سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم

اول اجازه بفرمایید مطلبی را یکی از عزیزان نوشته اند ببینیم ، مطلب از این قرار است :

مسافر (دوشنبه 11/9/1387 ساعتِ 11:44 صبح )

سلام جناب یزدی...

داخل اندیشه 11 از آنور آب گفتید و بنا بر فراگیری... دانش آموز یا دانشجو بودن... به نظر من مهم اینه که فراگیری چه چیزی باشه و بنای اون منجر به چه بنای فکر ی در آدم می شه ( البته با توجه به مقصود)....یعنی یه آدم صفریکی مثل من می ره اونجا که یک و صفر توی یه زمینه ای بشه البته باز هم با توجه به همان... راستش من که خیلی دوست دارم همه ور آب دنیا رو ببینم و دور تر ها هم باغچه ام حفظ کنم و فراگیری جدید ی باعث فراموشی مبناهام نشه... جوابش سخته که چرا حالا آنور آب، گرچه رفتنش خیلی آسون تره... البته صرفا فقط دانش دانشگاهی نیست بلکه دانش فرهنگها، دانش دیدگاهها، دانش نوع فکر کردن ها و کلی فراگیری دیگه رو هم شامل می شه و و و و مثل همان بیایید دیارمان ایران را هم سراسر مدرسه کنیم که هر کدومش در دیگری است..... فرصت و سعادت شد و چشممان به چشم انداختن منتهی شد. پس تهی نبودیم و با این اندوختن هم پر پر نخواهیم شد....مجموعه.......

شاد و موفق باشید.

rouberou@yahoo.com

rooberoo.ParsiBlog.com

خب ، علیکم السلام مسافر عزیز و گرامی که بنا را بر سلام گذاشته اند و مقصود هم روشن است ، فقط امیدوارم که یکی به یکی سلام داده باشد .

بله فکر می کنم همه دوست دارند دیدنی را ببینند و دوست هم ندارند که این باعث ندید گرفتن دیده شده ای بشود و بعبارت دیگر خود را فراموش کنند مثل مثلا بعضی که وقتی اونور آب می روند گذشته ی خود را فراموش می کنند .

البته مقصود بنده از اونور آب فقط به اصطلاح خارج از ایران و مثلا غرب یا شرق نیست ، مثل مثلا آمریکا و ژاپن ، چراکه همانطور که فرموده شده ، آنجا که : "هرکدومش در دیگریست " ما در ایران هم به اصطلاح در استانی از آن قرار داریم و در شهری از شهرهایش و در محلی ووو ، و همانطور که در نوشته ی قبلی بعرض رسید نزدیگتر از این هم هست این ور اب ، باغچه ووو .

اصلا عرض بنده این است که ما خود را فراموش نکنیم و اندیشه ی دینی هم اینکه خود خدایی را فراموش نکنیم ، کجا ؟ آونور خود .

ببینید ، مثلا در همان فرمایش مرحوم علامه که فرموده اند :

نخستین بار که چشم ما افتاد به اونور آب ... .

آیا از ما خبری هست ؟ برای همین عرض کردم که بقول ما ترکها چرا راه دور برویم و ببینیم در مثلا مدرسه چه خبر ؟ چراکه مسئله اینست که از ما چه خبر ؟ مثلا در همین فرمایش مرحوم علامه ؟

آیا تهی نیست این ما ؟ که ایشان می فرمایند ؟

و آیا با افتادن چشمش به مثلا یک سیاهی بعنوان مثال ، پر نشد از سیاهی ؟ پر پر را عرض می کنم و بعبارت بهتر صمد صمد را عرض می کنم ؟

همین جاست که نطفه ی دانش دانشهای امروزی اعم از بقول شما دانشگاهی هم بسته می شود .

ای عزیز ! حرف اینست که ما تهیست و از اونور آب پر می شود !؟ چه در دانشگاه و چه در حوزه ی ما هم ، چه رسد به دانشگاه و حوزه ی اونور آب به اصطلاح .

حرف منطق قدیم و جدیدش جز این نیست ، اینست عرض بنده .

بسم الله الرحمن الرحیم ، قل هو الله احد ، الله الصمد ( بقول آقا امام حسین علیه السلام : یعنی : ) لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفوا احد .

و آقا باقر العلوم ! می فرماید : اگر بود کسی تمام علوم را از صمد برایش می گفتم ، حالا صمد اولین مثلا چشم انداز ماست و علوم یا دانشها بقول شما : "هرکدومش در دیگری " از آن ؟

ای عزیز ! آیا خبر دارید که صمد منطق قدیم ارسطویی حرف اولش می باشد که عبارتست از " ایجاب و سلب " ش ؟ و منطق جدید این چیه رایانه ای هم " صفر یک " ش ؟ و این چیه متد دیگر علوم هم چه دانشگاهی و چه حوزوی همین مثبت و منفی یا منفی و مثبت به اصطلاح آنان ؟

خب ببینید ، مگر نفرموده اید که : دوست دارید ... ؟

عرض بنده اینست که شما می بینید و دیده شده هرچه که باشد دیده شده ی شماست همچنان که خدا ما را می بیند .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :154
بازدید دیروز :210
کل بازدید : 1314687
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ