نقطه ی آغاز شناخت یا معرفت علمی (3) :
... وَأَحْصَى کُلَّ شَیءٍ عَدَدًا .
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یس (پ) ، ... ، تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنَّا نَحْنُ نُحْیی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ ... فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ، ... .
اشاره :
به فرمایشی از آقا ابا عبدالله امام ششم علیه السلام اشاره شد ، در مورد نوشتن ، که فرموده باشن با نوشتن گفته اونو در بند کنین ! که گفته میشه امروزه گفته هم براش نه تنها مثلا : "مرکزداده"ای :"برا" نگهداری داری اون ، بلکه "برا" پخش یا به اشتراک گذاشتنشم درست شده ، یا گفتم که نوشته شده ! حالا برا این گفته چی !؟ حالا :"برا" کی !؟ بمونه !
دیشب ، که خدا رو شکر بعد از ظهر خوابیده بودم ، تا پاسی از شب داشتم گوش میدادم ، یعنی می دیدم ، که در برنامه ی :"ثریا" ی شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران ، حرف از نه تنها دانشگاه ، بلکه حوزه ی :"علوم انسانی" زده میشد !
آخرش ندیدم که حرفی از این در مثلا :"جمهوری اسلامی" زده بشه ! بلکه این ، یعنی :"جمهوری اسلامی" محفوظ گرفته شده بود و آونچه که گفته میشد تحت اون گفته میشد ! مثلا :"اسلامی" که در :"جمهوری " گفته شده بود !
خب مثل همون مثلا :"سرفصل" ها که در :"علوم انسانی" گفته شد ! خب جمهوریم سرفصل های خودشو داره ! :"حالا" بمونه مثلا منعقد شدن علوم انسانی در :"بحران" !؟ که برای از "بحران" در آوردن بوده ! و ... .
خب ! از کرمانشاه چه خبر !؟ و مثلا :"مصوبات" ی که براش نوشته شده ، میشه و ... !؟
"حالا" با اونجاهاش که هنوز آثاری ازش مونده که نشه هم ازش دست کشیدو نمیگم ! ولی آیا جایی هم هست که نیاز به نوشتنی داشته باشه !؟ البته نه با "سرفصل" های دولت جمهوری اسلامی نوشته شده در ایران !
مثل سرفصل علم یا دانش !؟
راستی ! آخرین سر فصل چیه !؟ معرفت و حجت !؟ مثلا !؟ حالا ! در :"سرفصل" ایجاب و سلب ، یا :"صفریک" جدیدش بمونه !
چراکه ختم به مثلا :
العلم ، ... تصدیق ، و ... تصور
که نشده !
پیش نویس داره این ! اختصاصم به مثلا :"دهکده ی جهانی" نداره و دانشگاه اون ! پیش نویس حوزه ، یعنی :"مدارس ویژه ی علوم دینی" م هست !
می نویسم ، پس هستم
بعدی پس از اونه ! و اختصاص به دانشگاه و علوم انسانی اون نداره ! که اون فقط :"بله" گفته باشه به غرب و ... .
راستی !
... ، وَجَعَلْنَا ... .
یادم رفت .
پ – یادمه یه جمعه ای ، امام جمعه ای گفت : یکی :"یا سین" رو :"یس" ، با کسر یه ، میگه ! حالا مقصودش ، یا مقصود اون بنده خدا مثلا :"بله" ای بوده !؟ یا ... !؟ اینو دیگه نگفت ! که اون بنده خدا رو چی نوشته ! بوده ! یا اون بنده خدا هم :
... ، یس ، ... .
رو !؟ :"حالا" درکجاشم !؟ بمونه !
:"نماد"
از خانواده ی خانه به برادرمون
سلام علیکم آقا سید ، صبحتون بخیر .
یه نکته :
ضمن عرض تسلیت بمناسبت امروز ، و بزرگداشت آن ، که روز دانش آموزم هس ، یه مطلبی رو یکی دو روزه که می خوام عارض بشم خدمت شما بعنوان مدیر اینجا ، پارسی بلاگ خودمونو میگم .
قضیه اینه :"ارسالکننده : خانواده ی خانه در : 93/8/10 7:0 صبح" .
خب این چیه ؟ ظاهرش چیزی نیس ، فقط بجای نماد صفر نقطه گذاشته شده ، در مثلا دقیقه ی ارسال ، همینطور بقول کلاس اولیا در یکان روز ارسال ، البته در نوشته ی شما ، که برای نوشته ای که در این وبلاگ بهمین تاریخ و ساعت نوشته شده .
آخه مثلا همین دیروز پریروز بود که خواستم پولی رو برا پسر کوچیک خونه کارت به کارت کنم ، اینجوری قبول نمی کرد ، مثلا در خونه ی ماه انقضای کارت مبدا می خواست بنویسم :"06" .
خب چیکار می کردم ؟! می گفتم هیهات ... ؟ و زیر بار حرف بانک عامل نمی رفتم ؟ جواب بچه رو چی می دادم ؟ که یه پولی خواسته بود ؟ و برای ده هزار تومنی که خواسته بود پا می شدم راه میفتادم می رفتم اونجا که مشغول خدمته !؟ یا مثلا براش مثل قدیما و زمان خدمت برادر بزرگش که تو صفر پنج کرمان خدمت می کرد ، می رفتم پست می کردم ؟
خب روشنه که نه ، ولی این به معنی اینم نیست که زیر بار حرف رفته باشیم ، حرف حساب شما رو عرض می کنم !
مثلا فرقی بین صفر و نقطه نذاریم ! فرقی بین رقم و عدد نذاریم ! ووو
مثل دانش آموزایی که اسمشونم :"احمد و اکرم" ه ، تو کلاس درسی " با طعم شیرین " ریاضی سوم ابتدایی ، بهشون :"صفرشامی کباب" بدن که بین خودشون تقسیم بکنن ، تازه بهرکدومشونم :"صفرشامی کباب" برسه !
حالا چرا ؟ خب روز تعطیل رسمیه و سر کار نمیرم و تا شب فرصت دارم که بگم چرا ؟ البته اگه اهل خونه بذارن ! یعنی نوبت به منم برسه که پشت کامپیوتر بشینم و برای برادر عزیزم آقاسید محمد رضا بگم که چرا ؟
و اینم به معنی زیر بار حرف رفتن نیس ! که گفته میشه کامپیوتر دو رقمی کار می کنه ، :"صفریک" و میگم مهندس جان
با عرض ادب و سلام مجدد و شب بخیر
خدمت رسیدم که فقط همینو بگم ، شب بخیرو عرض می کنم .
چراکه گفتنی رو صبح گفتم و بقول معروف اگه توخونه یکی باشه ، همون یه نکته بسه ، کافیه یکی مثل همون احمد و اکرم باشه ، یا یکی از ایندورم تو خونه داشته باشه .
راستی آقا سید چن تا احمد و اکرم دارین ؟ خدا حفظشون کنه و زیادترم بشن ان شاءالله ، ما که سه تا اکرم داریم و سه تا هم احمد ، والحمدلله رب العالمین فقط علی اصغرشونه که فارق التحصیل نشده ، یعنی یکی دو ماه هنوز مونده که بیست و یه شالشو تموم کنه .
شما چطور ؟ چن تا شون مدرسه نمیرن و تو خونه درس می خونن ؟ آخه بقول پیامبر لقمه ی صبح ستون بدنه و کافیه بچه ی آدم تو هفت سال اول یه بار و فقط یه بار الله اکبرو تو خونه از پدر مادرش شنیده باشه ، که بازم الحمدلله رب العالمین ما اول اینو تو گوش احمد و اکرممون گفتم بعد اسمشون بهشون گفتیم ، حالا تو هفت سال بعدی هی بیان براش حافظه سازی کنن ! ...
چراکه نماز خونم نشده باشه ، تکبیر نماز پدرشو که شنیده ! حالا هی بهش بگو مجموعه ی جامع نداره ! تو مهندسی حافظه ای که نداره ! داشته باشه هم اولش صفر ، خالی و تهیس !
راستی سید ، احمد و اکرم گفتم یاد اون حرف آقا امیرالمومنین علیه السلام افتادم که گفته : از میاد اونی که اسم مخفیش احمده ، اگه گفتین اسم آشکارش چیه ؟
یا زینب