سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سلام علیکم 

دیروز دم غروب که از سرکار برگشتیم با یکی از آشنایان تماس گرفتیم که ما رو از حال یکی از هموطنانمون با خبر کنن ، آخه اون به ما زنگ می زنه ، از تلفن عمومی و ما شماره ای برای تماس با اونو نداریم ، که موکول شد به امروز تا یادآورآوری کنیم که زحمت این کارو برامون بکشن .

میان مغرب و عشا که تو بالکن خونه توفکر بودیم حیونای خدا دسته جمعی سرو صدا را انداختن ، بعد خبر دار شدیم که زمین لرزه ای در خانقین عراق قسمتی از ایرانو هم لرزونده ، پیش از شبکه ی خبر که این خبرو بده و بگه که الحمدلله تلفات و خسارتی هم ببار نیاورده ، همون هموطن ما خبرشو داد با تلفن !   

امیدواریم که در عراق هم تلفات و خساراتی نزده باشه ، خب میریم و برمی گردیم ، آخه اذان صبحه به افق ما  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ  

إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید!»

    قَالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ

گفت: «ای قوم! من برای شما بیم‌دهنده آشکاری هستم،

   أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ

که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! 

  ... . 

اول بازهم بگیم که ترجمه ی آیات ازجایی کپی شده ، خب ، گفتیم که دیروز از کار برگشتیم خونه ، با اینکه جمعه بود و تعطیل ، اول اینکه جوشکار برای نبشی کاری طبقه ی ششم و آخر گفت جایی دیگه مشغوله و موکول کرد به امروز ، آخه رو داربست ما مزاحم کار اونا هستیم و برا همین گفتیم دیروز بجای امروز کار کنیم ، آخه فصل جیک جیک ما بیشترش به بیکاری خورد و زمستون داره میاد و ما هنوز پس اندازی برای فصل خوابیدن کار ما نداریم که پشت سر انداخته باشیم ، به همون بایگانی و حافظه بقول خودمون کیسه که ازش شیشه ی ماشینو انداختیم .

حالا مثلا صابخونه پول پیش خونه رو خواست بیش از دو برار کنه و دوبرابر کرده بمونه ، که گفته ایم ان شاءالله نصفشو تو این کار میدیم و نصفشم تو کار بعدی ان شاءالله ، که خدا خیرشون بده قبول کردن وگرنه بیا و خونه پیدا کن ! و ...

خب همونطور که مثلا جوشکار یه جا کار می کنه و یه کارم می کنه ، ما هم وقتی از خونه میریم بیرون برای کاری برا یه کار می ریم ، برا همینه که وقتی علما و دانشمندانم که بقول شهید دو کار می کنن ، مثلا تصور و تصدیق ، یا مشاهده و آزمایش و یا ... ، اول شاهد یکی از ایندو هستیم ، مثل همون که شیعیان و پیروان منطق قدیم اول به تصدیق می پردازن ! و در ضمن آن هرآنچه در این پرداخت نگنجد کار دیگر ایشان یعنی تصورست ! یعنی باب اول منطقشان ! شیعیان و پیروان دیگر منطقها هم همینطوره کارشون ! که علاقمندان می توانند به علم و دانش ! متدولوژی علوم مراجعه بفرمایند یا از علما و دانشمندان این علم یا دانش خبردار شون . 

خب اجازه بفرمایید از خونه بریم بیرون ! که یه سر به جوشکار بزنیم ، شاید کاری با ما داشته باشه ، یا ما با اون ، آخه کارشون بی تاثیر در کار ما نیس ، حالا بمونه که همه داریم یه کار می کنیم ، از شهردار پروانه ده به کارفرمای ما گرفته تا ما در این خونه سازی ، چراکه اگه نتونیم سربزنیم به شهرداری ، مهندس ووو در این کار ، به جوشکار که کار داریم ، کافیس نبشی رو کمی عقب جلو بزنه و ملات خور کارمون فرق کنه و ...

 

دلمون بحال خودمون که می سوزه ؟ اگه بفکر شهر و خونه سازی نباشیم ! پس با اجازه بریم ببینیم جوشکار چه می کنه ؟ تا فردا ... 

 

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :121
بازدید دیروز :210
کل بازدید : 1314654
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ