سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مانفیست امامت ، قسمت چهارم :

... ، تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم .

ما چند وقته که بجای جمعه ها که تو قرارداد با کارفرما اومده ، یکی دیگه از روزای هفته رو تعطیل می کنیم ، مثل امروز ، البته با توافق با طرف قرارداد ، چراشم اینکه صرف نظر از کارای اداری و تعطیلات ادارات سازمانها و موسسات و ... ، خب اگه مثلا تعمیرگاها هم تعطیل باشن اونوقت مثلا شاسّی ماشین جوشکاری بخواد چیکار کنیم ؟ که رفتن سرکار ماشینی شده ؟ ولو با پیکانم که شده ؟ (الف)

اشاره :

خب بازار افغانستان و طالبانی اون برا صدور حرفی اگه آمادگی نداشته باشه که داره ! خب بازار داخلی هشتاد میلیونی چی !؟

آیا مرزای صادرات مگه با مرزای واردات یکی نیست ! تو افغانستان که نه فقط ، توآمریکا و حتی سرزمین اشغالی فلسطینم مردم چشم و گوش دارن و مرزای ادراکی دیگیشونم "حفره" ای نداره ! که نیاز به قاچاقی حرف زدن باشه ! ویا ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... .

روز بخیر ! روز یکشنبتون بخیر !

کافیه مثل من ، که بشری هستم مثل شما ، از خواب بیدار شده و چشم باز کرده باشین ، و برای امامتم مثلا گوش باز کرده باشین !

حالا بمونه که بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری (ج) :

پیش از ؟ یا پس از ؟

اون ؟ سومیشو داشته یا خواهید داشت !؟

بچه که به دنیا میاد شیرشو خدای رحمان رحیم پیشتر در پستان مادر قرار میده .

بازم روز بخیر ، روز امامتو میگم ، بعد روز خلافتو میگم !

بازم روز بخیر !

برم شاسی ماشینو جوش بدم و فردا بریم سرکار ان شاءالله .

------------------------------------

زیرنویس :

الف :

تو خبرای دیشب تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا

بود که مدارس بعد دو ماه باز میشه ، برا همه ی دانش آموزان ، خب الحمدلله ! آخه همشون که مثلا گوشی و اونم نه مثل گوشی من ، نداشتن ! که آموزششون ماشینی شده بود ! حالا بمونه مادرشون ! و یا معلموشون تو خونه ! که یکی از اونا چند وقت پیش می گفت گوشیم خراب شده وحالا چیکار کنم ! نوشو که ندارم بخرم ، :"توان"شو داشته باشم و تعمیرم بدم و درستم بشه تا تعمیر بشه چیکارکنم !؟ و ...

گذشته از این ! کی داره حرفو تحویل بچه میده !؟ مادرش مثلا !؟ که از چشم ، گوش و دیگه مرزای علمی صادر می کنه !؟ حالا بمونه حفظ و نگهدارشم !؟ یا بقولی انبارداریش (ب) .

که فردا مدرسه هم بگه من گفتم ! توی اونم مادر چرا !؟

خب ! حالا شکر خدا :"به تعبیر معروف" مدرسه ها باز میشه" و مدرسه نمی تونه گردن خونه و اونم مادرخونه بندازه ! (پ)

خب ! حالا مثلا :"رتبه بندی" مادرا بمونه (ت) ولی "به تعبیر معروف" دور از چشم و گوش مثلا معاون اقتصادی رییس جمهور این :

ج.ا

اجرت یا دستمزد مادرچی !؟ اینم بمونه ! مثلا پول گوشی یا تعمیرشم چی !؟

البته أجرش مثل رتبه ی اون مخفیه و یا صاحب الزمان ! (ث) .

ب :

بعد اذان و نماز و صبحونه ، البته بعد بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم :

لقمه ی ستون بدن ، بعبارت دیگه چشم باز کردن و به تعبیرمعروف "باز شدن مدرسه" !

و ... ، که مادر و دختر خونه رفتن ورزش صبحگاهی ، یا پیاده روی ، گفتم تلویزیون که مشتری نداره ببینم چی میگه ، خب شبکه ی یک و صب بخیر داشت و تا خواستم بزنم دو ، یه گفتگویی رو شروع کرد ، مجریش دو تا پرسش مطرح کرد ، اولیش :"قاچاق" بود و بعدیشم :"انبار" .

انبار چی !؟ خب واردات دیگه ، منجمله بقول مهمون برنامه قاچاقی که از :"حفره" های قانونیم وارد شده !

البته منظور انبارای خاصی بود ! نه :

انبار

به معنی کلمه ، که شامل هر انباری بشه ، البته لابمقارنه ، ولی آیا بمزایله !؟

البته در اینجا ! نه مثلا افغانستانش ! آخه اونجاش که مثلا تو رسانه ی ملیش گفته نمیشه :

یا محمد یا علی

چه رسه به :

یا علی یا محمد

که اکفیانی ، البته بقول آقا امام علی ثالث علیه السلام :

بشرط أنا !

وگرنه برا کی کافیه !؟

بگم !؟ بگم !؟ آموزش و پروش رسانه ی ملی رو میگم ! چند وقته این :"دو" رو باهم نمایش نمی ده ! جدا جدا نشون میده ! اونوقت سومی کدوم "دو" تا رو میگه :

یا صاحب الزمان ؟! یا بعبارت دیگه :

عرش

کدوم دو ؟!

پ :

حالا اگه مدرسه توپو بندازه تو زمین بچه چی !؟ یعنی بازم بگه من گفتم ، تو چرا !؟

خب کافیه آقا امام علی ثانی علیه السلام ، که توصحیفه ی سجادیه اومده ، بچه رو دعا نکرده باشه ! که :"مرزدار" چیزیه که از چشم ، گوش و اعضای حسی دیگش وارد میشه ! حالا "مرزدار" حسی و دلخواه یا دوستانیش ووو بمونه ! حالا :

انبار داریش

 بمونه ، حتی موقت یا مریمیش !! چه رسه به فاطمیش ! که بعد مرز ذکر و فکر و حتی عقلشه ! مگه اینکه گفته بشه حتی بچه ی چشم و گوش بسته هم هست و اینم بمونه که برا کی : مدرسه ها باز شده !؟ برا بمزایله از نعمت حتی چشم و گوش و اعضای حسی !؟ و بقولی در عالم امکان ! یا بقول شیخ الرییس : خلأ !؟ و بقول جدیدش : صفر کیلومتر و خودشم دیجیتال !؟

ت :

رجوع شود به زیرنویس قبلی !

اللهم صل علی فاطمة و ... ، و سرّ مستودع فیها بعدد ما احاط به علمه !

ث :

رجوع شود به زیر نویس ب . 


  

گام دوم دورهمی ماندگار من :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ ، ... .

سلام علیکم .

یا مقلب القلوب و ال ... .

اول پیشاپیش آخرین جمعه (الف)ی سالو تبریک بگم وبعد هم پیشاپیش سال نو (چ) رو ، همچنین سوم شعبان سالروز تولد آقا امام حسین علیه السلام رو .

اما بعد !

گام دوم دورهمی علمی :

گفتم که مراجعه کرده بودم به بایگانی برای یادآوری حرفی از استاد شهید مرتضی مطهری در اثری از آثار بدون استثناء خوب ایشون ، که در بایگانی چشم افتاد به نام کتابی ، که از کتب آموزشی آموزش و پرورش بود ، ودر این کتاب پرسشی مطرح شده بود .

و پرسیدم این پرسش برا کی مطرح شده ؟ حالا برا چی مطرح شده اش بمونه !

پاسخم برای این پرسشم این بود که از دانش آموز پرسیده شده .

خب ، علاوه بر چشم دانش دانش آموز که به این پرسش افتاده شده ، یا پیش چشمش گذاشته شده ، و حس بینایی او که دیده ، و دلشم خواسته باشه که ببینه ! خب چیکارش کرده !؟ دیده شده رو میگم !؟ حالا دوست داشتنیش یا ... ! بمونه !

که نه تنها در دانشگاه  دبیرستان و دبستانش ، بلکه آیا در حوزه ی مدارس علمیه هم کاری صورت گرفته شده که طلبه یا دانش آموزش چی چی داره و چیکار کرده تا اینجای کار !؟ که پرسش مطرح شده بایگانی یا نگهداری شده !؟

خب ! در گام دوم چی ؟! آخه پاسخ پرسش بعد یادآوری اونه که بایگانی شده ! البته اگه استاد ، چه دانشگاهی و چه حوزویش بخود که دانش آموزش یا طلبش پاسخ مسئله رو بدونه !

مثل خودش ! که می دونه ! استاد رو میگم ، چه دانشگاهی و چه حوزویش !

مثل همونکه در پرسش اون کتاب درسی اومده : کدامیک از این ! سه (عقل ، دانش و تجربه) مهمترن در زندگی .  

یا کدومیک از این ! دو !؟

یا ! نه این ! دیگه کدوم مدوم نداره ! پرسشم نداره ! آخه یه حرفه ! مثل همونی که :"بایگانی" شده ! البته نه به :"سبک" علوم و :

متدولوژی علوم !

علومی که :"بر بنیان" اونا ! نه اون ! مسلط بر زندگی دانش آموز و طلبه هم شده اید استاد ! در حالیکه زندگی علمی دو طرفه هست ! نه یه طرفه ! و بقول طلبه ها از باب تفاعله مثل :

تَوَاصَوْا

حتی پیامبرم که از طرف خدا مبعوث شده یه شنونده و یاد آورنده حرفشو داره !

تا فرصتی دیگه فعلا خدا نگهدار!

---------------------------------

زیرنویس :

الف :

امروز با حاج خانوم رفتیم بیرون برا خرید ، صرف نظر از خبر دیشب تلویزیون ، که جایی ندیدیم میوه ای توزیع بشه ، فاز چهار شهرمون که تا بحال سابقه نداشته ، بلکه نه تنها تو شهرمون ، بلکه تو شهر اسکو هم که نزدیکتر از شهرمون به فاز ماست ! هم خبری نبود ، یه چیز جالبم دیدیم ! یکی از مرغ (ب) فروشیای اسکو که مرغ داشت و الباقی درشون تخته بود ! یه صفی داشت بیا و ببین ! خودشم تو یه فلکه ی کوچیک ! و خدا رو شکر ! که گویا تو صفیا ماشیندار نبودن ! آخه خیابونای منتهی به او فلکه هم همچین گنجایش پارک کردن ندارن !

حالا بمونه که اهالی شهر اسکو ، شایدم شهر ما ! و شهر خسرو شاه که بهم چسبیده هستن ، از کجا خبر دار بشن که بیان اونجا ! مرغ بگیرن !؟ آیا مثلا شهرداری و :"شورای شهر"ش اطلاعیه بده !؟ یا مثلا فرمانداریش !؟ و یا ... !؟ بقول جامعه ی مدنی غربی !؟ یا بقول جامعه ی مدنی دینی ! مثل مسجد جماعت محل !؟ و جمعه ی شهر !؟

خب بله ! کرونا هست ! ولی مساجد جماعت و جمعه که کارشون فقط نماز جماعت و جمعه نیست ! یا بقول سند چشم انداز که یکی از نهاد های مدنی و خودشم طبق آموزه های غربی نیست !

و بمونه هم که اقامه ی نماز یعنی چی !؟ و نماز جماعت و جمعه ، یا جمعه و جماعت ! یعنی چی !؟ آیا آخرین توصیه ی آخرین پیام آور خدا !؟ و بعد ایمان به غیب !؟ و شهادت به خدا ، رسولش و حجتش (پ) :

حی علی الصلوة !؟ و ... !؟

و بمونه که تو نماز بعد : ... ، مالک یوم الدین :

ایاک نعبد و ... .

ب :

حالا چرا مرغ !؟ آیا به خروسم گفته بشه مرغ !؟

پ :

ازآقا امیرالمومنین (ت) علیه السلام که پرسیده شد چرا خدا یکیه ؟ در پاسخ گفت : اگه خدای دیگه ای هم بود پیامبر می فرستاد !

مفهموم این پاسخ اینه که حرف پیامبر اینه :

اشهد ان لا اله الا الله

و :

اشهد ان محمد رسول الله

حرف امامه ، و :

اشهد ان علیا ولی الله

حرف شیعه یا پیرو امامه . (ث)   

ت :

ان شاء الله در ماه مبارک و میهمانی خدا بیشتر میگم ، فعلا همینقد گفته باشم که مومنه که میگه :

اشهد ان علیا ولی الله  

ث :

اونی که بگه :"اشهد ان علیا ولی الله" نداریم (ج) ، یا ادعای ولایت داره ! یعنی خودشو مخاطب حرف پیامبر می دونه ! و یا برا حرف پیامبر مخاطبی قائل نیست ! و مبعث یعنی خدا پیامبرشو رو برا هیشکی نفرستاده ! حتی برا خود پیامبرشم !  

وعلی ای حالا :"نماز"ی نداره ! حتی در فرادی ! آخه در گام دوم :

ایاک نعبد و ... نستعین ، اهدنا ... .

گفته میشه ! نه : اعبد و ... .

حالا امام جمع یا مجموعه ی من :"نعبد و ..." کیه !؟ بمونه ! که بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم که :

هرکی امام زمانشو نشناسه و از دنیا بره ، به دین جاهلیت مرده

شامل امام مجموعه ی منم میشه .

ج :

بعنوان مثال مراجعه شود به حرف این امام ! جمعه .

چ :

خب زمستون داره میره و :"به تعبیر معروف" روسیاهیش می مونه به فشار حداکثری خارجی و کم انصافی داخلی ! خب از سرمایه داری صهیونیست جهانی و آمریکاش و نوچه های غربی ، شرقی و خاورمیانه ای اون جز این انتظار نمیره ! ولی ... !

خودشم بنام علمی ! و بر بنیان دانش ! خودشم :"گام دوم"ش !

به :"امید" بهار علمی ! و خودشم "گام دوم"ش ! ان شاءالله تعالی .  


  

نقطه ی آغاز شناخت یا معرفت علمی (پایانی) :

... ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .

سلام علیکم و تسلیت .

اشاره :

در قسمت قبلی یادم رفت که برنامه ی بعدی برنامه ی :"ثریا" ی شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایرانو بگم ، که گفته شد عازم ... کرمانشاه زلزله زده خواهند بود ، که ضمن سفر بخیر امیدوارم دستاوردی بهتر از برنامه ی قبلی داشته باشن !

آخه آخرین حرف در باب علم یا دانش و در "ثریا" شم ، حتی اگه همون که در قسمت قبلی گفته شد باشه ، بازم بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : العلم علمان ، ... ، ولا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوعه ، هنوز ! حالا :"ضرر" دارشم بمونه ، هرچند اونم تا مطبوع نشه چه ضرری می تونه داشته باشه !؟ جز آنکه پیامبر صل الله علیه و اله وسلم فرموده : مثل درختیه که :"ثمر" نداره !؟ که نویسنده ی بنام مثلا کشاورزی که :"درختکار" ه اونو :"برا" بقول شاعری :"عسل" ی نکاشته باشه ! رو زمین ! حتی "برا" اینکه سایه ای داشته باشه ! حالا مثلا چوبش و ثمراتش الی ماشاءالله بمونه !

خب بله ازش مثلا تیروکمونم ساخته میشه ، طبق پیش نویس سازندش ، یا رونویسش ، مثلا از :"اتریش" ، :"فرانسه ی قبل از آمریکا" اون ، مثل همون علم و علوم انسانی پیشنویس رونویسی شده موضوع برنامه ی قبلی ثریای ... اسلامی ایران ، که گفته شد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، تَبَارَکَ الَّذِی (پ) نَزَّلَ ... .

امروز (پ6) که به سر آمد و شب شد ، بمناسبتش دیشب ، آخر شب تلویزیون فیلم :"محمد رسول الله" رو نشون داد ، با اینکه بازم بعد از ظهرش خوابیده بودم ، ولی درست وسط جنگ اُحُد بود که خوابم برد و ندیدم که تنگه رو که رها کردن چی شد ؟

البته قبلا دیده بودم ، نه فقط در زمان جمهوری اسلامی در ایران ، بلکه اولین بارم که در زمان شاهنشاهی رو پرده ی سینماها به نمایش گذاشته شده بود ، ولی این بار یه چیزایی برام تازگی داشت !

اونوقتا منم دوست داشتم فیلمشو ببنیم ، مثل خیلیا در زمان شاه هم ! که مشتاقانه استقبال کردن و شاید همینم در ساخت اون برای تهیه کننده اش نقش داشته !

خب شروع فیلم ، با نوشته ای که مجوز ساختم داشت ، از دانشگاهی در مصر و علمایی در لبنان ، اونوقتا برا من یکی که اصلا مطرح نبود ، حتی شروعش با سه (پ7) سوار کاری که می اومدن که برن نامه ی پیامبرو برسونن به اونایی که براشون نوشته شده بود و بعدشم بقولی فلش بکم همینطور .

الانم زیاد برام مسئله نبود اینا ، ولی بعنوان مثال اونجاش که پیروان پیامبر در جایی مثل خونه مخفی گرد اومده بودن ، صرف نظر از زمانش که میگم ، یکی وارد شد و نوشته ای در دست داشت که برا دیگران هم خوند ، آیاتی رو که تازه نازل شده بود ، ونوشته هم شده بود .

حالا کی !؟ درست قبل از اینکه باز در همین صحنه یکی وارد میشه و میگه دستور علنی کردن خودمون اومده و اون بقول تظاهرات و مقابله و واردشد نقش اول فیلمو ختم ماجرا .

صبحم که داشتم :"تنهایی" تلویزیونو نیگا می کردم که مورد نیازی پیش اومد برا خونه و رفتم بخرم و تا بیام تموم شده بود ، که بمناسبت امروزم نبود سریالش ، اونجاهاشو دیدم که بازم بعنوان مثال بقولی بادیگاردای امام وسط نمازم اینور اونور می رفتن و مراقب اوضاع بودن .

سریالی که مجوز ساخت گرفته بود و بدون مجوز تهیه نشده بود .

خب تنها برا من که اینا یه :"داده" بحساب نمیاد ! که در بقولی همزاد پنداری معادلی براشون در خودم نداشته باشم و :"مطبوع" نشه ! خیلیا دوستدار پیامبرو امام هستن و مشتاق داستان زندگی ایندو و اونم با جذابیت فیلم و سریالش ، نه فقط خواندنش بچشمم ، چه رسه به شنیدنش با گوش ، حتی در عصریم که مثل نوشته دم دستشم مهیا باشه .

حالا بمونه اونیم که هنوز در خود از ایندو خبری نداره و با شنیدن و خوندن و دیدنش بخود بیاد ! ولو بحکم دل یا قلبش ! حالا :"بحکم عقل بفکرعلم" یا دونستنش بمونه ! که هیچ بنی آدمی بدون اینم نیست ! که "داده" ای رو بیاد نیاره و بهش فکر نکنه یا نیندیشه !

کافیه بهش :"داده" بشه ! اونم با جذابیت فیلم ! ولی چی !؟ خب چی داره !؟ همونو ! نداره ! خب سازنده ی فیلم از کجا آورده !؟ از خودش درکه نیاورده ! از مثلا دانشگاهی در مصر و یا عالم و دانشمندی در لبنان بهش رسیده !؟ خب به اونا از کجا رسیده !؟ کافیه در جایی برسه که رسولی بعنوان مثال مانند چشم یا گوش به اونا رسونده باشه ! تا برسه به "محمدرسول الله " .

حالا اشهد (پ8) انّ علی ولی الله بمونه !

 

 

پ - ... ، الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیءٍ (پ2) فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا ، ... .

پ2 – و لاشیئی هم ! البته اگه شیئ بحساب بیاد ! حالا بعد شیئ یا قبلش !؟ خب اینم پرسشیه برا خودش و پاسخم بهش داده شده در تاریخ علم یا دانش ! خصوصا وقتی که جفتشم بحساب اومده باشه ، البته نه در :"پلت فرم" حرف ! حرفی از حروف الفبا ، مگه اینکه حرف برا عددم بحساب اومده باشه ، مثل علامت های علم یا دانش ریاضی که امروزه برا خودشون هرکدومشون یه دنیا حرف ، که نه ! بلکه :

می نویسم ، پس هستم !

دارن ! که ان شاءالله تعالی بقول ما ترکا ، اللهم بیربیر، یکی یکی می بینیم که چی میگن !؟

خب فعلا صدام میکنن که نمازه ! برم بیام ان شاءالله تعالی !

راستی جنّا چی بود !؟ حرف آخرشون !؟ وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ ... !؟

بعد از ظهر :

جالبه ، نه فقط برا علوم انسانیا ، برا تجربیا و دیگرم ، که مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهریم گفته نمیشه که دوتا کار می کنن ، بعبارت دیگه که در :"می نویسم ، پس هستم" ، گفته میشه که دست بقلم تعریفی نیستن ! حتی بعنوان مثال در یه کتابی به اسم :"منطق ریاضی" ، که به فارسی نوشته شده و بکوشش :"جهاد دانشگاهی" چاپ و منتشر شده گفته شده که اصلا طرف حساب :"باب معرفت" یا شناخت منطق قدیم ، منطق ارسطویی نیستن ! طرف حسابشون باب حجت ، تصدیق ووو ی اونه که :"ادعای" منطق داره !

در حالیکه :"تئوری مجموعه ها" ی ژرژکانتور رو اگه نداشته باشیم ! اونوقت :"جبر ... " ژرژ بول چه حکمتی داره !؟ و حکم و احکامشو برا چی !؟ صادرکنیم ! جز همون و همونایی که در حوزه ی فقط علوم انسانیم یافت نمیشه !

حالا بمونه که مثل پیشینیش ! میگه شیئ یا چیزی رو تعریف نمی کنه ، مگر محسوس ! که نیازی به تعریف نداره ! و قابل مشاهده هستند و آزمایشم ! و در باب یا مرحله ی بعدم قابل تجزیه و ترکیبم ! ولی چون مجموعه ی جامع قابل تعریف نداریم ! همینو! بعنوان :"یه" داشته تعریف شده داریم ! همو که : لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ (پ3) وَخَلَقَ کُلَّ شَیءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا !

پ3 – حالا می خواد بعنوان علوم انسانی باشه ! یا تجربی و یا هنر و غیره هم ، منجمله به اصطلاح علم یا دانش :"نظامی" م ! حالا چه بعنوان نیروی زمینی ، و چه هوایی و دریاییم ، چه ارتشی و چه سپاهیم ! چه عینی ! و چه مجازیشم ! ووو

البته نه طبق آخرین گفته ، یعنی نوشته شده در باب علم یا دانش ! چراکه این گفته هم تا مطبوع نشه ، نفعی بحال گوینده ، یعنی نویسنده ی اونم نداره ! پس بعنوان مثال علوم تجربیم مشغول باشن !

بعد غروب آفتاب :

ضمن شب بخیر ، البته مگه اینکه نه تنها علوم تجربی ، بلکه انسانی و هنر و غیره هم ، بجای نقطه ی آغاز شناخت یا معرفت علمیشون ، مثلا :"صفر" آغاز ... ی داشته باشن ! البته نه مسموع ! بلکه مطبوعشو ! ساده بگم ! خودشون ! یا :"برا" خودشون نوشته باشن ! رونویسیم که کرده باشن ! م همینطور !

چراکه به :"مرکز داده" ای می مونه که نه تنها یه کاره هست ! بلکه بقول مقام معظم رهبری کارشم :"حدّ یقف" م نداره ! که به نقطه ی :"امن" (پ4) ی برسه !

چه رسه به نقطه ی ب (پ5) آغاز ! یا دو کار آغازینش ! که کار دیگرش به :"اشتراک" گذاشتن باشه ! به "اشتراک" گذاشتن داده ! داده ی رسیده به مرکز ! تمام و کمالش ! بعنوان یه داده ! حالا بهر عنوان که نامبرده شه ! یعنی نوشته شه ! در مرکز ! حالا بعنوان محسوس و دوستداشتنیشم !؟ و قابل ذکرشم برا دونستنش !؟ بمونه ! که برا مرکزعلمی :" داده " بشه !

پ4 – ی حتی بعنوان :"مرکز" داده ! چه رسه به :"مادر"یش ! که گفته میشه ! و گویا بگوش مثلا دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران برسه هم : ولش ! خب بله لابد مسموعه و مطبوع نشده در جمهوری اسلامی ایران دیگه ! ولو رونویسی شده ی اونم ! اونم در مراکز علمیش و دانش بنیانشم ! و نه تنها مثلا آموزش و پرورش دانشگاهی ، بلکه حتی حوزه هم از این مادر خونده ها پاک پاکن !

پ5 – نه نقطه ی حتی شورای :"دو" نفره هم ! ولو بعنوان مادر و نامادری ! چه رسه به نامادری و مادر ! و نامادری مادر ! و :

... لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ وَلَا یمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا یمْلِکُونَ مَوْتًا وَلَا حَیاةً وَلَا نُشُورًا !

پ6 – که  مثل همچین روزی پیامبر غسل داده شده باشه ، بر او نماز خونده شده باشه و تشیع شده باشه

حالا تشیع آقا امام حسن علیه السلام بمونه !

و دفن شده باشه ، یا ...

خب بنده خدا ! کی پیامبر و غسل و کفن نمیگیم ، بر اون نماز می خونه !؟

اینکه دیگه نیازی به گفتن نداره ! که براش جلسه ملسه گذاشت و انتخابات راه انداخت ! و ... .

پ7 – حالا بقول مثلا برنامه ی :"سمت خدا" ی تلویزیون :"شش" سوارکارم بمونه .  

پ8 – بقول استاد شهید مرتضی مطهری که اشهد یعنی درک یا دریافت کردم ، حالا معرف یا شناخت پیدا کردم و شناخت یا معرفت علمیم بمونه ! همینطور به ایندو هم با چی !؟ که یکیش همین رسول یا فرستاده اونه برا درک یا دریافتی مثل دیدن مثلا فیلم :"محمدرسول الله" . 


  

یه وجب (قسمت چهارم) :

ضمن وقت بخیر براتون بهترین اوقاتو ، یعنی همونطور که در مباحث قبلی گفتم ، بروز ترینشو ، آرزومندم .

امروز سالروز شهادت آقا امام حسن عسگری علیه السلامه ، ضمن تسلیت ، امروز روز به امامت رسیدن آخرین امام ، یعنی فرزند پنج ساله ی آن امامم هست ، که ضمن تبریک ناگفته نمونه که آخرین امام مثل حتی پدر و جد بزرگوارشونم نتونستن امامت کنن و پنهان شدن و هنوزم در غیبت بسر می برن .

بعبارت دیگه دوران امامت که تا آنزمان بصورت آشکاز بود ، با غیبت ایشون پنهانی و دور از چشمه ، البته نه اینکه به چشم نمیاد ، چراکه حتی چشمم که امام دیگر پنج عضوه ، بدون امام نیست ، بلکه صرف نظر از حسشم در درون ، داخل و یا ... ، کافیه بقول پیامبر دو چشم در بیرون باشه که یکی از این دو امام دیگری باشه ، که هست ! هرچند به چشم دیگری نیاد ! همونطور که آخرین امام در پنهانی ، غیبت و یا ... به امامت نرسیدن ، بلکه مدتی به چشم هم می اومدن و بعد پنهان شدن و ...

خب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ؟ ... .

کجای بحثیم ؟

پیش از اینکه وارد وقت نماز مغرب به افق خودمون بشیم خلاصه اش اینکه گفتم حرفی که زده میشه یا مطرح میشه یه کالای داخلیس ، حتی اگه اونو مثلا رسانه ای مثل شبکه خبر تلویزیون به گوش سونده باشه مثل همون طرح کارت خرید کالای داخلی ، چراشم اینکه اونو هرچندم گفته بشه که مثلا بانک مرکزی داده ، ولی صرف نظر از اینم که نماینده ش ، نایبش ، ووو در تلویزیون گفت ، آخرش یکی گفته ، و حرف دو نفرم نیست ! چه رسه که بازم بحساب ریاضیات حتی جدید عصر حاضرم ، حرف سه ، چهار ووو باشه ! که هرکدوم برا خودشون یه حرفی داشته باشن ، مثل یه وجبی که گفتم هرکدوم از ما برا خودشون دارن !

پس اول اینکه بحث از حرفه ، و گفتم که به چشم اومدنیشم ، یعنی مکتوب یا نوشته شده ی اونم ، چه دستنویس ، و ماشینویسش ، و رسانه ای اون در عصر حاضزم هنوز حرفه .

در ثانی همونطور که گفتم از اون سه قسمش که در قسمت قبلی گفتم با یکیش کار دارم ، چراکه اوندو ی دیگرشم کالای داخلیه ، درونیه ، ووو 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :122
بازدید دیروز :591
کل بازدید : 1305533
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ