سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم

خب از کار و بار فاصله بگیریم و برویم سر بحثی که داشتیم ، بحث اندیشه ی نو را عرض می کنم ، البته هرچند بالای سرمان آسمانیست ولی ما رو زمین زندگی می کنیم ، یعنی تا عضوی خاکی داریم به آب و نان و منجمله مسکن یا محلی برای سکونت نیاز دارد این جسم خاکی ، حالا آیا می شود در نهادی از نهادهای جامعه ی مدنی حتی جمهوری اسلامی ایران هم ساکن بود ؟ یا زمین خداهم جدا از آسمانش نیست ؟ بماند .

خب اول جمعه را خدمت شما تبریک عرض کنم تا یادم نرفته بعد پیگیر بحث باشیم .

فکر و تفکر یا اندیشه و اندیشیدن :

در این چیه وبلاگ وزین لبگزه دیدم که بین ایندو فرق چندانی نگذاشته اند ، چراکه بحث از اندیشه ی مثلا اصلاح این چیه الگوی مصرف که در آنجا به آن پرداخته شده فرق دارد با اندیشیدن به این اندیشه .

راهکار این دو هم با هم فرق دارد ، چراکه برای داشتن اندیشه ای مثل همین که مقام معظم رهبری برای اولین سال دهه ی پیشرفت و عدالت عنوان فرمودنده اند یک راهش اینست که پیرو ایشانیم و فرموده ی ایشان موجب پیدایش این اندیشه می شود ، یک وقت هم این چنین نیست یا فقط به پیروی از ایشان نیست بلکه حرف حرف خودمان هم هست ، یعنی این اندیشه برای ما هم پیدا شده حالا چه از راه زمین و چه از طریق آسمانیش مثل همین که مقام ولایت پیش پای ما گذاشته باشد .

همینجاست که بعضی تشکیل همایش ها و این چیه سمینارها ووو را بی فایده یا کم فایده گفته اند ، در حالیکه اگر مقصود پیدا شدن فکر یا اندیشه ای می باشد اصلا راهش همین حرف زدنهاست ، یعنی وقتی فکری یا اندیشه ای برایمان که مابین آسمان و زمین قرار داریم پیش نیامده باشد ، نه تنها راهکارش طرح آن از طرف یکی است که فکر یا اندیشه اش برایش پیدا شده بلکه برای هرچه پیدا شدنش تا وحدت اندیشه نیاز به نزدیک شدن به آنست .

پس بزعم بعضی تا یکی شدن اندیشه بیکاری کار و بار ما نیست ، یعنی بی حرفی ، همچنانکه پس از حرفش هم کارمان انتظار دست بکار شدن یکی دیگر نیست که بحرف ما جامه ی عمل بپوشاند ، چراکه حرف او با حرف ما فرق دارد و عملش هم متناسب با حرف خودش می باشد و برخواسته از حرف خودش ، حالا بر خواسته بقول استاد شهید مرتضی مطهری ؟ یا بقول دیگر با واسطه ؟ ویا بواسطه ؟ ووو ؟ بماند .

فعلا همینقدر می خواهم عرض کنم که نه تنها هر اقدامی که برای بعنوان مثال همین اندیشه ی اصلاح این چیه الگوی مصرف انجام می گیرد بقول استاد شهید از کوزه همان تراویده که دراوست ونه در مقایسه با مخزن دیگری حتی در خانه چه رسد به در محل و شهر دیارمان ایران ، بلکه در جای خودش قابل ارزیابیست ، بلکه فرق اندیشه با اندیشیدن که موضوع بحث فعلی ماست خلاصه اش اینست که وقتی یک حرف یا اندیشه ای مطرح می شود ما موضع : فاستمعوا له و ... ، داریم ، البته نه اینکه بقول بعضی ما حرف نمی زنیم ، بلکه راهکارش دستکم شنیدن حرف است ، ولو بقول بعضی که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستند بی حرف هم نباشیم .

ولی برای فکر کردن یا اندیشیدن حرف یا اندیشه ای داریم ، ولو مسموعش که یا از طریق اعضای حسی حاصل شده و یا به دلمان افتاده که پس از یادآوریش از حافظه به آن فکر می کنیم ، و یا آسمانی است ، یعنی بحکم عقل یا خردمان بفکرش می افتیم ، مثل همین که عقل حکم می کند به فرموده ی مقام ولایت بیندیشیم .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، عسق ، ... ، وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ، ... .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :155
بازدید دیروز :539
کل بازدید : 1309860
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ