ای کاش من یه مدرِّس بودم پایانی :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ... ألرّحمن ... .
اول امروز بهت تبریک بگم ، بعد اینکه مثلا امروز چه روزیه ؟ و خلاصه اونی که در نوشته ی پرسیدم ؟
آینده پژوهی :
بازم اول بگم جشن تولدی که دیشب گرفتیم و دهنی شیرین کردیم آخرین جشن تولدی نیست که میگیریم ، جشن تولد آخریمون جشن تولدیه که نیمه شعبان میگیرم ، هرسال قمری دیگه ، شمسیش که قمر یا ماه نداره ، برج داره و الانشم برج دیه .
مبدا تاریخ :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ... ألرّحمن ... ألرّحمن ... .
بحث مبدا تاریخ رو قبلا داشتم ، در اینجا هم ، منتها بمناسبت بحثی که داریم ، الان ، بحث مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی رو ، باز این اول گفته باشم که اگر مبدا تاریخ موضوع بحث میلادی باشه ، مثل سال 2016 میلادی که وارد اون شدیم ، و یه نوزاد مثل بچه های ما دوتا پس از بدنیا اومدن شروع به مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی کنن ، صرف نظر از اینم که :
بسم الله ... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، اقْرَأْ وَ ... اقْرَأْ کِ ... .
پیش از تولد ، یعنی بدنیا اومدن ، خلاصه یعنی همون روزی که براشون جشن تولد می گیریم دیگه ! ای بابا !
حالا ساعت ، دقیقه ، ثانیه ووو ی اونم بمونه ، که در نوشته ی قبلی گفتم ، و روزش مبدا تاریخ باشه ، مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی نداشته باشن ! از اون وقت !
خب تا روز تولدشون بعنوان مثلا بچه مدرسه ، هنوز بچه ی خونه هستن دیگه ! یعنی تا مبدا تاریخ مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلیشون مدرسه نشده ، خب مدرِّس مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلیشون خونه ی دیگه ! خب تو خونه من نباشم ، یعنی منهای من ! کیه ؟ منهای ما کی ؟ خودشون دیگه ! از کی ؟ از بدو تولد دیگه ! مثلا روزش دیگه !
خودروی عمومی :
خب وقتی در یه خودروی عمومی ، مثلا مدرسه ی خونه ما هم جمع مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی به خونه هاش ، یعنی بچه هاش ، البته اگه خونه ها بچه های مدرسه باشن !؟ وگذار شده باشه ، یعنی کار یا عمل اول مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی به بچه ها واگذار شده باشه ؟ اونوقت مثلا من و تو هم به بچه ها مون واگذار نکنیم چی میشه ؟
همونطور که اباالمدرسه یا مدارسم به بچه ها یا بچه هاش ؟
حالا :"فرارو" هرکدوم از این :"دو" تا هرکجا هم که گفته بشه فرقی نمی کنه ، حتی وقتیم که مبدا تاریخ مثلا :" پسا برجام" باشه و پس از رفع یا برداشتن تحریم باشه .
یعنی فرقی نمیکنه که رانندش من باشم تو خونه ی مدرسه ووو ، یا بقول مولود امروز ... و من تو مدرسه ی خونه ! که اگه "سایه" اش رو سر هرکدوم از این "دو" نباشه : بدترین یتیمیه
البته نه وقتیکه بدنیا اومدن ، حالا در کجا ؟ بمونه ، بلکه پس از اینکه شروع بکار کرده باشن ، پس از شهادت پدرشون ، حالا بازم در کجاش ؟ بمونه .
ولی برا کی ؟ فقط من در خانه ؟ و برفرضم مدرسه خانه ؟ و خودروی عمومی خونه ها ؟ و فقطم مدرسه ؟! و زیر سایه ی مدرِّسش ؟ که ای کاش من یه مدرِّس بودم !؟ و مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلیش ؟ و اولشم واگذار شده بود ؟ یا همونطور که قبلا گفتم ، در اینجا و در همین بحثم ، که بله اولش به بچه مدرسه واگذار شده ، آخه خود مردسه هم :"وجدان" داره که نمی تونه درسو از اول به بچه هاش بگه ! و همونطور که گفتم ، هرجند رسمیم نشده ، ولی حرف از :"بینابینی" اول و آخرم مزه مزه میشه ! ووو ، ولی کار اول چیه ؟ حضرت عباسی ؟
آیا همونی نیس که براش مثالی نزدم و توصیه کردم که تو هم بخود بچه ها واگذار کنی ، به :"یک یک" شون ؟