سلام به آقاي يزدي
قصه گوي گرامي
سوال اين بود كه حد تفكر و تقليد كجاست؟ خودم اينطور فكر مي كنم .اول اينكه تفكر پايه ي حيات انساني ماست .هيچ قدمي بدون تفكر صحيح نيست. براي واضحتر شدنش بگويم تفكر حتي زيربناي تقليد است يعني من اگر تقليد مي كنم مثلآ در يك مساله ي ديني يا در نحوه ي رسيدگي به يك گياه ،بر اساس تفكر است.چرا كه من فرصت كسب علوم لازم را نداشته ام پس براي باغباني و براي دانستن چگونگي مثلآ نماز خواندن از علماي رشته پرسيدن عقلاني ترين راه است.پس يعني كه:1-مرز تقليد را هم تفكر من ،بايد تعيين كند و نه مجتهد!2-تفكر دليل نمي خواهد اما تقليد همواره دليل مي خواهد تا به اشتباه دامنه ي تقليد را وسيعتر از حدي كه بايد ، نكنيم.هميشه ياد افلا يتفكرون باشيم.