سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیدایش 2 (قسمت چهارم) :

... ، یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ ... ، ... ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، ... .

سلام علیکم ، شب بخیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ ... إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ، ... ، النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ... ، وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ... ، لِیسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ  ... .

مدیریت ارتباطات :

صبح یادم رفت ، شایدم برا اینکه گیر آقا پلیسه نیفتیم و بقولی ازمون مدارک نخواد ، فرصت نشد که بگم شما تنتون سالم باشه و کامپیوترو اشغال کنین بهتر از اینه که حال و حوصله ی کامپیوترو نداشته باشین و در این حال به من فرصت دست بده .

خصوصا وقتی به دکتر و درمانگاهی هم نتونید برید ! در حالیکه برا بعضیا نه تنها یه بیمارستان به جنب و جوش میفته ، و نه تنها دکترا و متخصصای درجه یکم براش دستبکار میشن ، بلکه گویا مملکتم تعطیل رسمی شده و مسئولین مملکتم مثل فک و فامیل و آشنایای اونا هستن و ملاقاتشون میرن ، تازه رسانه های ارتباط جمعی و خصوصا صدا و سیما هم  اینارو پخش کنن و اونم  نه فقط بحسب شغل ، بلکه ... ، تازه نه فقط گوش بخبر داد و تصاویرشم دید ، بلکه ... ، تازه از مریضی خودتم نه تنها بگی ! بلکه یادت بره !

خب بله ، برا مثلا مردم غزه چرا ، ولی اینهمه تفاوت میان دو مریض ؟! دو نیازمند به درمان ؟! یاد سریال امام علی افتادم ، البته یادم نمیاد تو اون در بستر بودن امام و براش غذا آوردن و اینکه برا قاتلشم ببرن رو دیده باشم !

وقت نماز مغرب گذشت و بقول آقا امام رضا علیه السلام ستاره ها دراومد ، ان شاءالله بعد نماز 

پیامبر اکرم صل الله علیه و اله وسلم فرموده : انُ (ی) تارک فی (کم) الثقلین ، کتاب الله و عترت (ی) .

و فرموده : (انا) مدینة العلم و (علی) بابها .

دیروز عصر برنامه ی رهیافت شبکه ی چهار سیما رو نیگا می کردم ، یاد آقا پلیسه افتادم و مدارک خواهیش ، کارشناس محترم برنامه در میان مدارکی که می خواست به یه مدرکی هم اشاره کرد ، با انگشت اشاره ! آخه از مدارک دیگه فقط نامبرد ! که گرفتنی بودن ولی اون یکی داشتنی ، مثل اعضای حسی حواس ، قلب ، حافظه ، یادآوری ، فکر و عقل نشون داده شده ، یا نزولیش عقل فکر ، ذکر ، حفظ ، قلب ، حس و عضو بدنی که نشون داده شد با انگشت . 

یاد کارشناس دیگه ی همین شبکه در عصر روز آخر ماه مبارک افتادم ، که در پاسخ پرسشی گفت ، در جهانی شدن ، در جهان مدرن و پست مدرن ، مردم بعنوان مثال  نونشونم از حکومت می خوان ، مثل گذشته نیست ، مثلا شاه کاری به این نداشت که مردم بیکارن .  

بعنوان مثال گفت امروزه مردم  امر آموزش و پرورش رو به حکومت واگذار می کنن ، نقش مردم ، مثلا خانواده رفته رفته کمتر میشه ، مثل پرداختن به همون مطلبی که نیاز به مدرک داره و یکی از مدارک قابل اشاره با انگشت اشاره بود . 

بعبارت دقیقش نقش (من) ، (شما) رفته رفته کم میشه ، حتی بدن قابل اشاره ما هم ، در حالیکه اگه نگیم مدیریت ارتباط با جهان مدرن و حتی پست مدرنو هم داراست ، خب با چی می دیدم و می شنیدم فرمایشات این کارشناسای محترمو ؟ وسیله ی ارتباط ما با دنیای بیرون چیه ؟ دنیای بیرون از چه دری می خواد وارد درون ما بشه ؟

نه اینکه ما مثل بعضیا " دیوار " کشیده باشیم ، و یا "ایست بازرسی " گذاشته باشیم  ، و یا " موانع " و "دست انداز" ایجاد کرده باشیم ، ووو ، بلکه ورودی دنیای بیرون به درون ما چیه ؟ حالا به مدیریت کی ؟ بمونه . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :427
بازدید دیروز :251
کل بازدید : 1308607
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ