سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بسم الله الرحمن الرحیم ، اقرا بسم ربک الذی خلق ، ... ، اقرا و ربک الاکرم... .

    محفوظ یا نگهداری شده (5) :

سلام علیکم .

    به افق ما امشب شب عاشوراست و فردا شبی یکی دیگر از آقایان جوانان اهل بهشت چشم از این دنیا فرو بسته و سرش بر سر نیزه است و گفتیم که سر از تن جدایش هم قرآن می خواند ، ضمن عرض تسلیت بمناسبت عاشورای حسینی التماس دعا دارم .

    در فرصت قبلی صرف نظر از مثلا آری نه یا نه آری نگاهی داشتیم به نقطه ی بی بسم الله یا نقطه آغاز مسئله ای که برادر عزیزمان عکاس گرامی مطرح فرموده بودند ، در این فرصت می خواهیم ببینیم آغازش بقول ایشان آموزشی است ؟ یا یه یک جور تلقین است ؟ بعبارت دیگر آیا از سنخ یادآوریست ؟ یا یادگیریست ؟

   در فرق این دو پیش از این به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری دیدیم که در یادآوری چیزی را که معلوم است یادآور می شویم ولی در آموزش ، یادگیری ووو قضیه قضیه ی : آموختن به انسان آنچه را نمی داند است .

    البته برادر عزیزم نظرشان را نفرمودند که بازهم در تایید فرمایش ایشان اگر عرضی داشته باشم بعرض برسانم ، یعنی نفرمودند که اولین محفوظ ما کدامیک از این دورقم است ؟ و کدامیک از این دو اول ؟ البته بقول ایشان : معلوم است اول از آموزش نام برده اند و بعد بقول ایشان : معطوف به آن از یک جور تلقین نامبرده شده .

    خب ، بازهم در این فیض اجباری بی مناسبت نیست که نگاه دیگری هم داشته باشیم به فرمایش مرحوم علامه در این زمینه ، ایشان بر خلاف فرمایش برادر عزیزمان در مقاله ی پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم تحت عنوان پیدایش کثرت در ادراکات و علمهای حصولی سخن را چنین آغاز کرده اند : در نخستین بار که چشم ما بر اندام جهان خارج افتادو ... ، و این مناسبترست با آنچه که پیرو آیات قبلی از قرآن می خوانیم : کلا ان الانسان لیطغی ، ان راه استغنی ، ... .  

    چراکه معلومست که ما چشم دارد ، هرچند که معلوم نباشد که ما بقولی مثلا حس است ؟ یا دل ؟ و یا عقل ؟ یا بقول ایشان : حس ، خیال یا حافظه وعقل ؟ ویا حس ، قلب ، حفظ ، ذکر ، فکر و عقل ؟  

    یک ضرب المثلی داریم ما ترکها که حکایتش حکایت دو نفریست که یکی از این دو به دیگری گفته : بیا بریم بیابون تا بهت بگم ، و آن دیگری در پاسخش گفته : چرا دور بریم ؟ همینجا تو باغچه بگو بینم ، واین : راه دور ، باغچه نزدیک ، ضرب المثل شده .

    از محسنات مرحوم علامه یکی همین یادآوری چشم ماست که بقول ملای رومی از کوچه ی یکی از اعضای پنجگانه ی هفت شهر ما وارد بحث شده اند ، و بعد هم افتادنش به جهان خارج ، البته اگر برای حسی از حواس خمسه ی ما باشد ، وگرنه چشم ما یعنی چه ؟ می شود همان تعریف از فکر که : حرکتی است به مبادی و از مبادی به مراد ، و محرکش معلوم نیست .

    حالا هم بقول ما چرا راه دور بریم ؟ چشم ما نزدیک ، حالا این ما و جهان خارج و افتادن این به جهان خارج ، خب جهان خارج به این چی ؟

    و اگر جهان خارج هم چشم ی باشد چطور ؟  شنیده اید که وقتی خبر داده شده به حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها که حسین و زینب روبروی هم نشسته و چشم به چشم هم دوخته و می گریند ، بانوی دوعالم فرمود : این کارشان است ، یعنی خبر داشتند .

    فردا شبی در شام غریبان حسین زینب سلام الله علیها چشم به کجا دوخته ؟ البته یک چشم ، چراکه یک چشم هم به کاروان اسرا دارد .  

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :121
بازدید دیروز :445
کل بازدید : 1308746
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ