سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

به وقت شبِ دو (قسمت سوم) :

سلام علیکم

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى . ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

ضمن تبریک روز جمعه ، پیشاپیش سیزده رجب ، روز تولد مولود کعبه رو هم تبریک بگم و بعد برم دنبال بحثی که مطرحه ، البته نه از اون بابی که گفتم بمونه برا ماه مبارک رمضان ان شاءالله .

طرح صورت مسئله (الف) :

مسئله ، هرچندم که بقولی :"کودکانه" به نظر بیاد ، ولی در مراکز آموزشی ، منجمله در ایران و همونطور که در قسمت قبلیم گفتم ، حتی حوزه یا :"مدارس ویژه ی علوم دینی" و حتی شیعی اونم با اون روبروست .

چرا ؟ خب در مراکز آموزشی یکی آموزش میده و مثلا بهش گفته میشه استاد ، خب به کی آموزش میده !؟ مثلا به شاگرد ! و اینم اختصاص به مراکز به اصطلاح رسمیم نداره ! در هر جایی که استادی به شاگردی آموزش میده ، حالا هرچیم که آموزش داده بشه فرقی نداره ، مسئله دوتاس ! یکی مربوط میشه به استاد و یکیم مربوطه به شاگرد .

مسئله ای که اول می خوام مطرح کنم دومی اونه ! که اگه استاد بگه مشکلی با اون نداره ! ولی شاگرد باهاش سر و کار داره ! و اونم اینه که چیزی که شاگرد با اون روبروست گفته یا نوشته ی استاده ! که در مقابلش گوش و چشم داره ! حالا دیگه چی داره !؟ مشکل بعدی اونه ! فعلا مسئله اینه که گوش یا چشم شاگرد ، نه هردوش ! بلکه یکی از ایندو رو کی داره !؟

آیا قبل از رسیدن حرف (ب) استاد به یکی از ایندو !؟ یا بعدش !؟

بعبارت دیگه ما ! قبل از رسیدن یه حرفی به مثلا گوشمون گوش داریم !؟ و برا شنیدنش !؟ یا مثل یه صدایی که بگوش میرسه ، وقتی اون حرف بگوشمون خورد پی به داشتن گوش می بریم !؟

مشکل یا مسئله ای که محل بحثه ! که گفتم می خوام امسال ازش حرف بزنم ! اینه که خب فرض کنیم بعد رسیدن یه صدایی ، مثل حرف استاد که من با این کار دارم و گفتم مراکز آموزشی با این مشکل یا مسئله روبرو هستن ، که حرف دوم استاد چی !؟ مگر اینکه بقولی گفته شود :

حرف دگر یاد نداد استادم !

چراکه اگه با حرف نخست شاگرد به داشتن گوش پی نبرد ! خب با حرف دوم ، سوم ووو هم چرا پی ببرد !؟ که گوش داره برا شنیدن حرف استاد !؟

واگر با حرف نخست متوجه این شد که گوش داره ، خب حالا به حرف دوم گوش میده !؟ یا بازم مثل حرف نخسته !؟ قبلا گفتم که این :"دو" با هم فرق داره ! یکی مثل بقول مرحوم علامه که نقل شد ، عبارته از :

افتادن چشم

و دیگری عبارته از بچشم اومدن ، مثل به گوش خوردن یا بگوش رسیدن ! که مرحوم علامه هم بین ایندو فرق نذاشتن ! بعبارت دیگه همونطور که :

برا نخستین بار چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و مثلا یه سیاهی دیدیم

بار دومم ، البته پس از :"بایگانی" اولی ، بازم گویا برا نخستین بار چشم ما افتاده به اندام جهان خارج و مثلا یه سفیدی دیدیم ! و اینم مثل همون اولی به "بایگانی " سپردیم ! حالا کدوم بایگانی !؟

پرسش چی بود !؟ بعبارت دیگه صورت مسئله چی بود !؟ این نبود :

آیا فبل از رسیدن حرف استاد به یکی از ایندو !؟ یا بعدش !؟

بعبارت دیگه :

آیا قبل از سپردن حرف به بایگانی !؟ یا بعدش !؟

خب ! مراکز علمی ! دینا که سهله ! حمهوری اسلامی ایران و حتی حوزه ی اونم ! چه پاسخی داره !

پس مسئله نه تنها بقولی "کودکانه" نیست ! بلکه کدوم مرکز آموزشی می تونه ادعای آموزش دادن رو داشته باشه ! وقتی برا این مسئله پاسخی نداده باشه ! یا برا این مشکل راه حلی نداشته باشه !

در مراکز آموزشی دنیا ! و پیروان اونا در حمهوری اسلامی ایرانم ! پاسخ اینه :

که بایگانی نداریم ! و فرض می کنیم که داریم ! منتها خالیشو ! تهیشو ! صفرشو ! اونم :"دیجیتال" شو ! نه اینکه حتی با نخستین حرف استاد داریم !

چه رسه به مثلا افتادن مثلا چشم به حرف استاد ! یا گوش دادنش ! بایگانیش که گفتم بعد :"حواس جمعی" و حتی جمعی به چشم یا گوش و یا یکی دیگر از اعضای حسیه ! ولو اینکه مثلا بگوش رسیده :"دو" حرفم باشه !

و فعلا وارد مشکل دیگر مراکز آموزشی نشدم ! که اگه برا مثلا دیدنیا چشم داریم ، و یا برا مثلا شنیدنیا گوش داریم ، و همینطور دیگر اعضای حسی رو هم برا دیگر حواس ، خب بقول یکی از شاگران آقا اباعبدالله امام ششم علیه السلام ، برا حواس پنجگانه چی داریم !؟

حالا با مراکز آموزشی دنیا کاری ندارم ! ولی مراکز آموزشی جمهوری اسلامی و اونم شیعه و :"جعفری" اون چی !؟ که گیریم چشش افتاد به اندام جهان خارج ، و نه اینم که یه چیزی به چشش اومده باشه ! بلکه :"نزولی" و ماه رمضانی اون ! و بعدشم دید ! بعد چی !؟ آیا سپرد به بایگانی !؟

چی رو !؟ یه چیزو !؟ یا :"سه" چیزو !؟ آیا فقط یه چیزو در جهان خارج ! (پ) ؟ یا چشم افتاده به اونم ! حالا سومی ایندو هم بمونه !؟ اونم مثلا :"چشم افتاد" ن ! و نزول اونم ! و بدون چهارمیشونم ! حتی :"بار دوم" م !

خب ! روز پدرم تبریک میگم ! البته نه به اونایی که مثلا کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها" رِ به فارسی یا بقول شعار امسال به :"ایرانی" برگردونده و چاپ و منتشر کردن برا مراکز آموزشی ! و توش اومده :

پدر نداریم !

-----------------------------------

الف : منظورم همون مشکله ، که گفته شده :

مشکلی در جمهوری اسلامی ایران نیست که راه حل نداشته باشه !

در حالیکه مشکل یا مسئله ای که جمهوری اسلامی ایرانم با اون روبروست ، حتی براش روشن نیست که مسئله دوتاس ! و ان شاءالله در ماه مبارک رمضان به اولی ! اونم می پردازم !

صورت مسئله ی فعلی دومی اونه !

ب : ولو یه حرف ! البته "حرفِ استاد" ! که با حرفِ مثلا شاگرد فرق داره ! (دقت بفرمایید) مگه اینکه حرف ، گوینده نداشته باشه ! نه اینکه گوینده ی اون روشن نباشه ها !

پ : دقت بفرمایید که یه چیز با یه چیز در جهان خارجم فرق داره ! همونطور که در جهان خارجم با در جهان داخل فرق داره ! (دقت بفرمایید) مگه اینکه یه چیزم در کجا نداشته باشه ! نه اینکه جاش روشن نباشه ها ! 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :157
بازدید دیروز :283
کل بازدید : 1314235
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ