سفارش تبلیغ
صبا ویژن

   

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ؟ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ، سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ .

سلام علیکم . 

    در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على (ع) و فاطمه (س) چشم به جهان گشود و نام حسین براى این فرزند  انتخاب شد . شش سال از عمرش در زمان جدش پیامبر اعظم ( ص ) سپرى شد , مدت سى سال هم با پدر زیست و ده سال نیز با برادر بود . بعدش هم ده سال ادامه دهنده ی راه ایشان بود تا اینکه معاویه از دنیا رفت و پسرش یزید را جانشین خود تعیین کرد . 

    در تمام طول مدتى هم که معاویه از مردم براى ولایت عهدى یزید , بیعت میگرفت , امام ( ع ) با او مخالفت کرد , و بیعت نکرد و ولیعهدى یزید را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامه هاى کوبنده براى او نوشت و معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید , به او اصرارى نکرد و امام (ع) همچنین بود و تا وقتی که یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامى تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند , و مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند.

    به همین منظور, نامه اى به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که براى من از حسین (ع) بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان ، حاکم این خبر را به امام (ع) رسانید و جواب مطالبه نمود ، امام (ع) چنین فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید (ما از خداییم و بسویش بازمی گردیم و آن گاه که فردى چون یزید بر مسند بنشیند, باید فاتحه اسلام را خواند ) .

    امام (ع) در برابر اصرار حاکم مدینه به بیعت با یزید پاسخ را یک روز عقب انداخت و شبانه و مخفى از مدینه به سوى مکه حرکت کرد .  آمدن آن حضرت به مکه , همراه با سرباز زدن او از بیعت با یزید, در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت , و این خبر به کوفه که رسید کوفیان از امام (ع) که در مکه بسر میبرد دعوت کردند تا به سوى آنان آید و زمامدار امورشان باشد ، امام (ع) نیز مسلم بن عقیل , پسر عموى خویش را به کوفه فرستاد ، مسلم هم وقتی به کوفه رفت و با استقبال گرم و بی سابقه اى روبرو شد و دید به عنوان نایب امام (ع) با او بیعت کردند , طی نامه اى به امام حسین (ع) این جریان را گزارش داد .

    امام حسین (ع) هم  هشتم ذیحجه از مکه به طرف کوفه راه افتاد و در این راه بود که در کربلا واقعه ی روز عاشورا رخ داد . 

    خب ، غرض از این مختصر بیشتر این بود که در آستانه عاشورای حسینی ببینم در ابتدای این حرکت امام ( ع ) از مدینه به مکه و بعد هم حرکت از مکه به کوفه که در کربلا جلوی حرکت ایشان گرفته شد و کار به شهادت ایشان و جمعی از همراهانش و اسارت بقیه کشید ، امام ( ع ) در مقابل فرمان یزید چه فرمود ؟  در حرکت دومی هم نقل شده که فرزند برومندشان از ایشان پرسیده اند : چرا استرجا ؟

    این از این بابت که اگر ما دیندار باشد و پیرو جانشین پیامبر ( ص ) هم باشیم و بی خبر از فرموده ی ایشان هم نباشیم . تا بعد بریم سراغ مایی که فقط از خودش بی خبر نیست ، کی ؟ و کجا ؟ مثل همان وقتی که : برای نخستین بار ( منباب مثال ) چشم ما افتاد به ( یه چیزی ) .

    خب ، آیا این مثلا چشم هم ( ل ) ما ؟ ( و الیه راجعون ) ؟  حالا بماند مثلا : کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ، و عاشورایی و کربلایی دیندار ، چراکه اباعبدالله الحسین ( ع ) که فقط پدر بنده خدای دیندار که نیست ، همچنانکه اباعبدالله جعفربن محمدبن علی بن الحسین ( ع ) هم فقط پدر مذهبیش نیست . والسلام

--------------------------------------------------------

با سلام مجدد .

   برادر عزیز هموطنمان جناب دکتر غریب ظاهرا پرسیده اند استرجاع بر وزن استفعال از ریشه ی رجع بمعنی بازگشت یعنی چه ؟ و بنده تازه متوجه شدم که در واقع بجای استرجاع در این نوشته نوشته ام : استرجا .

   بدین وسیله آن اشتباه را تصحیح می کنم .

والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته - پنجشنبه 12 بهن 1385 - احمد علی یزدی .


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :71
بازدید دیروز :488
کل بازدید : 1311359
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ