سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

... انه فکر و قدر ... علیها تسعه عشر ... .

ضمن عرض ادب و سلام عرض شود که  گویا به کامپیوتر ما خوش می گذرد که هنوز از تهران برنگشته که بتوانم مثل سابق خدمت شما عزیزان برسم.

البته بنده زاده هر چند یکبار حالا دیگه چاپ شده ی نظرات را برایم می آورد و همین آخرین دفعه بود که دیدم برادر بزرگوارم آقا سید محمد رضا واحدی عزیز ( لبگزه ) فرموده اند :

... هنوز از صفر و یک و یک رقمی و دو رقمی آنچه باید دستگیرمان نشده ... .

ضمن قدردانی از این مطلب که اساس و پایه ی علوم مطروحه چه در مدارس قدیم و چه جدید می باشد ، ولی اساسی و بنیادی ترش را ( مسافر ) عزیز در پاسخ به بنده پیش کشیده اند .

ایشان فرموده اند :

... چه جالب ... ولی ... یعنی هنوز اصل اون چیزی که باید بگیرم از موضوع ، تو فکرم جا نیفتاده ... .

بنابراین با اجازه ی اقا سید عزیزدر این فرصت هم ببینیم که موضوع چیست .

موضوع فقط این نیست که بنده عرض کنم برای یکی از این شش میلیارد ، یا یکی از همین هفتاد میلیونی که گفته می شود و یا یکی از هر مجموعه ای که گفته شود ، گویا پیش از این عرض کرده باشم که حداکثر حرفی که برای دیگری داشته باشم ثلث حرفست و نهایتش برپایی نیمی از آن با کم و زیادی ازش .

چراکه وقتی مثلا بقول مرحوم علامه : برای نخستین بار چشم کسی به حرف ما افتاد ، نه بحرف ما چشمش افتاده و نه پس از حرف بحرف ما میگوید : چه جالب ... .

موضوع اینست که مسافر عزیز یکی از این شش میلیارد هم ، هم پیش از عرایض بنده و هم پس از آن حرفی دارند که از این یکی آخری تعبیر به اندیشه ی نخستین کرده بودم .

برای گرفتن عرض بنده هم ایشان  تابع حرف بنده نیستند ، بلکه نه تنها مثلا بقول ملای رومی : باده در جوشش گدای جوش ماست ، بلکه : چرخ در گردش ( هم ) اسیر هوش ماست .

بشرح ایضا در ذهن سازی هم همینطور ، چراکه فرموده اند :

... یعنی اگه ذهن یک باشد با پنج مرحله ، شاید من دو تا ذهن بسازم با ده مرحله ... .

حالا بماند که مراد از ذهن آیا مابعد الطبیعه ی مثلا چشمی است که بقول مرحوم علامه به چیزی می افتد ؟

و نظم و ترتیب یا مرحله مرحله اش هم همان حس ، تجرید از حس ووو یست بقول ایشان ؟ که باب دانش علیه السلام فرموده اند : اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم ، ولی در ذهن سازی آیا همانطور است که مثلا استاد شهید مرتضی مطهری به نمایندگی از متفکران اسلامی و حتی صدرایی هم می فرمایند ؟ که ابتدا فاقد ذهن بودیم و کم کم ، یا رفته رفته و یا مرحله به مرحله ذهن سازی می شود ؟

هرچند امروزه دیگر این حرف به شکل جدیدش گفته می شود ، یعنی بجای اینکه فاقد ذهن باشیم ، فاقدش را داریم ، بعبارت دیگر بجای یک ذهن قدیم ، یا یک صفر منطق قدیم ، صفر ذهن ، یا دورقمی جدیدش را داریم ، دو رقم صفر یک را عرض می کنم که یک آن همانست که مسافر عزیز به آن اشاره کرده اند آنجا که فرموده بودند : یعنی اگه ذهن یک باشد ... .

حالا اگر این ذهن همان شود که بقول مرحوم علامه برای نخستین بار این یک ذهن یک سیاهی شد و صرف نظر از اینکه در کجا ؟برای دومین بارخواست که یک سفیدی شود ، موضوع حالا اینست که چقدرش ؟

آیا یک دهمش ؟ یا حداکثر نه دهم ؟

چراکه موضوع این نیست که ذهنی یا یک ذهن داریم و برای نخستین بار هم ذهن سیاهی و حالا هم ذهن سیاه و سفیدی ولو نه دهمش سیاه یا سفید که مشمول علیها تسعه عشر شود .

بلکه موضوع از این قرار است که ذهنی نداریم یا صفر ، خالی و یا تهی آنرا داریم و حرف از مثلا سیاه و سفید یا دورقمی دیگرش موضوع بعد آنست که آقا سید عزیز فرموده اند که به آن بپردازم .

تا بعد فعلا خدا نگهدار .

درج مطلب : مریم یزدی .

  


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :423
بازدید دیروز :539
کل بازدید : 1310128
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ