• وبلاگ : خانه ي خانواده
  • يادداشت : من ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام.قضيه بقيه داستان اون دو نفر چيه؟دارم ميميرمممممممممم از كنجكاوي!!!!!!!!!!!!راستي نوشته هاتون برگشت سر جاش!!!!!111
    پاسخ

    عليكم السلام ، يه چيزي مثل همان آدم و انساني كه شما نوشته ايد . البته اين دوتا كمي بيشتر بهم نزديكتر بودند ، يه چيزي مثل پدر و پسر ، كه پدر آدم بود و هنوزهم انسان نشده ، مثل پسر كه اسمش احمد بود و اگر ميشد عكسش را برايتان مي فرستادم كه ببينيد چه پسري بود . من كه هرچه نگاهش مي كنم بازهم مي خواهم نگاه كنم .
    سلام. چراغوني اش كردم ولي با سانسور...
    پاسخ

    عليكم السلام . همين الآن بود كه ديدم . نوشته ها كجا رفت ؟ باشد منهم بقيه ي داستان آن دو نفر را بازم براي خودم نگاه مي دارم .
    سلام. ممنون از توجه شما. نمي دانم اما شايد نبايد عاقل و عاشق را جدا از هم كرد. چرا كه دل و عشق هر دو بال مورد نياز پرواز هستند. ان شاالله كه ما هم از منتظران راستين مولا باشيم. اللهم عجل لوليک الفرج و العافية و النصر و جعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يديه .التماس دعا.
    پاسخ

    عليكم السلام . اميدواربودم كه دلخور نشويد ، خدا را شكر كه موجب ناراحتي نشده ام . بله برادر عقل و دل از نعمت هاي خدا دادي بماست و از هم جدانيستند در ( من ) . منتها اين يكي دو نوشته ي اخير را براي اين بيشتر نوشته ام كه اصل مطلب يعني به نعمت فكر يا بقول خودمان انديشه بهتر بپردازم . انشاء الله در نوشته هاي بعدي خواهيم ديد كه اين دو نوشته كمك خواهد كرد به اصل مطلب كه انديشه مي باشد ، چه بعنوان اينكه انديشه در قرآن كنيم و چه آنرا در قرآن بخواهيم پيگيري كرده باشيم . بله برادر ، عقل و دل هركدام در جاي خود ارزشمندي خود را دارند همانطور كه انديشه هم در موقع خود كه مي خواهيم ببينيم در كجا واقع شده كه در نوشته هاي بعدي به آن خواهيم رسيد با همفكري چون شما انشاءالله تعالي .
    سلام.ممنون از خبر
    پاسخ

    عليكم السلام . اين به اون در .
    سلام. ممنون از خبر...

    سلام آقاي يزدي.

    اول به دعاي برادرمان محمد حسين آمين ميگويم.نظرم اين است:در اين دنيايي كه حق و باطل به هم پيچيده شده اند.تشخيص حق از باطل در هر جايگاهي در هر لحظه اي راهنما مي خواهد كه ما را به سويش راه نمايي كند.العقل ما عبد به الرحمان واكتسب به الجنان.چه راهنمايي قابل اعتماد تر از عقل ؟در جايي كه تشخيص شرك در دل مومن از راه رفتن مورچه اي سياه در تاريكي شب روي سنگي سياه هم دشوارتر است.چه نياز داريم ؟خودمان را بشناسيم.بدون سلاح عقل ،ما خودمان را هم گول مي زنيم.به دليل نشناختن خودمان،خودمان مي گوييم و خودمان هم باور مي كنيم.در تاريخ اسلام هر جا عاشقي بوده، زبانزد بوده در عقل .چون عاقلِ عاشق است كه راست مي گويد .عاشق ترين هاي بشريت 14 معصوم ع اند ،كه همان عاقل ترين افراد بشرند.عاشقي كه شناخت ندارد،و از خودش هم فريب مي خورد،كجا مي تواند ايمانش را از دستبرد دنياي زر و زور و تزوير حفظ كند تا در صف ياران آن حضرت در آيد؟

    پاسخ

    عليكم السلام برادر . بله همانطورست كه شما فرموده ايد ، يعني بنده هم فكر مي كنم همينطورست . مثلا همان اول كه فرموده ايد : به دعاي برادرمان آقا محمد حسين آمين مي گويد ، خب معلوم است كه كي مي گويد ؟ من مي گويد ، ايشان ، شما و بنده مثلا ، دعا كننده هم ما هستيم . حالا اين ( من ) عقل دارد ، فكر دارد ووو ، كسي هم نمي تواند بگويد كه دل هم ندارد ، حس هم ندارد و اين ( هيئت ) هم كه سر تا پايش به چشم مي آيد . هركدام از اين ها هم يه كاري دارند مثل كار همان چشم كه عرض شد و هيئت عقل ، فكر ووو لغايت همان هيئتي كه بچشم مي آيد ( من ) است . اين من دعاكرده و آمين هم مي گويد . خب اين يه مهندسي مختصر از من ، يه معرفت يا شناخت از من ، تا بعد بريم ببيند ! كه كي ببيند ؟! كي مي بيند ؟ و بقول برادمان كي منتظرست ؟ كه انشاءالله آقا بيايد ؟
     <      1   2