سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

جامع یا فراگیر بودن تعریف و از جمله شناخت اندیشه (قسمت پایانی) :

    در قسمت قبلی عرض شد که ما فعلا کاری با تعریف یا شناخت دینی نداریم و ان شاءالله به آن که رسیدیم بیشتر حرف می زنیم و فعلا می خواهیم مثل معلم منطق قدیم و جدیدش ببینیم قضیه چیست ؟

    یعنی فعلا مثل ایشان کاری با این نداریم که دین در این زمینه چه می گوید ، چراکه ما پیش از رسیدن دین به ما بی معرفت ویا بدون شناخت نیستیم .

    این همان تذکریست که عکاس گرامی خواسته اند بدهند که فرموده اند :

   راهی شدن بدون شناخت راه و گام برداشتن در هر مسیری بدون معرفت و معرفت وشناخت بدون اندیشه وفکر وتحقیق جز گمراهی چیزی دیگری ندارد آفتی که گریبان خیلی از مردم دنیا را گرفته .

    البته کسایی هستند که پیرو با اندیشه وفکر را هرگز نمیخواهند .

    مردمان کر وکور پیروان خوبی برای مستکبران ومستبدان تاریخ بوده وهستند .

    حالا این مستکبران در هر لباسی که میخواهند باشند غیر از این است؟

   هرچند هم یاس گرامی فرموده باشند که :

  ما به واقعیات بعضی چیز ها شناخت کافی نداریم و در شناسایی امور جهان چشممان خطا می رود مثل سراب که از دور مثل سرچشمه آب دیده می شود . گاهی وقتها هم عقل خطا می کند و با عزم و یقین از اندیشه ای دفاع می کند در حالی‌ که‌ بعدها به‌ خطا بودن‌ آن‌ پی‌ می‌برد.

   استاد مطهری‌ با پذیرش‌ خطاهای‌ حواس‌ و عقل، به‌ تحلیل‌ آنها می‌پردازد. از نظر ایشان‌ تا انسان‌ به‌ یقین‌ نرسد، نمی‌تواند خطای‌ آن‌ را درک‌ کند. همین‌ که‌ انسان‌ می‌فهمد دچار خطای‌ حواس‌ شده، نشانهِ آن‌ است‌ که‌ حقیقت‌ را درک‌ کرده‌ است. و درواقع‌ با نیل‌ به‌ حقیقت‌ است‌ که‌ می‌توان‌ از خطا سخن‌ گفت. برای‌ مثال‌ اگر انسان‌ کوه‌ را نشناسد نمی‌تواند اظهار کند که‌ دیدن‌ کوه‌ به‌ صورت‌ تپه‌ نشانه‌ خطای‌ حواس‌ است .

   چراکه ایشان هم مصون از این نیستند ، معلم منطق قدیم و جدیدش را عرض می کنم و بشرح ایضا حضرت استاد هم که چنین نظری داشته باشند .

   خب ، قضیه ی معرفت یا شناخت ما چنین نیست که بقول پیروان منطق قدیم چنین اتفاق افتاده باشد که مثلا یک سیاهی را شناخته باشیم و بعد هم کاری با آن نداشته باشیم ، و همینطور بقول منطق جدید یک چیزی را شناخته باشیم که کاری نداشتیم با آن !

   بلکه وقتی قضیه از این قرار بوده باشد که بقول مرحوم علامه : برای نخستین بار چشم ما به اندام جهان خارج افتاده ، پس چشم ما به چیزی افتاده .

   حالا این چیز می خواهد بقول ایشان و همچنین معلم منطق جدیدش اندام باشد یا اندام جهان خارج ، در هر صورت یک چیزیست .

   پس اولین معرفت یا شناخت ما حد اکثر یک چیز است و نه حتی حداکثرش یک دو چیز که منطق قدیم و جدید و آنچه که در این چیه متدولوژی علوم مدعی آنند که صاد گرامی به آن اشاره کرده اند که فرموده اند :

    در شناخت دینی فرموده اید که شناخت ما از خدا شناخت است و نه شناخت و عدم شناخت که گویا مقصود همان ایجاب و سلب باشد ولی ایشان ، جناب آقای جوادی آملی منظورشان عدم شناخت نبود بلکه شناخت ایجابی و شناخت سلبی بود .

   که استاد شهید مرتضی مطهری در پاورقی همان مطلب پیدایش کثرت در ادراکات مرحوم علامه اقسام این دورقمی ها را برشمرده اند و از جمله نظریه ی دورقمی حضرت علامه را هم .

   خب ، اولین معرفت یا شناخت ما از اندیشه هم از این قاعده مستثنی نیست ، حالا چه تعریفی باشد که بنده خدمت شما عرض کردم و چه معرفت یا شناختی باشد که شما از آن دارید .

   بد نیست در آخر بازهم آن را یادآور شوم که منطق قدیم و همینطور جدیدش و جدید جدیدش هم ما را دعوت می کند به درست فکر کردن ! که یه وقت نادرست فکر نکنیم ! رقم نادرستش شاید همان مثلا سرابی باشد که یاس گرامی یادآور شده اند ، و یا شاید همان که مریدنور گرامی به آن اشاره فرموده باشند که فرموده اند :

   همان یه ذره داسنته ای را هم که بلد بودم الان با خوندن این مطالب از خاطر بردم .

 


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :493
بازدید دیروز :737
کل بازدید : 1307395
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ