سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم .

    سند چشم انداز که بگوشتان خورده ، حالا کی و چه وقت گوش یا بقول مرحوم علامه مثلا چشم ما بر آن افتاد ، بماند.

    با سندیت آن کاری نداریم ، : ( چراکه ) شاید یکی از ما ، حالا تحت عنوان یکی از جمهوری اسلامی ، یا ملت ایران و همین خانواده ای که ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران عنوان فرمودند ، همبستگی و مشارکتی در تهیه و تنظیم آن نداشته باشیم !؟

    ( چراکه ) مقصود اینست که این عبارت در شکل یا قالب یک کلمه وقتی بار اول ، بقول مثلا قصه گوی عزیز ، یا همان نخستین بار بقول مرحوم علامه ، به چشم یا مثلا گوشمان که رسیده باشد ، خب دیگر چه ؟

    تازه همین هم وقتی بحساب می آید که پس از این یا با پشت صحنه ی بچشم یا مثلا بگوش رسیده همگام شد ، و یا سکوت کرد تا ببینیم چه می شود .

    بعبارت دیگر دید که پشت صحنه ی آن ، چشم انداز را عرض می کنم ، مثل اطاق فکر ، اطاق دیدی در کار بوده ، حالا هست و خواهد بود ش هم که می طلبد این چیه شیفت تمام وقت دید و دیدن ما را ، هر چند که این خداست که لا تاخذه سنه ولانوم ، و له مافی السموات والارض ، آری ، به اذن او مراقبت چشم ، گوش ووو ما هم می تواند داشته باشد .

    حالا فرقی هم نمی کند که بجای سند چشم انداز ، مثلا اکتیوی که عرض شد مثلا بگوش رسیده باشد و یا مثلا تقلیدی که موضوع بحث شده .

    ولی ، اگر مثل مثلا مرحوم علامه گفته شود که مثلا یک سیاهی دیدیم ، بعد هم علاوه بر بینایی حس را هم پیش کشیده ووو ، می شود مثل همان قضیه ی الف و بعدشم ب ، پ ووو ، که در اظهار نظری آمده .

    حالا بماند که بقول شهید مطهری ، که بزرگداشت سالروز شهادتشان را داشتیم ، ما ذهن و منجمله حافظه هم نداشتیم که مثلا یک سیاهی را در آن بایگانی کرده باشیم .

    خب ، امیدوارم نه تنها بفرموده ی برادر عزیزمان جناب راغب ( حکمت تازیانه ) عمل کرده باشیم ، بلکه چشم یا گوشم نیز پذیرای فرمایشی باشد که هریک از شما عزیزان بفرماید و بهره مند شوم انشاءالله تعالی .

فعلا خدا نگهدار .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :398
بازدید دیروز :539
کل بازدید : 1310103
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ