• وبلاگ : خانه ي خانواده
  • يادداشت : من فكر مي كنم .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    گريه كن چون ابر باراني به چاه

    بر حسين تشنه لب در قتلگاه

    گريه بر بي دستي احساس كن

    گريه بر طفلان بي عباس كن

    باز كن اي جان تو شط اشك را

    تا نگيرد با خجالت مشك را

    پاسخ

    عليكم السلام خواهر گلم . آري ، آدم خجالت مي كشد كه بخواهد از عباس چيزي گفته باشد و خداي نكرده او را قد گفته اش كند ، ولي ميشود مگر از آن قله ي : ( احساس ) حرفي نزد ؟ از حسين كه ! اصلا مگر مي شود بروز كرد حرفي جز در ( روز حسين ) ؟! : ( لايوم كيومك ) اي حسين فاطمه كه نزد ملائكه شناخته شده بود و با او ( مثل احساس در فرمايشات يا شعر شما ) ديگر پنج تن ال عبا را شناختند ، بعبارت ديگر با او ( مثل احساس ) حسين هم بروز شد برايشان !؟ خب خواهر گلم ( من ) با چي بروز كنم سروده ي زيبايتان ، سوزناكتان ووو را ؟ اصلا بريم سر اصل مطلب يعني شما بجاي ( من ) ، خب شما با ... ؟ آيا ( من ) هم مانند ( شما ) فكر ـ ببخشيد احساس ـ مي كنم ؟ : آيا شما هم مانند من ( احساس ) مي كنيد ؟ : مگر من چه ( احساس ) كرد ?