فرموديد: توضيح اينکه وقتي ما علوم را تقسيم کرده باشيم به علوم عقلي و نقلي چه غربيان و چه مثلا مرحوم علامه و هر کس ديگري که مطلبي را بعنوان مطلب علمي برايمان بگويد دانسته ي ما بر اين اساس نقلي بحساب مي آيد .
بر اساس قول متواتر و قول عرفي يا غير آن
يا نظر علماي اعلام همين است که ميفرماييد
اما باز سر نقل و عقل حرف است در نظر ما
که تا اين نقل منشا آن باب خير است يا شر
يا حتا دانش و آگاهي فراتر از خير و شر
که سعايت و بغايت تاثير آن در مجمع وجود
روان کننده جوهر ثقيل و لطيف در کدامين سو باشد و با چه منشا اثري
خود جاي بحث دارد
که بعد ميرسد به شعور حاکم بر رسولان نقل
و باز و بسته بودن کدامين کالبد و
همسويي يا ناهمسويي آگاهي حاکمه با آگاهي کل
در پذيرنده و تاثير گيرنده منقولات
و وابستگي به زمان و مکان
که اگر باشد....
خود باز محملي ديگر ميخواهد براي به مقصد رساندن بار منقول
آن هم در سلامت
حال کامل يا ناقص