ادامه ی سوره ی برائت یا توبه (بخش پایانی ) :
سلام علیکم
... ، وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ ... .
... ، و اعلانی است از خدا و پیامبر ( فرستاده ) ش بمردم در روز حج اکبر ... . (1)
پایان نامه :
امیدوارم چهارشنبه (2) ی خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و جمعه ی خوبیم پیش رو داشته باشین .
دنبال فرصتی می گشتم که این بخشو بنویسم ، الحمدلله امروز این فرصت دست داده و امیدوارم که ان شاءالله امروز بتونم به یه جایی برسونمش .
آخه صبح که رفتیم سر کار برف باریده شده نذاشت ماشین به محل کارمون برسه و برگشتیم خونه .
اما اول اینکه دارن به افق ما اذان ظهره و وقت نمازه ، بعدشم ان شاءالله اول یه مطلبی رو در رابطه با بحث خواهم گفت و بعد میرم سر اصل مطلب که عنوان شد .
امام آمد ... (3) :
سر کار که هستم از خواب بعد از ظهر خبری نیست ، ولی پیش از ظهر گفتم که برگشتیم خونه .
در :"تعبیر معروف" امام آمد مقصود این نیست که مثلا مانند :"امام محمد غزالی" یا مثلا :"صاحب تفسیر کبیر" و مانند اینها که بهشون امام گفته میشه اومد .
البته میشه مانند :"امام جماعت ، جمعه و حج" که گفته شده ، گفت امام آمد ، ولی مقصود از :"امام آمد" که گفته میشه اینم نبوده . بلکه مقصود نایب امامه ، البته در عصر حاضر و یعنی عصر غیبت امام زمان و یعنی آخرین امام یا دوازدهمین امام ، و البته نه نوّاب یا جانشینان خاص ایشان که چهار نفرن ، بلکه جانشین عام .
درستکه امروز دم غروبی یا بعدش از سرکار به خونه نرسیدیم ، ولی سر کار نرفتیم ، خرید خونه هم نکنیم !؟
خب ، ضمن تبریک امشب ، نه اینکه شب جمعه هم تبریک داره ! بلکه شب تولده ، تولد اونی که زبیا بین بود ، نه اینکه زشت ، بد ووو بین نبود ! پس زیبا ، خوب ووو بین بود ، چه رسه به دیدی از سوره ! یا مجموعه ی حتی زیبا و زشت ، حالا زشت و زیباش ، اونم به مدیریت زشت و اونم با عدم مدیریت زیبا که جای خود داره !
این عام که گفته میشه مقصود فقط مرد مردم یا ناس نیست ، که وقتی گفته میشه امام آمد یعنی آن مرد آمد ، یا آن پسر آمد .
مثلا آیه ی :"نَفَر" که در این سوره آمده فقط شامل پدر خونه نمیشه که بره یا کوچ کنه و در بازگشت گفته بشه "پدر آمد" ، "تفقّه" ی که گفته شده فقط کار مرد و پسر خونه که نیست ، زن و دختر خونه کارشون همینه ! از بهترین کارشون گرفته تا چی !؟ خدای نخواسته زشت !؟ بد !؟ ووو !؟
... أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ ... .
خب بله ! امام که اومد ، صرف نظر از شورای سلطنت یا شاهنشاهی ، شاه نخست وزیرم گذاشته بود و در رفته بود ، و وقتی حرف از اومدن امام بود ، اونم می دونست که مثل هرجایی مملکتی دو دولتی :"معنی" نداره ! و این حرف اختصاص به حرف خدا و فرستاده ی اون نداره ، و اختصاصم به این نداره که گوینده اش علی باشه یا سه تای قبلی که پیامبر بهشون داد برن بگن و ... .
تنها شرطش درک یا دریافت حرفه ، البته دونستنش ! که من فکرمی کنم (4) بعد یادآوری اونه ، یعنی بعد سه تای قبلی ، یعنی بعد مثلا شنیدنش با گوش و "تفقّه" قلب یا دل .
زیرنویس :
1 - برگردان به فارسی از آقای محمدکاظم معزّی ، البته (فرستاده) از منه .
2 – البته پنجمین شنبه رو ، چراکه با شنبه ی اول هفته میشه پنج شنبه ، و امروز که پنجشنبه هست ششمین شنبه یا آخرین شنبه هست .
3 – عنوان مطلبی در وبلاگی است بنام "قلمدون" در اینجا ، یعنی پارسی بلاگ ، که گویا بمناسبت این ایام ، یعنی ایام دهه ی فجر ، یعنی ده روزی که آغازش دوازدهم بهمنه و روزیست که امام اومده ، نوشته شده .
4 – یعنی بقول خودمون می اندیشم ، البته بقول درسهایی از قرآن امشب شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران ، چراکه زبون مادری ما ترکیه ، و زبون واحدمون بعنوان یه ایرونی ، نه مثلا ترکیه ای ، آذربایجانی ووو .
بلکه سوار بازم بقول همون درسها :"ماشین" ایران و اونم ایران فعلی ، نه زمان مثلا داریوش ، حالا ماشین شاهنشاهی ؟ دولتی ؟ ووو ؟ بمونه ! ان شاءالله بمونه برای ادامه ی اندیشه در قرآن .
شب بخیر .