سفارش تبلیغ
صبا ویژن

    یا ایهاالمزمل ، قم اللیل الا قلیلا ، نصفه اوانقص منه قلیلا ، او زد علیه و ... ، ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی ... .

سلام علیکم وعلیکم السلام مسافر عزیز ، یکی از این 6 میلیارد .

وقتی بنده زاده ( یاد ) داشت فرمایشات شما را پیش رویم گذاشت خیلی خوشحال شدم که بحث را پیگیری می فرمایید .

پیش از شما می خواستم پاسخگوی ( پسر کله شق ) باشم که امر فرموده اند :

... کمی واضح بنویسیم .

که دیدم شما هم مثل ایشان فرموده اید :

... این مبانی اندیشه چیه ؟

هیچی ، چیزی مثل فرمایش شما و ایشان ، بهمین واضحی .

حالا چرا بقول شما : یه دفعه پیچیده شد ؟ مسئله ای دیگرست .

اما چرا : فکرتان زیاد قد نمی دهد ؟

یا : دو باره همه چی را قاطی کردید ؟

ووو ، از جمله : دیگه چیزی به ذهن تان نمی آید ؟

شاید برای مثلا همین باشد که آیا به فکرتان نمی آید یا ذهن تان ؟ و شایدم عقلتان ؟

آخه تو اتوبان اندیشه گفته شده که : منطق آلتی قانونیست که فکر را از خطا نگاه می دارد و ، بله وهمینطور برای ذهن و عقل هم گفته شده که مثلا ذهن را هم از خطا و خطای اندیشه هم باز می دارد .

یعنی شاید برای این باشد که وقتی عقل فکر را مأمور به یادآوری از حافظه می کند ، مأمور به محشور کردن واضح و غیر واضح یا بقول شما پیچیده و غیر پیچیده هم کرده باشد ، نه اینکه : ... ، یستمعون القول و یتبعون الاحسنه ... .

البته شاید هم ناشی از این باشد که عقل ( دو رقم ) فکر را مأمور به این کار کرده باشد .

: ( چراکه ) فرض عقل ( دورقمی ) را با توجه به فرمایشات شما دیگر نمی شود پیش کشید ، ( جراکه ) در فرمایشات شما آمده :

... که این مسایل مشابه رو هم باید از طریق یاد آوری از حافظه بیارم بیرون و بعد تجزیه و ترکیب و تجرید و تعمیم کنم تا بصورت اندیشه ی کنونی دربیاد و از طریق تایید عقل یا خرد به نتیجه ای برسه.....

مقصودم بقول رسول الله صل الله علیه واله و سلم : رسول الله ، یعنی عقل است که مهر تایید را بدستش داده اید ، بعبارت دیگر تو جاده خاکی زدید ، آخه تو اتوبان که منم میرانم ، اجرتان با رسول الله اعظم .  

امشب پیش از اینکه بیایم به این چیه کافی نت سخنرانی برادر حسن رحیم پور ازغدی را از تلویزیون گوش می دادم که رسول اللهی عقل را در میان فرمایشاتشان داشتند ، ولی ایشان هم حرف از محشور شدن ( دورقمی ) عقاید یا ( دورقمی ) محشور شدنشان زدند .

چراکه هر چند ما در آن دنیا با عقایدمان محشور می شویم ولی آیا عقاید یعنی حداکثر ( دو رقم ) ؟ مثل همین که مثلا در منطق جدید اندیشه گفته می شود که ( حداقل ) دورقمست ؟ ( صفر یک ) را عرض می کنم که بروز همان ( مثبت و منفی ) منطق قدیمست .

آری ، شما در مراجعه به حافظه ، حالا عرایض بنده باشد یا دیگری فرقی نمی کند ، مثبت و منفی یا صفریکش را احظار می فرمایید ، ولی ( جمعی ) این یا هر حرفی از بنده یا دیگری را هم ، و نه بقول مثلا مرحوم علامه اول سیاهی ، یا واضح و یا بقول شما مثلا پیچیده اش را و  بعد هم رقم دیگرش مثل سفیدی مرحوم علامه و غیر واضح و یا بقول شما غیر پیچیده اش را .

البته در نخستین مراجعه را عرض می کنم ، مثل نخستین اندیشه که فرموده اید :

... چیه ؟

واضح است که نخستین قولی هم که به حافظه سپرده می شود نیز ( دو رقمی ) نیست ، مگر اینکه مراد از مثلا صفرش حافظه ی ما باشد و ( یک ) چیزی به آن سپرده شود یا همانطور که گفته می شود همین ( صفر ) یک چیزی باشد .

که امیدوارم کله شق تر این حرفها باشید که این حرفها تو کت شما برود .

بگذریم ، نفرمودید کی مثلا به حافظه مراجعه کرد ؟ برای محشور کردنش یا یادآوریش را عرض می کنم که در ( ترتیبها ) مثل استاد شهید مرتضی مطهری که پیش این عرض شده ، بعدش دست به تجزیه و ترکیب و تجرید و تعمیم هم زد ؟

آخه وقتی مثلا مرحوم علامه فرموده بودند : نخستین بار که چشم ما ... ، این ما فرق دارد با مثلا مراجعه ی ( ما ) به حافظه ، : ( چراکه ) واضح است که مراد از چشم ما چشم بینایی و مراجعه کننده به حافظه هم یادآوریست .

حالا مثلا تجزیه و ترکیب کننده کیست ؟ برایم شنیدنیست .

با امید به بازهم پیگیری مطلب و عرض تبریک امروز جمعه ، فعلا خدا نگهدار .

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :221
بازدید دیروز :539
کل بازدید : 1309926
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ