گزارش و یادداشت دانش و پژوهش :
بنام خدای (الف) ... ؟
باب پاره ی تن امام (ب)
السلام علیک یا :"محمد رسول الله" !
سلام علیکم :
داستان دانش و پژوهش :
امیدوارم هفته ی خوبی رو پشت سرگذاشته باشین و هفته ، اول هفته ی (ث) ، بهتری رو هم پیشرو داشته باشین .
صبح اول هفته یه چیزی رو برنامه ی :"حالا خورشید" نشون داد که برا اول هفته و اونم اول صبحی برا خودشم خوشایند نبود !
بعد پخششم :"رو" کرد به :"بیرون" از اونجا ! همونجا که نشون داده بود ، که بیان این نا خویندو یه کاری بکنن ! خب یعنی خوشایند بکنن دیگه !
البته نا گفته نمونه که یه مثلا نیم نگاهیم داشتن به اونجا ! که نشون داده بودن ، منتها مثل "رو"ی کرد اول ! نه بقولی گزارشی :
Next step
با برگردونی بفارسیش :
قدم بعدی
حالا یعنی :"گام بعدی"!؟ بمونه ! چه رسه به :"گام دوم" !؟
آخه رو کرد به مثلا :"شورا"ی اونجا ! که نشون داده بود ! حالا آیا شورای :"سرپرست"ی اونجا !؟ یا :"سرپرست"ش ؟ بمونه ! منتها در کجا !؟ آیا مثل :"شهرداری" و شهری و بلکه استانی در :"سه کیلو متر"ی اونجا !؟ و :
دهداری !؟
حالا در چه مدتشم !؟ بمونه ! که :"خوشایند" بکنه دیگه ! اونجا رو ! که نشون داده شد !
مثلا : چهار ماه !؟
خب ، صبح اول هفته چشم افتاد به :
خطیب جمعه ی تهران
که :"رو" کرده و گفته :
دولت پاکستان به سرعت رفتار گذشته ی خود را اصلاح کند
خب ! بدون :"فرصت" که نمیشه ، ولو یه :"گام" ! برداشت ! خب مهلت !؟ آیا اینم :"چهار ماه" !؟
خب ! تکرارش معنا دار میشه ! مثل تکرار :
بودجه ی معیوب نا متوازن !
فقط :"شفاف" نشد :
دولت !
یا دولت جمهوری اسلامی اونجا !؟ و یا :
سر پرست
ش !؟ سرپرست اونجا ، جمهوری اسلامی پاکستان .
خب برا :"اصلاح" دیگه ! :"اصلاح رفتار" دیگه ، پس چی !؟ اصلاح بودجه !؟
حالا بقول :"یادداشت"ی که در نوشته ی قبلی گفت و :
#یادمان_می_ماند :
درست و غلط
یا :
درست و نادرست
شم !؟ بمونه !
-------------------------------------
زیر نویس :
الف :
بسم اللهِ ... ؟
ب :
امام علی (پ) .
پ :
علی بن موسی .
ت :
Next ، :"بعدی" و یا :"دوم" ! البته اگه سومی نداشته باشه ! ووو !
آخه :"این" هفته ، درستکه هفته ی بعدی هفته ی گذشته هست ، ولی هفته ی آخر که نیست ! یه هفته ی دیگه هم پیش :"رو"ست ! که هفته ی دوم ، بعدی این هفته هم بهش گفته میشه ! و این هفته :"وسط" آندو هفته هست ! که یه طرفش هفته ی گذشته بحساب میاد ! و یه هفته ای هم هست که پیش "رو" داره !
این اختصاص به هفته نداره ، ماه و سال و مثلا قرنم همینطوره ، :"نانو" ترشم همینطوره ، چه روز باشه و چه شب و چه شبانه روز و ساعت ، دقیقه و ... هاش !
مثلا :
Next
که فقط شامل هفته ی بعدی نمیشه ! شامل بعد بعدِ قبلیشم میشه ! (ث) که مثلا در اون گفته شد :
همه
خب : #یادمان_می_ماند:
#همه....
که از قضا مشهدم که رفته بودیم ، همین بود :
#یادمان_می_ماند ، همه ... .
ث :
خودشم (دو دوی) ، حالا چندتا؟ش! بمونه ! پیشروش که :
هفت
اس ! بازم (دو دوی) ! منتها :"سه" به "سه" ! که انشاء الله :"فرصت" بشه میگم ، فقط ناگفته نمونه که با محوریت یکی ! در دو طرفش ! آخه نگفتم که :
شش
تاس !
مقدمه ای بر نکته ی ظریف دو ! :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .
سلام علیکم .
پیشگفتار :
ضمن تبریک امروز جمعه ، مدتی بود (الف) که دنبال فرصت می گشتم تا :"داستان دو" رو که در بحث قبلی قولشو داده بودم بگم .
امروز صابکارمون (ب) زنگ زد که :"نیومدین؟" ، گفتم نه ، البته چراشو یه چیز دیگه گفتم ! البته اون چراشو نپرسید ! آخه جمعه ی قبلی گفت بیایم و گفتیم باشه ! و رفتیم ، این هفته هم گفت ! مام گفتیم میایم ! ولی دیشب بازم از صورت وضعیتی که بهش دادیم کم کرد ! با اینکه گفتیم سرماهه و بیش از اونی که پرداخت نیازه ، برا کرایه خونه و قبض مبضا فقط ! همونا که قرار بود بعد :"اصلاح" ! قیمتاش کجا باشه !؟ خب تو :"جیب" دیگه !
خب ! نمیشه که یه طرفه باشه ! ولو بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : جورش !
حرف ، قانونی ووو شم ! بازم بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : خوب خوبه برا همه ، بدم بده برا همه !
البته نقض :"قرارداد" نبود ! نرفتنمون رو میگم ، اگه شنبه ی گذشته هم نمیرفتیم بازم طبق "قرارداد" بود ! برا اینکه علاوه بر اینکه پیش پرداخت اومده در "قرارداد" کامل پرداخت نشد ، بلکه صورت وضعیت شماره یکم کامل پرداخت نشد و پرداختیم افتاد به شنبه ! در حالیکه پنجشنبه دادیم بهش .
خب ! پس امروز نرفتیم سر کار ، ولی تا الانم که فرصت نشد ، امیدوارم در این باقی مونده از امروز بتونم بحثو مطرح کنم ان شاءالله .
بچه که بودیم می گفتیم :
تا سه نشه بازی نشه !
حالا معانی مختلفش بمونه ، مثلا :"مام بازی" یا ...
که وقتی یه بازی شروع شده بود و ما میرسیدم گفته میشد .
البته اگه بازیکنا که مشغول بازی بودن ، مثلا تا ما رو می دیدن نمی گفتن بیا ، یا اصلا مارم بحساب آورده بودن تو بازی و فقط منتظر اومدنمون بودن ! یا یکی منتظر من ! بود که بیام تا بازی کنیم ! دوتایی ! یا من منتظرش تا ... .
خب ! فکر نمی کنم موضوع بحث اونقد پیچیده باشه که مثلا قابل :"هضم" نباشه ! صرف نظر از اینم که کار روزمره ی ما هم هست ! هم تو :"این ج.ا" یعنی این :"دنیا" و هم در :"به تعبیر معروف" دنیای دیگرم ! اختصاصم به مثلا :"دوستدار" این دنیا و "به تعبیر معروف" دینای دیگه هم نداره !
مثلا ! یکی که اسم خودشو گذاشته :"مشارکت" ، آیا فقط برا این دنیا این اسمو گذاشته !؟ که "مشارکت" ش بدن تو کارای این دنیا !؟ یا مشارکت بده دیگری رو تو کارای این دنیا !؟ و به تعبیر معروف :
تا دو نشه بازی نشه !؟
البته استاد شهید مرتضی مطهری ، در یکی از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی در پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه ، مقاله ی پنجم ، مطلب :"پیدایش کثرت در ادراکات " و :"ریشه ... " اش ، نظرشون اینه که لازم نیست :"دو" بشه تا بازی بشه ، بلکه با :"یک" م میشه ، البته میشه :"مقایسه" کرد ، خودشو با خودش ! (پ) .
خب ! صدام میکنه ، حاج خانومو میگم ! برم ، بمونه برا بعد و اگه امروزم نشد ان شاءالله در فرصتی دیگه .
--------------------------------
زیرنویس :
الف :
بعد محرم و صفر ، که ربیع آمد ، ربیع الاول ، و رخت عزا از تن خارج شد ، راستی تبریک گفتم !؟ نگفتم !؟ خب تبریک میگم .
ب :
کار بستان آباد نه ها ! اونکه تعطیل شد ! و ناتمام موند !
خدا کنه که اینم مثل اون نشه ! هرچند تا حالا بازم ما مجبور بودیم به قرارداد عمل کنیم ! و :"دو" طرفه نبوده تا حالاش !
پ :
ناگفته نمونه که در اونجا ، در مطلب :"ریشه ..." یابی ادراکات ، حرف اینه که وقتی :
برا نخستین باز چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و مثلا یه سیاهی دیدیم ...
بازی یا کار وقتی شروع میشه که :
برا بار دوم ...
نیز چشم ما بیفته به جهان خارج و مثلا یه سفیدی ببینیم ، تا این :"دو" رو بتونیم با هم :"مقایسه" کنیم ، البته پس از :"تجرید" از حس ، یعنی تجرید از حس بینایی ، و سپردنش به :"بایگانی" ، که وقتی دومی ، یعنی :"سفیدی" هم دیده ، مجرد از حس شده اش به "بایگانی" می خواد سپرده بشه ، منطبق بر اولی نمیشه ! یعنی :
سیاهی نیست !
حالا سفیدی یا بعبارت دیگش :"سیاهی نیست"(ت) مثل اولی به بایگانی سپرده میشه !؟ وبعد :"مقایسه" صورت میگیره !؟ بعبارت دیگه کار :"فیلسوف" یا کار :"فلسفی" شروع میشه !؟ یا بقول استاد شهید با سپردن :"یک" چیز به بایگانی یا :"حافظه" میشه شروع بکار کرد !؟ و یا ... !؟ فعلا بمونه ! بمونه تا به "حافظه" که رسیدیم ! ان شاءالله تعالی .
فعلا بازی تو زمین عضوی از اعضای حسیه و مثلا در چشم ! حالا چه "یک" چیزی به اون بیفته ! و چه اون به یه چیزی بیفته ! و اونو به بازی بگیره ! نه اینکه اون ، همون :"یک" چیزی به بازیش بگیره ! مثل به بازی گرفتن "حافظه" ! ولو بطور :"موقت"شم ! چه رسه به بعد یادآوریش و بهش فکر کردن و در نهایتم صدور حکم عقل و باز سپردنش به بایگانی یا حافظه ! خب :"آرشیو" به تعبیر معروف :"دائم" فرق داره با "موقت"ش دیگه ! حالا :"امضا"ی حکم یا فرمان خردم بمونه ! فقط این دنیایی و فقطم دوستانیش "امضا" نمیشه که !
گفتم که ! بچه که بودیم می گفتیم :
تا سه نشه بازی نشه !
ت :
یادم میاد بعد انقلاب و اوایل دهه شصت امام جمعه ی شهری در شمال که اومده بود قم و دیدن پدر خدا بیامرزم که در اسماعیل آباد ساکن بودن و مام مستاجر طبقه ی بالاشون بودیم ، و طبق معمول این دیدارا بحث پیش می اومد ، بحث به اینجا که رسید گفت من نمی تونم جواب بدم ، بریم پیش آقای ... ،که خارج فلسفه درس میدن ! خب منم سالها بود که ایشونو ندیده بودم ، از دوران طلبگی در حوزه شاهرود ، در اوایل دهه ی چهل ، گفتم هم دیدار و هم ... ، رفتیم و بحث مطرح شد و ایشون گفتن : بعنوان مثال این میز اون گوشه ی اطاق بود و برداشتیم گذاشتیم اینجا ، حالا این میز اونجا :"نیست" ! به همین روشنی !
گفتم خب اون گوشه مثلا شتر ، اسب ووو هم نیست ! و لازمم نبود که مثل این میز اونجا بوده باشه و حالا اونجا نباشه ، و در حالیکه یکی از اینا اونجا باشه چی !؟ بازم گفته میشه که مثلا این میز اونجا نیست !؟ حالا :"نیست" چیزای دیگه الی ماشاءاللهم ! بمونه !
بحث خاتمه یافت و پیش از شروع خوش و بش و خب مشغول چه کاری هستی و گفتم تو آموزش و پرورش هستم و مدرسه شهید سید مصطفی خمینی قم تدریس می کنم و ... بعدشم خدا حافظی ، ضمن تمجید! از مشغولیات :"ذهنی"م سفارش مطالعه بیشترم کردن !
حالا با کدوم مثلا چشم !؟ و برا همبازی با اونی که بچشم میاد !؟ یا بهش میفته !؟ دو تایی !؟ (ٍث) بمونه !
ث :
همچنین از :"سبع مثانی" شیش تای دیگشم !
به وقت شب (قسمت چهارم) :
سلام علیکم
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... ؟ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ضمن تبریک بمناسبت امروز جمعه (الف) اول ببینیم موضوع چیه !؟ بعبارت دیگه ، اگه مثلا دعوایی هست !؟ دعوا سر چیه !؟ بعبارت دیگه ، اگه مسئله ای هست ، صورت مسئله که روشن بشه ، اگه مسئله حل نشد بریم سراغ حلش ، و راه حلش مسئله باشه ! که گویا نیازی به راه حل :"اسلامی" نداره ! حالا راه حل :"اسلامی" داریم !؟ یا نه ! مثلا در مسائلی چون :"خودرو ، فیزیک و شیمی" بقولی ، و بقول دیگه مثلا در مسئله ی :"ریاضی" هم ، و بقولی اون مسئله که گفته شده :"بریم ببینیم عقلای دنیا" چی گفتن !؟ یا راه حلی دارن !؟ اسلام حرفی نداره !؟
صورت مسئله :
امیدوارم در این فرصتی که دارم ، یعنی امروز بتونم برا خودم ، و در ثانی برا شما مسئله روشن بشه ! که البته قصه سر دراز داره و چهارده قرنه که از اسلام ! یعنی دینی که کافران رو مایوس کرده ! که دیگه نمی تونن بهش کافر بشن ! گذشته ! و یه روزه که سهله ! یه هفته و ماه و سال و قرنم کم باشه برا اسلامی که اسلام محمدی (ب) بود و بعد اون گویا هنوز روشن ! نیست که به کی سپرده شد !؟
این نخستین مسئله در صورت مسئله هست ! که تا روشن نشه ! خب اسلام کجاس !؟ و نزد کیه !؟ که به اون مراجعه کرد !؟ آیا به مثلا :"رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران" !؟ که اون حرفو زده !؟ یا به نویسنده ی اون کتاب :"منطق" ی که همون حرفای :"رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران" رو زده ! ولی اگه شما یه روزنامه دیدین که بهش پرداخته باشه ! مثل بعضی روزنامه ها که :"سخت" گرفته بودن به رییس جمهورشون ! اسلامی شون ! به اون کتاب :"منطق"م "سخت" گرفتن که نه ! اصلا متوچه شده بوده ! منم متوجه شدم !
همینطور به حرف اون مرجع تقلید ! که حرفش همون حرف رییس جمهور و صاحب اون کتاب منطقیه !
حرف :
صورت مسئله هرچی که گفته بشه ، همینطور نوشته ی اونم ، یه حرفه ! یعنی چی !؟
حرف یعنی چی !؟ آیا جز بازدم دمی !؟ که از بچگی سر دادیم (پ) ! برا چی !؟ خب برا اینکه مثلا کافر شاید متوجه این بشه که داره با با بازدم دمی که داشته ! داره پوشش میده ! و متوجه حتی :"نفس" کشیدن خودشم نیست ! که در آغاز بحث بحثش گذشت ! بحث : نفس کش !
حالا آموزش زبان برا حرف زدن ! ووو ش بمونه ! البته ناگفته نمونه که در همین آموزش زبونه که نه تنها کفر ، بلکه اسلامم شاید وارد (ت) وارد شده باشه ! همینطور مثلا همون :
خودرو ، فیزیک و شیمی
و :
منطق ! و علمی اونم ! بلکه علم یا دانش اسلامی اونم ! نه مانند مثلا :"ریاضی" ش (ث) ! که :"اسلامی و غیر اسلامی" م نداره !
و :
زبون خارجه ! هم ! که :"عقلای دنیا" باهاش حرف می زنن !
بعبارت دیگه :"می دمن" و بازدمش حرف مرجع تقلید ماست !
که اینا بعنوان مثال گفته شد ! و باز یادآور بشم که یهو سربازای گمنام امان زمان نرن سراغ اینا ! نه فقط اونی که امان خواسته ! اونم برا مثلا اهل :
خودرو ، فیزیک و شیمی
که بهشون :"سخت" گرفته نشه ! بلکه اون دوتای دیگه هم که : برا چی امان بخوان !؟
خب برم یه نفسی چاق کنم ! و ان شاءالله اگر فرصت شد بحثو پیگیر می شم امروز ! خب ! یه بند که نمیشه تا شب ! نوشت ! حالا برا زیر نویسا هم وقتی لازمه ، تا شب نشده .
-------------------------------------------
الف : و عرض تسلیت ، خب امروز که یازدهم اسفنده ، تو تقویم برابر با سیزدهم جمادی الثانی هم هست و روز وفات خانم حضرت ام البنین (مادر پسرا) سلام الله علیها هم هست .
که نقله وقتی اسرا به مدینه برگشتن ایشون سراغ پسراش و حتی حضرت عباس علیه السلام ، :"قمر" بنی هاشم رو هم نگرفت و گفته باشن :
حسین !؟
ب : دین اسلام دینی نیست که فقط پیامبر خدا حضرت محمد صل الله علیه و اله و سلم پیام آور اون از طرف خدا باشن ، بلکه پیامبران دیگر هم ، که پیش از ایشان پیامرسان ! دین خدا بوده اند هم ، دینی بجز اسلام نیاورده اند .
منتها ناگفته نمونه که اسلام محمدی آخرین دینی هست که آورده شده ! و در ثانی :"خاتم" ادیان اسلامی قبلی هم هست ، یعنی از دین اسلام دیگه چیزی نمونده که پیامبر دیگه ای بیاد و اون چیزو بیاره .
نکته ی دیگه که بیشتر محل بحثه منه ، اینه که هرکدوم از ادیان اسلام قبلی ، که پیامبران جهانی برا جهانیان آوردن ، به همون معنی که دین خاتم اسلام گفته میشه ، اونا هم به همون معنی اسلام گفته میشن ! منتها مثلشون می مونه به مانند اعضای حسی جهانی ! ما ، مثلا چشم ما که به وسیله ی اون می بینیم ، در حوزه ی بینایی پیام آور بچشم اومدیناس ، و پیامرسون ! دیدنیا با حس بینایی .
نکته دیگه که ناگفته نمونه اینه که در خواندن حرفی که نوشته شده ، چشم و حس بینایی کارکردش مثل بچشم اومدن ، یا افتادن چشم ما به چیزایی هست که بچشم میاد ، یا چشم اندازشه ، و نوشته شده چون نوشته ی حرفه ، تابع کارکرد گوش و حس شنوایی هست .
البته اینم لازمه که گفته بشه ! حتی دستاورد چشم و حس بینایی هم ، چه رسه به :"دم" دیگر اعضای حسی ، بازدمش پس از :"خواندن" مکتوب یا نوشته شده ی اونه ! مکتوب یا نوشته شده ای غیر از مکتوب یا نوشته ای که بچشم و حسش میاد ، یا حس بینایی با عضوش به اون میفته ! در بیرون یا بقولی دیگه در جهان خارج !
یعنی حرف از مکتوب یا نوشته ای هست در درون یا جهان داخل ما ! و حرف زدن پس از خواندن اونه !
حالا خواندش با چی !؟ بمونه ! که هرچند خواننده ی اون :"یادآوری" گفته میشه ! ولی آیا بقولی فقط با امامت یا سرپرستی ، و یا مثلا با مدیریت حس بینایی !؟ مثلا ! یا حسی دیگر از حواس پنجگانه ی ما !؟
چراکه ! اگر و فقط اگر دو حس بخواهن مدیریت داشته باشن ! اول اینکه محاله ! در ثانی این :"دو" چی !؟ آیا مانند مثلا اون :"دو" "دو" ! تای ریاضی !؟ که بقول اون کتاب منطقی : اسلامی و غیر اسلامی نداره ! چراکه مثلا از اصول بدیهی ریاضیست !؟
در حالیکه بقول نهج البلاغه ، خطبه ی اولش ، ما به :"یه" دو :"اشاره" می کنیم ! نه به :"یک" و :"یک" اون دو ! که بقول بقول ریاضی : یک یکی مساوی یک میشه ! نه دو !
پ : که بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم : بجز حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ، همه زبون به گریه باز کردن هنگام تولد ! البته بجز اونی که اندام صدا در آوردن رو نداشته باشه !
خب شاید برا همین بود که :"بازدم" اون حضرت ، که بهش :"دم مسیحایی" هم گفته شده ! مرده زنده کن بوده ! و همینطور مثلا مجسمه ی پرنده رو جون دادن !
چرا که بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم : شیطون نتونسته "گریه" بندازه اون ! و نخستین حرفی که زده در پاسخ به علمای یهود ، نه پیروان حضرت موسی علیه السلام ! بود ! که گفته : من بنده ی خدا هستم و ... .
ت : علم یا دانش دیگه ! خب ریاضی مگه زیر مجموعه ی :"علم" یا :"دانش" نیست ! حالا ! ولو اینکه علم یا دانش عبارت باشه از :"اسلامی و غیر اسلامی" ، یا اینکه دیگه گویا :"ضروری" شده دیگه ! یعن :"دیجیتال" ی اون : غیر اسلامی و اسلامی !
البته نه مثلا بقول :"منطق" یّون مثلا :"تصور" ش ! چراکه منکه ندیدیم تو کتب "منطق" ی علم یا دانش :"مقسم" اسلامی و غیر اسلامی ، یا دیجتالی اون :"غیراسلامی و اسلامی"باشه ! و بعد مثلا تصور اسلامی و غیر اسلامیم داشته باشه ! و یا دیجیتالی اون :
تصور غیر اسلامی و اسلامی !
مثلا ! و یا بقول دیگه و بازم دیجیتالی اون :
"صورت" غیر اسلامی و اسلامی !