سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم

پیشگفتار :

شکر خدا که باران رحمتش شامل حال شد و کار را تعطیل کردیم و فرصتی دست داد که خدمت شما عزیزان برسم و ببینیم چه گفتیم و چه می خواهیم گفت ؟

عرض شد که اندیشه ی نو اندیشه ای بروز است و پرسش این شد که آیا اندیشه ای داریم که مثل این چیه تئوریها یا نظریه های علمی هراز چند بروز نشود ؟ بعبارت ساده تر رو دستش اندیشه ای نیاید ؟ بلکه یکبار برای همیشه بروز باشد ؟ و در پاسخ عرض شد که آری !

بعنوان مثال مثلا همین منطق یا این چیه متد فکر یا اندیشه که گفته شده منطق ارسطویی که سبقه ی پیش از میلاد دارد و سالها روش تحقیق بوده ، بلکه هنوز هم به قوت خود باقیست مثلا در حوزه و علوم انسانی دانشگاهی ، این منطق را منطق ریاضی در قرون اخیر بروز کرده ، یعنی روش منطق ریاضی خود را جایگزین آن می داند ، و مستحضرید و عرض شده که اخیرا منطق این چیه فازی هم می خواهد جای منطق ریاضی را هم بگیرد ، شاید برای بعضی ها گرفته باشد و حکم هم حکم بر اساس آن باشد برایشان .

حالا کاری نداریم که این منطق ها یا هر حرف و اندیشه ای نو در جهت تکمیل حرف و اندیشه ی قبلی باشد یا مثلا مثل همین منطق ریاضی باشد که عرض شد گفته شده اصلا منطق ارسطویی را منطق بحساب نمی آورد یا دستکم باب معرفت یا شناختش را بحث و کاوشی منطقی محسوب نمی نماید ، در حالیکه عرض شد خود باب مجموعه ها یی دارد مثل همان باب معرفت ارسطویی .

همین جا بد نیست ، خصوصا برای طالب علم یا جوینده ی دانش چه حوزوی و چه دانشگاهی یادآور شد که اینها در حالی رخ می دهد که عرض شد بعضا برایشان حکم آنست که این منطقها حکم می کنند و بعبارت دیگر گویا به آنها ایمان دارند !؟ در حالیکه بقول ملای رومی : هرنفس نو می شود ( این مثلا منطقها ) و ما _ بی خبر از نوشدن اندر بقا .

ایمان :

از مومن ، حالا به خدا یا هر چیزی ، که خود را در امان می بیند همین انتظار می رود که حکم حکم آن باشد که به آن ایمان دارد ، یعنی همانطور که هرکه به خدا ایمان داشته باشد : ... إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ ، هرکه هم به یکی یا چیزی ایمان داشته باشد هر چه آن حکم کند مورد قبولش می باشد ، حالا چه آن مثلا یک شخص مثلا سیاسی باشد مثل مثلا همین که در این ایام بعضی دنباله رو اصولگرایش هستند . بعضی هم اصلاحطلبش ، و چه شخص علمی مثل مثلا استادی در حوزه یا دانشگاه ، و چه یک حرف یا نظریه ای مثل مثلا همان منطقها که گفته شد .

منتها چیزی که لازم به تذکر است همانست که عرض شد ، که متعلق ایمان یعنی آنکه ایمان به آن آورده می شود خودش در امان باشد از بروز شدن ، البته اگر مثلا شخصی یا حرفی و اندیشه ای در راستای یکی که خود در امان است باشد ایرادی ندارد که به آن ایمان داشت ، مثل مثلا آنکه پیرو خدای مومن است و یا مثلا حرف و اندیشه ای که خدایی باشد

خب وقتی هم که یکی به کسی یا چیزی ایمان داشته باشد چنین نیست که فقط به حکمی از احکامش تن دهد ، و حتی یک حکمش را هم ندید بگیرد ، حتی به موردی از لوازم این تن دان هم تن ندهد ، یعنی در آن مورد خود را در امان نبیند .

نا گفته نماند که این مانع آن نمی شود که در مقابل افکار و اندیشه ها و حتی مدعی بروز بودشان متوقف شویم و ندید بگیریم ، چراکه اول اینکه هرچه از دوست رسد نیکوست و در ثانی خب این ندید گرفتن هم می تواند مصداقی از ندید گرفتن چیزی باشد که هر چه هست از اوست ، خلاصه اصل بر حرمت نیست و به اصطلاح یک نظر که اشکالی ندارد و در واقع چشم بستن از چیزی هم پس از نگاهی به آنست .

خب فعلا ، بعبارت دیگر تا بارانی دیگر فعلا خدا نگهدار .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :446
بازدید دیروز :501
کل بازدید : 1311246
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ