعة المعصومین من ذریة الحسین

چی !؟ مثلا در بقولی :"فاز" (ث) آقا امام موسی بن جعفر علیه السلام !؟ که بعد از آقا امام حسین علیه السلام ، آقا امام علی بن حسین علیه السلام بناشو گذاشت ، و آقا امام محمد بن علی بن حسین علیه السلام بسطش داد در جامعه ، و آقا امام جعفر بن محمد علیه السلام به اوجش رسوند ، تا جاییکه هارون خلیفه ی عباسی رو هم به مصالحه با آقا امام موسی بن جعفر واداشت که در مقابل واگذاری :"فدک" کاری به کارش نداشته باشه ! امام ! که داستانشو قبلا گفتم ! که هارون مغرور به ملک تحت فرمانروییش دید ابرا هرکجا ببارن در "فدک"ه !

حالا بمونه که ندید ! بارش ابرا هم بفرمان مالک فدکه ! که کجا ببارن و چقدر !؟ و سلام برحسینشو و یا بقولی :"فراوان" یا : سیل آساش ! 

ث :

یادش بخیر ، در دوران دانشجویی ، اوایل دهه ی شصت ، یه برادری که نمی خوام نامشو ببرم ، خب شاید راضی نباشه ، برا اولین بار که دیدمش داشت دوزانو بهمون نزدیک میشد و ما داشتیم ، در وقت تنفس ، راجع به مباحثی که در جلسه ی قبل مطرح کرده بودم و برا بعضیا گویا تازگی داشت حرف می زدیم .

خب به جمع که رسید ، و من متوجهش بودم ، در میان حرفای من گفت : من می بینم !

خب برا دیگران چیز عجیب نبود و هیشکی چیزی نگفت ، منم نگفتم ! خب بله می دید ! ولی چی و چقدرشم؟ نگفتم .

اون با برادر دیگه ای که از مثل من از قم میومد تهران و دانشگاه ، کم کم شدیم هم مباحثه و منبعدم تو یه نیمکتم می نشستیم ، و بعدشم شبهای جمعه تو خونه یکی از ما می اومدیم و اون برادر ، که از طرف نیروی دریایی بورسیه تحصیل در تکزاس داشت و بعد اتمام به ایران اومده بود به ما دوتا ، خصوصا به من که اصلا خوشم نمی اومد از زبون انگلیسی ! زبون یاد می داد ، حالا بمونه که من هرگز نتونستم از شش واحدش دو واحدشم به اصطلاح پاس کنم !

برادر قمیم که طلبه بود خب تو زمینه خودش کمک حال بود ، و منم که :

همه چیزو :"گره" زده بودم به :"دانش پژوهش" تو این مایه ها می گفتم .

اونوقتا هنوز منطق :"فازی" سر و کلش پیدا نشده بود ! و پرچمدار "دانش پژوهش" همین منطق :"ریاضی" بود که هنوزم یکه تازه !

یادش بخیر ، اون برادر رو میگم ، آخرین باری که با هم ارتباط داشتیم ، نه حضوری ، گفت : دیگه منطق ریاضی مطرح نیست و منطق فازی اومده !

خب ! ارتباط گفتم حضوری نبود و در حوصله ی ارتباطی که باهم داشتیم نبود که بهش بگم :

خب منطق فازی چی میگه !؟ مثلا آیا نمیگه که اومده تا منطق قدیم و جدید رو از :"بن بست" ی که توش موندن در بیاره !؟ ووو !؟ خب چرا در "فاز" ی از :

دوگانه

ی آندو !؟ ویا بقولی چرا در :"خاکستری" ی آندو !؟ و اینکه حرف تازه ای نداره ! و حرف همون حرفه ! فقط میگه : کاری به سیاه و سفید ، یا سفید و سیاه آندو نداشته باشیم ! نمیگه که با چی کار داشته باشیم ! هرچند مثل روز روشنه که داره فازی از ، خصوصا جدیدش حرف می زنه ! از جدیدش که صریح و بدون پرده میگه :

صفر یک !

که هرچند حرف قدیمیشم در اصل همینه ! و بقولی :"باغچه" ی اونم مثل :"فدک" اینه ! ولی دیگه بدون پرده نمیگه :"مجموعه ی جامع" نداریم ! چه رسه به اینکه بگه :

مجموعه ی تهی داریم !

خودشم به اصطلاح :"دیجیتال" شو ! که :"یک" شدنش همانا و :"باز" :

تهی ، خالی و یا صفر

شدن !

خب ! گویا داشت ، بعد کاشناسی که با هم بودیم ، دکتراشو می گذروند و گفت تو گویا تلویزیون بود و :"باشگاه خبرنگاران جوان" ش ! که براش آرزوی موفقیت هرچه بیشتر کردم و از هم خدا حافظی کردیم و دیگه خبری ازش ندارم تا الان ، هرکجا هست خدا نگهدارش .

اینا رو گفتم که بگم مقصودم از :"فاز" از این "فاز"ا نبود ! بلکه فازی از امامت بود که از مثل چنین روزی وارد فاز دیگری شد ، البته یه فازیم داره در زمان آقا امام علی چهارم علیه السلام ، بعد اینکه این فازم جواب نداد و کار به حصر و خودشم در منطقه ی نظامی کشید ! و بعدشم که رسید به فاز غیبت و صغری و کبراش ! در این زمان و عصر حجّتی بنام :"ولی فقیه" !

نه مراجع ! که قبلا گفتم استادشهید گفته اند :"مقلدان بزرگ" ن ! و نه مرجع تقلید آنانم که پیش نیاز اصول فقه فقاهتشم :"دانش پژوهش" غربی ، چه باستانیش و چه بعدقرون وسطایی اونه !

و هنوز دیده ! نشده فقیهی که گامی در "دانش پژوهش" برداشته باشه ! تا :"گام دوم" ش برداشته بشه ! بلکه اگه گامی برداشته شده باشه ! همش در غرب بوده و دیگران پیرو یا :"شیعه" آن بوده اند !

تازه خبر ندارن که مانند مثلا :"تقی زاده ها" هم هستن ! خودشم بنام دین یا اسلام ! و خودشم :"حجت" الاسلام ! و کی جرات داره بهشون بگه حتی مثلا : غرب زده ! چه رسه به : ... !  


  

پاس_بان_بیان#نامهی_آیین_نان :

 ... ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، أکانَ (#ب) ... .

ابواب مادر :

نیمه دوم باب دانش :

سلام آقا زاده ی موسیِ جعفرِ محمدِ علیِ حسینِ مادر !

سلام علیکم

ضمن روز بخیر می خواستم بپرسم چه خبر !؟ از نون و دون :"تازه" دیگه !؟ از شرق ؟

آخه تو خبرا اومده اونی که گفته بود :

یه وجب

م از :"مام" وطن رو تو چهار دهه ی گذشته از دست نداده ، خودشم :

اولا

داره میره غربا ! ولو :

یه قدم

ا ! حالا اونی که رفته شمال و چند قدمیشم ! و برا نون و آبداری چی چیش !؟ که تو "مام" وطنم نون و آبدداریشم پیدا نکرده !؟ و ... !؟ بمونه !

و گویا :"داور" م :"تماشاگر" ه ، یا اونم زده به دریا ! دریاچش نه ها !

و چی !؟ "به تعبیر معروف" علی مونده و حوضش !

مادر خونه : چی داری میگی با خودت !؟ مگه اینجا "خندوانه"س !؟

دختر خونه : گوشیاتونو بدین بزنم "ویدئو چک" !

اگه بنا بشه بزنیم ، می زنیم :

ستاره9ستاره1مربع

پسر خونه : مگه داریم !؟

ستاره8ستاره2مربع چی ؟

خب :ستاره7ستاره3مربع چطور !؟

...

ستاره5ستاره5مربع هم !؟

ستاره9ستاره1مربع هم که عمرا من بزنم !

خودشم بعد چهار :"دهه" و :"چهل" ساله شدن !

خب چرا من ستاره4 نباشم !؟ و منتخبم ستاره6 نباشه !؟ مگه به اون نمی زنم !؟ نکنه هنوزم :

من_فکر_می_کن_م

او_فکر_می_کن_د

بازم نیست !؟ یا اگه هست تحت فکر منه !؟ ولو :

ستاره4ستاره6مربع !

حتی ستاره49_ستاره51مربع هم ! با من باشه می زنم : ستاره99ستاره1مربع ، هرچند که دوست داشته باشم بزنم :

ستاره59ستاره41مربع؟ و تایید بشه !

به امید آنروز #انشاءالله تعالی ، والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته ، 25/11/1397 هجری شمسی .

------------------------------------

#: در آیین_دانیشم اگه :

... ما لم یعلم ... .

ش داشت :

چه جوری ؟

و در چه جوریاش خورد به اون یادداشت :"خبر گزاری مهر" .

ب : بود ، گذشته ، ماضی و یا ... به تعبیر دیگش :

لِلنَّاسِ ... .

برا مردم :

عَجَبًا ... .

بقول ما : تمام ؟

خب برا اینکه مگه وقتی بدنیا اومدم از شیر مادر خبر داشتم ؟ همینطور از یه یا دو دستیم ؟ برا خبر گرفتن از نون و آب (پ) دارشم ؟ و برا تو دهن گذاشتنشم ؟

خب مکیدنشم ! و ... همینطور دیگه ! که به نقل از آقا امام پنجم علیه السلام تو نوشته ی قبلی گفتم دونستنی بودن خوردنی رو !

پ : خب چه خبر !؟ تو کتابا !؟ از :

بابا آب داد !؟

حالا بمونه :"بنیاد" سازی ! ترش ! (ت) م از :

بابا خون داد

ت : با :

بابا جون داد

نه اون که ملای رومی میگه :

سخت گیری و تعصب خامی است ، تا جنینی کار :"خون" آشامیست !

هنوزم ! و مانند اینا تو کتابا .

دهه ی پنجم ! م .

که دهه ی دوم مرّبی ! مرّبیا و حتی مادرمه ! که قبلا گفتم آقا امام باقر العلوم ال محمّد علیه السلام گفته ، وقتی نون و آبداری بودن یه چیزی رو تو کتاب خدا پیدا نمی کردیم میرفتیم سراغ کتاب مادرمون ! (ث)

ث : حالا چرا :"یکی" نپرسیده اگه اونجام نون و آبداری بودنشو پیدا نمی کردیم بریم ک_جا !؟

این جای سئوال و تعجب داره !؟

السلام علیک یا امام غریب ! در نیشابور :"قلم" بدستان ! به تو چه گذشت !؟ که جوادتم اونجا نبود !؟

ای وای برمن !؟

که بگویم :

من :"مشهدی"م !

حتی اگه یه بارم (ج) به مشهد رفته باشم و مثلا برا رفتن به :"کوه سنگی"م رفته باشم ، چه رسه به :"طرقبه" ووو ، اونم برا گردش رفتن به مشهد و حتی زیارتم !

خب منو بردن ! برا گردشم ! من چرا رفتم !؟ منو دعوت کردن برا شام و حتی اول راه طرقبه ! من چرا :"ج.ا"شو نپرسیدم !؟ (چ)

ج : تو این هشت باری که تا حالا رفتم مشد ، خصوصا تو چهار باری که بعد انقلاب رفتم و علی الخصوص که این آخریش هزینشم برا زیارت داده شده باشه ، نه برا گردش و گردشگری ! و حتی نه برا دیدار فامیل و اقوامش !

تازه نیّتم اگه مثلا صله ی رحمم باشه ، من به نیّت زیارت رفتم ، گفتتم از : باب الجواد ، اولا !

چ : نه :"بنی فاطمیه"ها ! روز اول سرما خوردنما ! که قسمت نشد ادامه ی زیارتمو از باب الکاظمم داشته باشم ! اونم روز دعای ندبه ، بله خوردن شله ! هم ! چه خوشمزه ! چه خوش گوش :

سر ریز ؟

دست فرمونش درد نکنه ژیان ! بقول باجناق ! #انشاءالله که چرخ شاسی بلند چینیش بچرخه که ما رو برد .

خب فقط منکه نمی_گم :

"فاطمی"م !

کیه که نگه !؟

ولو اینکه ندونه که میگه ! (ح)

ح : فبلا گفتم ، حالا شما جوونا ، اصلا برا بچه ها میگم :

یکی بود یکی نبود

اون که نبود و به ابرا میگفت چیه سر صدا راه انداختین ؟ هر ک:"جا" ببارین تو "جا" ی منه !

یه روز به صابجا ، به اون :"یکی" گفت :

میشه این :"حوضچه" ی مادرتو بهت بدم !؟ بری توش شنا کنی و کاری به کار من نداشته باشی !؟

اون گفت : چراکه نه ؟!

اون "یکی" دیگه ! ضمن اینکه باورش نشد و گفت : راس میگی !؟

گفت : خب جاشو بگو تا بدم !

اون یکی گفت : دروغم چیه ؟

بعد شرق و غرب ، شمال و جنوب "حوضچه" رو که گفت ، اگه گفتین چی شد !

اونی که نبود بود شد ! منتها بهش گفته شد :

الان ؟

الان که مثل فرعون غرق شدی !

آخه بچه ها ، حوض و استخر که نه ، دریاچه و دریا هم نه ! اقیانوسشم ! تو حوضچه ی مادر دید !

و با اینکه دید ! ولی امپراطوری آبا رو که نمی تونست از دست بده !

خب چیکار کرد !؟ که :

یکی نبود !

باشه !

یکی بودو انداخت زندون ! حالا تو زندون چی کرد و چی شد ، شاید برا شما بچه ها بد آموزی داشته باشه !

بمونه ! #انشاءالله بزرگتر شدین ، نه دیگه من چرا بگم ! خودتون #انشاءالله میرین مشد و از باب الکاظمم یه زیارتی کردین یادی از منم بکنین !

آجرتون با امام زمان اونوقت ! آخه اونی که میگه :

من مشدیم !

لازم نیست بگه :

من امام زمانیم !

اونم در عصر :

علم

پژوهش #علمیم !

خب پژوهششم :

یکی بود یکی نبود

ندارد ! نه اینکه داستان نداره ها ، داستانش :"به تعبیر معروف" یکی بود یکی نبود نداره ! اونم #یکی_بود_یکی_ن_بود_...


  

به وقت جهانی (پایانی) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَمَّ یتَسَاءَلُونَ ؟! ... ، وَبَنَینَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا (الف) شِدَادًا ، ... .

سلام علیکم ، روز (ب) بخیر .

پیش از اینکه دست به قلم بشم ، صابکارمون زنگ زد و گفت : امروزم دادگاه دارین که نیومدین !؟

نگفتم که بمناسبت شهادت آقا امام جعفر (پ) علیه السلام تعطیل رسمیه ، آخه قراردادو که من ننوشتم ! که توش می نویسم "حق تعطیلی کار رو نداریم بجز جمعه و تعطیلات رسمی" ، قراردادو اون نوشت و یکی از مام امضاش کرد ، هرچی رو که نوشته بود ! آخه بعد چهار پنج ماه :"بیکار گذاشتن" ما ! توسط کارفرمای قبلی ، که تنها راه :"ارز آوری" ما به خونه هامون همین کارکردنمونه (ت) ، برامون مهم کارکردن بود ! ولو زیر قیمت و همونطور که قبلا در اینجا هم گفته ام ، حتی مترمربعی چهار هزار تومن کمتر از سال قبل که براش کار کرده بودیم و تازه حمل مصالحم با خودمون به :"طبق"ات ! یعنی شش هزار تومن کمتر ار کار قبلی براش ، و با شرایطیم که اون گذاشته بود ! که بیشترش ممکن نبود و حالا می تونه طبق قرارداد ازمون به دستگاه قضاییم شکایت کنه و ...

فقط بهش گفتم منتظرم :"ارز" از تهران برسه ! که یه چیزایی گفت و بهش گفتم صداش خِر خِر داره و درست نشنیدم چی گفتی ! که یه چیزی در :"مورد" کرایه ماشین رفتن سرکار و برگشتمون به خونه گفت و قطع کرد ! حالا فردا چی میگه !؟ تا فردا !

به وقت رنسانس (ث) :

می خواستم یه یادآوری یا بقولی بازبینی و بقول جام جهانی :"ویدئو چک" داشته باشم از :"رنسانس" یا انقلاب صنعتی ، مثل همین :"ویدئو" که در جام جهانی برا بازبینی صحنه ای از بازی ازش استفاده میشه ، برا :"چِک" کردن اونچه اتفاق افتاده ، که قبلا گفتم اگه معنای بازبینی بده ، چه رسه به یادآوری ! که ان شاءالله :"به وقتش" تفاوتشو میگم ، فعلا همینقد گفته باشم که :"ویدئو" و مانند اون ، کارش "چک" کردنم نیست ! بلکه اگه شباهتی داشته باشه ! شبیه حافظه شبیه سازی شده ! اونم نه برا حفظ یا نگهداری مثلا :

من فکر می کنم ، پس هستم !

ی که دکارت فرانسوی گفته ! چراکه صرف نظر از اینکه این گفته حکایت از یه کاری داره که بعد :"فکر" کردن یا اندیشیدنه بقول خودمون ، حتی اگه مقصود این باشه که : من فکر می کنم که فکر می کنم !

پس صرف نظر از اینکه حکایت از کاری دارد که بعد فکر کردن یا اندیشیدنه و گارگرشم روشن نیست ! و صرف نظرم از اصول ! که نه ! بلکه اصل :"مشاهده" در آغاز اصول چهار گانه ی ایشون ، که در برابر منطق ارسطویی فکرکردن کلیسای قرون وسطی بوده ! مقصود فقط "مشاهده" ی گوشم باشه ! و کاریم به این نداشته باشیم که مشاهده بیشتر برا چشم بکار برده میشه تا حتی گوش ! مثل همین :

من فکر می کنم ، ...

که تحویل گوش داده شده ! و قبلا گفتم ، در اینجا ، که نوشته یا مکتوب اونم ، که تحویل چشم داده بشه ، نوشته ی گفته هست ، یعنی به چشم نشون داده نشده این که :

من فکر می کنم ، ...

بلکه گفته شده ، بعبارت دیگه :"به وقت گوشه" !

خب ! این :"مورد" شم ناقصه ! و بقولی نیاز به :"رفع نقص" داره ! مگه اینکه کار گوش :"تصدیق" کردن رسیدن به اونم باشه !

خب بعد چی !؟ بعد حفظ یا نگهداری اون !؟ و تازه بازبینی اونم !؟ چه رسه به یادآوریش ! و اونم بقول مثلا استاد شهید یادآوریشم : زاینده !

حالا :"زاینده" ی "تصدیق" شم بمونه ! که :

من فکر می کنم ! ...

اینکه بعد رنساس گفته شده باشه : من حفظ می کنم ، ...

بی حکمت نیست ! صرف نظر از اینم که از قضا ! : مثل منطق قرون وسطی حفظ می کنم ، ... !

خب بله  :"صفریک" حافظه یا بقولی بایگانی ، و یا بقول خودشون :"آرشیو" ، فرق داره با اونکه تا قرون وسطی گفته شده باشه مثلا :"ایجاب و سلب" ! البته اگه گفته شده باشه و پیش از رنسانسم حرف همین نباشه که بعد رنسانسم گفته شده ! تا به امروز ! مگه اینکه بقولی :"منطق" فازی اومده باشه و منطق جدیدم مثل منطق قدیمش : از بن بست در آورده باشه !

در حفظ ، بایگانی و یا آرشیو رسیده به گوشم ، فقط ! که کارشم حفظ یا نگهداری رسیده به اونم باشه ! حالا یادآوری ، بازبینی و یا چِکشم بمونه ! و داوری یا قضاوت و یا مانند این ، مثل حکمی که داوران در جام جهانی فوتبال امسال ، بعد چِک با ویدئو ، صادر می کردن !

به وقت مادر ! :

خب ، ضمن تسلیت و تبریک مجدد بمناسبت امروز ، که دیشب گفتم سالروز به امامت رسیدن آقا امام هفتم علیه السلامم هست ، یه :"داستان" که قبلنم گفتمو باز بد نیست بگم ، که در رابطه با بحثم هست .

یه روز هارون خلیفه ی عباسی که به تنگ اومده بود ! به آقا امام هفتم علیه السلام گفت ، میشه این باغچه ماردتونو بهتون بدم دست از سر ما وردارین !؟

امام علیه السلام فرمود : چراکه نه !؟

هارون که باورش نمیشد گفت ، راست میگین !؟ خب اینکه کاری نداره ! کافیه حد و حدودشو بگین تا بدم !

وقتی حد و حدودشو امام علیه السلام گفتن ! هارون دید که تام قلمروش ، که یه روزی به ابر گفت ، چیه اینهمه سر و صدا راه انداختی با رعد و برقت ! هرکجا بباری تو قلمرو منه ! همش تو قلمرو باغجه ی مادره !

روز بخیر !  

--------------------------------

زیر نویس :

ت : یاد مستندی افتادم که :"رسانه ملی" از کوره پز خونه ای تهیه کرده بود ، و :"سخت" ی و شرایط کار تو اونجاها و در مصاحبه ای که داشت کارگری گفت :

برا زنده موندن کار می کنیم !

ث : در دنیا یا جهانی (ج) به وقت غرب و اروپا و فرانش ! و :"بشرح ایضا" انقلابایی هم :"به وقت رنسانس" به :"تعبیر معروف" ! 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :139
کل بازدید : 1304111
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ