سلام آقاي يزدي.
اول به دعاي برادرمان محمد حسين آمين ميگويم.نظرم اين است:در اين دنيايي كه حق و باطل به هم پيچيده شده اند.تشخيص حق از باطل در هر جايگاهي در هر لحظه اي راهنما مي خواهد كه ما را به سويش راه نمايي كند.العقل ما عبد به الرحمان واكتسب به الجنان.چه راهنمايي قابل اعتماد تر از عقل ؟در جايي كه تشخيص شرك در دل مومن از راه رفتن مورچه اي سياه در تاريكي شب روي سنگي سياه هم دشوارتر است.چه نياز داريم ؟خودمان را بشناسيم.بدون سلاح عقل ،ما خودمان را هم گول مي زنيم.به دليل نشناختن خودمان،خودمان مي گوييم و خودمان هم باور مي كنيم.در تاريخ اسلام هر جا عاشقي بوده، زبانزد بوده در عقل .چون عاقلِ عاشق است كه راست مي گويد .عاشق ترين هاي بشريت 14 معصوم ع اند ،كه همان عاقل ترين افراد بشرند.عاشقي كه شناخت ندارد،و از خودش هم فريب مي خورد،كجا مي تواند ايمانش را از دستبرد دنياي زر و زور و تزوير حفظ كند تا در صف ياران آن حضرت در آيد؟