سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم

گفتیم وقتی مثلا چشم ما می افتد به چیزی ، مثلا به همین سیاهه ی عرایض بنده ، و پرسش این باشد که آیا چشم ما هم حرفی مثل آن چیز دارد ؟ آیا پاسخ همانست که گفته شده ما و منجمله چشم مایی در کار نیست ؟ و آیا در صورت فاقد نبودن فاقد حرفی است ؟

و بعد هم گفتیم که نه تنها چشمی داریم که افتاده به آن چیز بلکه بی حرف هم نیست ، مثلا همانکه مرحوم مطهری در پاورقیهای فرمایشات مرحوم علامه در این زمینه فرموده بودند که عبارت بود از ( ایجاب و سلب ) که عرض شد امروزه بجایش گفته می شود (صفریک ) .

خب روشن است که این حرف ، چه به شکل قدیم و چه به شکل جدیدش و همینطور اشکال نو و بروزترش مثل همین که از آن تعبیر به فازی می شود ، با مثلا افتادن چشم ما به چیزی پیدا نشده بلکه همانطور که به عرض رسید پیشگفتاریست که به ما نسبت داده می شود .

البته عرض شده که این پیشگفتار را که گویا ما داریم پس از آنست که مثلا همان چشم ما برای بار دیگر به چیز دیگری مثلا مثل همان سیاهی به یک سفیدی هم افتاده باشد و در مقام مقایسه ی ایندو ما چنین پیشگفتاری را داریم هرچند که دیدیم مرحوم مطهری می فرمایند که لازم نیست ما دو دوچیز را باهم مقایسه کنیم ، بلکه یک چیزرا باخودش هم می توان مقایسه کرد ، ولابد هم در این مقایسه باز پیشگفتارش همان دو رقمیست که عرض شد ؟

خب ، امیدوارم که روشن باشد که بحث یا کاوشمان چیست ؟

پس بحث اینست که وقتی مثلا چشم ما می افتد به چیزی آیا چشمی در کارست ؟ و حرفی هم دارد ؟ همانطور که یک چیزی در کارست و حرفش هم اینست که من مثلا یک سیاهی هستم .

مسلما وقتی مثلا مرحوم علامه می فرمایند : برای نخستین بار که مثلا چشم ما افتاد به چیزی ... ، یک چیزی جز آن چیزی که چشم به آن افتاده هم مطرح شده که همین چشم است ، پس ما در مسئله ی اول فعلا بحثی نداریم ، هرچند فقط مثلا چشم را مطرح نفرموده باشند ، چراکه دیدیم حس بینایی چشم را هم به میان کشیده اند ووو که پیشگفتاریست علاوه بر آن پیشگفتار دو رقمی که به ما نسبت داده شده .

یعنی حرف از ما فقط این نیست که یک حرفی داریم ولو در مقام مقایسه ی دو چیزی که مثلا چشم ما افتاده به آندو ، بلکه خود ما هم فقط مثلا چشم و دیگر اعضای حسی هم نیست ، بلکه حواسی هم داریم و دیگر چیزهایی هم مثل مثلا همان که پس از حس ان چیزی که چشم ما به آن افتاده بود آنرا از حس بقول ایشان تجرید از حس می کند و بعد ش بایگانی هم داریم ، که حالا ما با این حرفهایی که از ما زده می شود کاری نداریم ، چراکه پیش از این عرض شد که ما به بایگانی یا حافظه هم ختم نشده ایم که امروزه در پی کشف ان گفته شود عبارتست از : ( صفریک ) و بتازگی هم کشف شده باشد که محدود به سیاه و سفید بودن چیزها نیست بلکه گویا محدوده ای ندارد که بعنوان این چیه منطق فازی دارد مثل گذشته درمراکز علمی ما برای خودش جا باز می کند و مثلا دیدیم که جناب آقای محمد تقی مصباح یزدی هم برایش ورودش آیه و روایت هم می آورند ، که مانعی هم ندارد چراکه گفتیم یک نظر که مانعی ندارد .

خب ، تا اینجا فقط می ماند که آیا مثلا چشم هم مثل همان سیاهی ، یا سفیدی و یا هر چیز دیگری که چشم به آن افتاده حرفی برای گفتن دارد ؟ تا بعد ببینیم که در این صورت این حرف هم مثل حرف دورقمی منطق قدیم و جدیدش که به ما نسبت داده می شود پیشگفتاریست ؟

خب ضمن اینکه امیدوارم محل بحث روشن شده باشد تا فرصت بعدی فعلا خدا نگهدار .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :240
بازدید دیروز :501
کل بازدید : 1311040
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ