سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم .

امروز صبح که باران لطیف بهاری ما را از رفتن سرکار بازداشت گفتم از فرصت استفاده کنم و به خدمت شما عزیزان برسم ، یعنی یه سر هم به این چیه کافی نت بزنم .

خصوصا وقتی که بنده زاده هم خبر آورد باشد که بازهم آقا ( سیدمحمد رضا ) ی عزیزمان بزرگواری فرموده باشند ، الحمد لله رب ال ( عالم ) ین که مثل سابق فعال شده اند و موجب خوشحالی .

حالا ( ماکه باشیم که بر آن خاطر ) سید اولاد پیامبر اعظم صل الله علیه و اله و سلم ( گذریم ) ؟ این را می شود از آقا مسعود عزیز پرسید که فرموده اند : بروید وبلاگ لبگزه برای شفاعت ... .

بنده زاده پرسش آقا سید را هم که عبارت بود از : ارایت الذی ینهی ، عبدا اذا صلی ؟ برایم یادداشت کرده بود .

حالا مراد از بازدارنده در : (جهان خارج ) ؟ یا عالم دیگرش ؟ بماند ، : ( چراکه ) ما فعلا با همین : ( ما ) کار داریم ، و مثلا تعلیمات مدنی جامعه ی مدنی هم برا ی همین ( ما ) گفته می شود ، ولو اینکه ما را بعنوان یک شهروند در کلاس درس ثبت نام کرده باشد و کاری هم حتی به خانواده ی ما هم نداشته باشد ، چه رسد به جماعت محل و جمعه ی شهر و دیارمان که پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم تعلیممان داده اند .

ولی پیش از این پرسش مسئله این بود که : الم یعلم بان الله یری ؟ که مثلا تعلیم و تربیت را کدام بدست گرفته ؟ حتی در جمهوری اسلامی ایران هم ؟ خب چه مانعی دارد که : ( چشم ما ) بیفتد به کتب آموزشی تعلیمات مدنی یا اجتماعی ما ؟ هر چند همان شهروندی ( بنده ) بقدر کافی گویاست که ما را از خود ما هم بازمیدارد .

خب برویم سر اصل مطلب ، کجای ما بودیم ؟

برای اینکه ( قصه گو ) ی عزیزمان هم گلایه ای نداشته باشند ، بجای اینکه ( چشم ما ) افتاده باشد به : ( یک سیاهی ) مثل مثلا : انه فکر وقدر ، بعد چشم هم حس و بقول مرحوم علامه : ( تجرید ) و بایگانی ، و باز چشم ما افتاده باشد به : ( یک سفیدی ) که بقول استاد شهید بشود مقایسه کرد ، بجای این برای بار : ( اول ) چشم افتاده باشد به : ( تقلید ) و برای بار دیگر به یکی که : ( بشه از تقلید کرد ) .

خب ، مسئله ی دیگر اینست که در سفر حالا بار ( دوم ) هم مثلا بایگانی یا حافظه ای نداریم ؟ یا : ( مع ) یا بقول خودمان ( با ) آن آخرش چشم ما می افتد به یکی دیگر ؟ هر چند : ( نخستین بار ) هم چشم ما مثلا بی حس بی حس که نبود ! بود ؟

( چراکه ) فرق دارد مثلا مایی که برای ( نخستین بار ) چشمش افتاده باشد به مثلا همان که در کتب تعلیمات اجتماعی به چشم می آید ، با مایی که حافظه ای از تعلیمات نبوی داشته باشد و با آن رفته باشد سراغ نوشته های آن کتابهای آموزشی که : علم الانسان مالم یعلم .

همانطور که با : ( اقرا ) بسم ربک الذی خلق ،... ، فرق دارد : ( اقرا ) و ربک الاکرم ، ... .

در این زمینه هم بد نیست ذکر خیری کرده باشیم بازهم از استاد شهید که مطلبی دارند در جریان مقایسه ی بقول ایشان سید جمال و اقبال ، یا بقول دیگر اقبال و سید جمال ، که می فرمایند زبان اول و دوم این دو با هم فرق دارد ، زبان اول یکی زبان دوم دیگریست ، بعبارت دیگر تعلیمات اول یکی تعلیمات دوم دیگریست ، یعنی چه ؟ یعنی با اولی دومی یاد گرفته می شود .

حالا ما هم همینطور ، فرق دارد مایی که مثلا ( تقلید ) را در بایگانی دارد و با تقلید برود سراغ یکی دیگر که : ازش بشه تقلید کرد .

جناب ( دکتر غریب ) عزیز هم می خواهند همین را بفرمایند که : با تقلید نمی شود تقلید کرد ، منتها ایشان گویا همان بار اول می خواهند هم تقلید را به بایگانی سپرده باشند و هم غیر آن ، مثلا : ( اکتیوی ) را که ( قصه گو ) ی عزیز منتظر آن هستند .

ناگفته نماند که اگر مقصود ( قصه گو ) ی عزیز هم از : از کی میشه تقلید کرد ، این باشد که : ازکی نمیشه تقلید کرد ، را هم در نظر داشته باشند ، با جناب ( دکتر ) عزیز اختلاف نظر ندارند ، در بار اول را عرض می کنم .

حالا ببینیم این عزیزان ویا دیگر همکفرانمان چه می فرمایند .

راستی ، از جمهوری اسلامی چه خبر ؟ اول جمهوری و دوم اسلامی را عرض می کنم ، و از انتخاباتش چه خبر ؟ انتخاب نماینده ی محل را عرض می کنم ، و آیا نوبت به انتخابات انتخاب نماینده ی خانواده هم رسیده ؟ به انتخاب نماینده : ( ما ) چی ؟ که مثلا چشم رای می آورد یا مثلا حس و یا ... ؟


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :392
بازدید دیروز :539
کل بازدید : 1310097
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ