یه نفر مثل (خود)م :
سلام (الف)
علیکم السلام نگارم .
قرآن (ب) :
... رَبِّ ... الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
برادر قرآن :
زِ ، حالا ! مُور (پ) پرسیده شده باشه ، حالا ! کتاب خدا چه شکلیه !؟ مثلا .
گفت باشه : به :"هیئت" من .
سلام علیکم :
بسم الله الرّحمن الرّحیم (ت)
آشنایی (عنوان بحث) با علم (ت) .
------------------------------------
پاورقی :
جونم براتون بگه که چرا امروز زودتر ، از مثلا دیروز ، دست به قلم شدم .
خب ، یکی از شما که رفته بود تو گوشیش ، منم دعوت کرد تو گوشیش ، و اون ضرب العجلو نشون داد ، که خدا کنه ندیده باشه !
... : چی !؟
نگفت هشکی !؟ باشه خودم میگم : چی !؟ البته کی !؟ ندیده باشه دیگه !
خب پاسخ گوش و سه عضو دیگه ی بدن که نیست ! پنجمیه دیگه ! اون ندیده باشه ! یا بهتره ندید بگیره ! حالا یکی بپرسه کی !؟ یعنی چه وقت !؟
خب بازم خودم می پرسم و پاسخم اینه که پیش از پایانش دیگه ! پس کی !؟ بعد اتمامش !؟ اینو من از شما پرسیدم .
... : چرا ندید !؟ مگه میشه !؟ مداریم !؟ که چشم نبینه !؟ یا ببینه ولی ندید بگیره !؟
مثل اینکه گفته نشده ، یا نوشته هم نشده که :
هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم !؟
... : چرا !؟
چرا چی !؟ چرا :
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم !؟
خب برا اینکه :
هفت شهر عشق را عطار گشت
دیگه ! یا چرا :
ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم !؟
در حالیکه :
هفت شهر عشق را عطار گشت !
خب برا اینکه :
... ، در صد قرن چون عطار ناید !
لابد دیگه !
... : نه ! چرا چشمی که می بینه ، نبینه ، و اگرم دید ندید بگیره !
گفتم که ! بعلاوه ما هنوز از بدن ، یا :"پیکر" و شایدم :"هیئت" ش که فارغ ، و فارق التحصل شدیم !؟ که وارد شهر بعدی و مثلا :"حقوق شهروندی" ش بشیم و گفته بشه یا نوشته بشه :"حقّ و حقوق" ش ، اونم :"استاندار" ش !؟ و اونم :"جهانی" ش !؟
اونم :"شهروند" جوان !؟ ی مثل تو گلم !؟ مثل نگارم !
برا من مثل ته تغاری :"آشنا" س و اونم در ایام جوانی ! که هنوز بحث به اون ! ایام که :"تو جیب عقب" گذاشته شده باشه که نرسیده !
... : جاش خالی ! هرچند هوای تهرونم مثل اینجاس !
اینجا !؟
... : نزدیک اینجا !
آهان ! نزدیک اصفهان نصف جهان ، اگر نباشد ... .
-----------------------------------------
الف – گفته شده ، باسوادیم می تونه بگه نوشته شده ، که :"نگار من" در سلام کردن بر کوچکتر از خودشون ، حتی به کودکانم ، پیشی می گرفتن .
همون که حافظ قرآنی گفته :
"نگارمن" به مکتب نرفت و خط ننوشت ، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
ناگفته ، یا نا نوشته نمونه که :"کلمه" و :"ترکیب" های :"تازه" در این بیت ، بجر نگارم ، رو می توانید بروید از :"آشنا" به ایشون بپرسید ! من صاحب نظر نیستم .
فقط اون :"بیت" که گفتم بگردن منه ! خب .
بیتی که نقل شد ، یه علامتی مثل همین پیش از :"یه" که گذاشت داره ، و دو طرف اونو گفتن ، یا نوشتن ، که اسمش یا نامش :"مصرع" هست .
مصرع !؟
خب گفتم که گفتن یا نوشتن دیگه ! به من چه !؟