سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 

سلام علیکم ، وقت شما بخیر

 

اینجا ، یعنی به افق ما هنوز اذان صبح نشده ، تا بشه یکی دو آیه بخونیم تا ببینیم خدا چی میگه ؟ 

خب کجا بودیم ؟ رسیدیم به سوره ی احقاف ، بسم الله ... 

خب درستکه علما و دانشمندان گفتن خدا نداریم ، ولی فرضیه بود فرمایش اونا ، یعنی فرض و فرضیه که داریم ؟ تازه همین دیروز در خبرا آمده بود که فرضیه سازیم داریم ! پس فرض می کنیم داریم  و نه فقط نداریم ! و بعدشم پایان نامه ی علما و دانشمندان که : نه داریم و نه نداریم ! 

الله اکبر ... 

 

با اجازه میریم و برمی گردیم 

خدا رفتگان شما رو بیامرزه ، از بچگی بعد نماز صبح سوره ی وزاریات رو می خونیدیم ، یادمون میاد حفظ شده بودیم ، مثل همینکه الان اونو براتون تعریف کردیم . 

مثل همونکه علما و دانشمندان برامون میگن ! از کجا ؟ خب از حافظه ! مثل ما .

داریم ؟ حافظه رو میگیم ؟

 

بگذریم ! از حافظه رو میگیم ! 

فرض کنیم که داریم ! خب چن وقته ؟ یه روز ؟ مثلا همون روزی که فرمودن : برای نخستین بار چشمشمون افتاد به جهان خارج و اندامش و یک سیاهی دیدیم و به مجرد از حس ! سپردیم به بایگانی ؟ فرض کنیم که داریم ! خب چن وقته ؟ یه روز ؟ مثلا همون روزی که فرمودن : برای نخستین بار چشمشمون افتاد به جهان خارج و اندامش و یک سیاهی دیدیم و به مجرد از حس ! سپردیم به بایگانی ؟ یا چن قرنه که مثلا رسائل مکاسب ، یا حکمت متعالیه رو سپردیم به اون !؟ و یا مثل منطق قدیم جن هزاره هم ازش میگذره و ما هنوز پیرو اون !؟ 

فرضیه یا تئوری طبیعی مجموعه ها و منطق جدید رو جن وقته ؟ که بومی شده !؟ راستی بوم یعنی چی ؟   اینو که دیگه یادمونه !؟ یا فازیی که اومد به بازار ، کهنه میشه دل آزار ؟! 

خدا رحمت کنه علامه محمد تقی جعفری رو که پرسیده این وسط چیز دیگه ای نیومد ؟ بحافظه ، به همون بایگانی سپرده نشد ؟ در  : تاریخ علم و دانش ؟ 

بایدم شبانه و مخفیانه دفن بشه ! السلام علی ... و ... و ... و ... و راز ...  

اشهد ... 

 


  

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (الجاثیة) ، ... !؟

 

سلام علیکم ، روز بخیر 

امروز صبح هوا ابری بود ، یکی دوتا ستاره اولش بچشم می اومد و ماه هم نورش از زیر ابر پخش بود ، ولی الان که هوا روشن شده ابرا رو زمینم هستن و سوسوی چراغای ساختمونا بچشم می اومد و قله های کوهها و بلندیها قشنگ دیده نمی شد . 

خب کجابودیم ؟ کارشناسی و مدیریت دین :

مدیریت دین قسمت تکمیلی :

 

در تکمیل حرف دیروز گفته باشیم که حرفی که از استاد شهید نقل شد فقط شامل علم و دانش فقه نمیشه ، حتی اگر فقه یکی از علوم اسلامی بحساب بیاد و علما و دانشمندانش فقها باشن ، که علاقمندان می توانند به تعاریفی که ایشان از علوم اسلامی در مقدمه ی آشنای با علوم اسلامی دارند مراجعه بفرمایند . 

چراکه در جلد قبل از مجلد فقه و فقها ، یعنی در فلسفه هم علما و دانشمندانش دانش آموز ، دانشجو و طلبه ی بزرگی مثل مراجعی هستند که مقلدان برزگ گفته شده .

و فقط اختصاص به فلسفه و حکمت و اسلامیش نداره که حکمت متعالیه هم چند قرن از آن میگذره ، در جلد نخست و ب بسم الله علوم اسلامی زمان به هزاره رسیده و هنوز به دانش آموز ، دانشجو و طلبه اش  گوشزد میشه حرف شیخ الرئیس در رابطه با منطق معلم اول !؟ 

حالا ما کاری به این نداریم که رو دستش منطقی اومده یا منطق جدید هم همون ساز دورقمی منطق قدیم رو کوک می کنه ، و منطق فازی هم در همین دستگاه می نوازه ، ولی حرف ما در جلد اول علم و دانشه ، روز اول دانش آموزی ، دانشجویی و طلبگی ما و منجمله علما و دانشمندان و خصوصا دینی و اسلامی و علی الخصوص شیعه و دوازده امامی یا مدیریتی و منطقی آن !؟ که هنوزم پیرو و شیعه ی معلم اول هستن ! اونم نه مثل پیروی از شیخی از خودشان !؟ بلکه شیخ الرئیس یونانیس ، ولو اینکه حتی تحقیقم شده باشد که شاگران حضرت سلیمان نبی علیه السلام (پ) بوده یا شاگرد شاگرد ایشان !؟

چراکه مگه آن حضرت ننوشته : إِنَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ(النمل/30)

این نامه از سلیمان است، و چنین می‌باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان‌

    أَلَّا تَعْلُوا عَلَی وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ(النمل/31)

توصیه من این است که نسبت به من برتری‌جویی نکنید، و بسوی من آیید در حالی که تسلیم حق هستید!» (پ2)

------------------------

پینوشت :

1 - کشف الاسرار حضرت امام (ره) .

2- زیرنویس فارسی برگرفته از جایی است .

 


  

 

سلام علیکم ، صبح یکشنبه ی شما بخیر ، 26 آبان 1392 هجری شمسی بعد نماز و ماه و ستاره ها هنوز در آسمون

خب کجا بودیم ؟ مدیریت دین بود .

 

مدیریت دین 3 : 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم(الدخان/1) ... .  

 

اول  اجازه بدین بعنوان مثال یه گفته ای را از جلد فقه آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری نقل قول کنیم ، برای حرفی که در این فرصت ، تا هوا روشن بشه و بریم سرکار ، می خوایم بزنیم . 

حرفشون اینه که این فقط مثلا بچه ها نیستن که بهشون میگن که اول توحید ، یعنی خدا یکیست ، و یا اول نماز بعد روزه ووو ، خود والدینم بهشون گفته شده همینا رو بگن ، مثلا سیصد ساله که  یکی نیومده که مثلا رسائل مکاسب امروزو بگه ، شب می خوابی صبح همون حرف دیروزه !

یه برنامه از تلویزیون می دیدم ، سخنرانی برادر حسن رحیم پور ازغدی رو ، که برای فردا حرف می زدن که این بحث تو خونه پیش اومد .

حالا مدیر روز از خودمون پیشکش ! مدیریت علمی بیگانه هم بمونه ! مدیریت دینی اونا چرا ؟! 

اصلا مدیریت اونا هم بمونه ! خب تا کی ما حتی مقلدان بزرگ بقول استاد شهید ؟ مگه توپ بازی تو زمین ما نیفتاده ؟ بعد اینکه مثلا : چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و یک سیاهی دیدیم ؟  کی دید ؟ مدیر دید کیست ؟

 

آیا بقول بعضیا : فقط خدا ؟ فقط پیامبر ؟ فقط اونا ؟! و الباقی هیچ ؟ ! اینه که بی حکمت نیس گفتن اول صفر ، خالی و تهی ! که بشه توش یه چیزی ریخت و بقول استاد شهید حجت الاسلامش هم ریزنده باشده ! 

حالا خب حجت یعنی چه ؟ مثل توحید اول ؟ یعنی خدا یکیست یعنی چی ؟ خدا ؟ یکی ؟ ووو ؟ بمونه ، ولی آیابرای هیچ ، صفر ، خالی و تهی ؟ و آیا مدیریتش بعد یک مثلا سیاهی ؟ مدیریت کی ؟ یکی مثل ما ؟ پیش از یک سیاهی ؟ یا بعد آن ؟ که چشمش افتاد به جهان خارج و مثلا یک سیاهی دید !؟ 

خب هوا روشن شده دیگه ، یواش یواش بریم سر کار 


  

 

مدیریت دین 2 :

ساعت 7 صبح شنبه 25 آبان 1392

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم(الزخرف/1) ... .

شاید صادق ال محمد صل الله علیه و اله وسلم هم زیبایی علم و دانش پدر را دیده باشد ! همانطور که او زیبایی عبادت پدر دید و پرسید ، و آقا علی بن حسین علیه السلام فرموده باشد ، پس عبادتهای ما کجا ؟ و سجده های جدمان ! ...

این را برای این عرض کردیم که در روز عاشورا امام خود را چنین معرفی کرده اند : من حسین پسر علی ...

که آیا فقط در رزم  و ... ؟ یا در همون عدم کار هم !؟

 

خب کجا بودیم ؟ در نماز بودیم ! نه فقط نماز شب که در روضه ها گفته می شود امام سفارش فرموه در آنها یادشان باشد خواهر ، در نماز واجب عصر بعد صلاة ظهر عاشورا چطور ؟ خب شاید با نماز ظهر خوانده شده باشد ، خب نماز مغرب و شام غربیان حسین چطور ؟ مدیریت خیر العمل رو عرض می کنیم ! که بقول معروف چو صد آمد ، مدیریت دیگر کارها هم پیش ماست ! 


  

 

سلام علیکم

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ...

کارشناسی دین :

اول تسلیت عرض کنیم امروز را ، یعنی روز عاشورا را ، که در چنین روزی خامس ال عبا نیز  به شهادت رسید ، آنهم باز بجرم عدم کار ، کار بیعت ، تصدیق و قبول کردن ! و لابد تکذیب ! نه تصور ! معرفت و شناخت ! باب اول منطق قدیم و جدیدش که گفتیم بی شباهت به کار تکذیب باب دومشان نیست ، که سخن را نخست با آن آغاز می کنند ، در معرفی ! و شناساندن ! علم و دانش .

دراین روز مثل دهه ی اول محرم هم روضه ی علی اکبر را داریم هم علی اصغر ، و همینطور قاسم و عباس علمدار ، تا ظهر امروز و در روضه ی امام  نقلی داریم که نه تنها بهانه بودن آن جرم را می رساند ، البته اگر بقول علما و دانشمندان ، آنهم مسلمان و شیعه ی آنان عدم کار را کار پنداریم ! بلکه امام موضوع اصلی را رو می کند ، که موضوع ما انزل الله است ، همانکه اگر رسول خدا آنرا ابلاغ نمی کرد ، رسالتش را به انجام نرسانده بود ، و بغض آن !  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، عسق ، ... .

مدیریت دین :

با عرض ادب و سلام مجدد

 

در پارک محل ما امروز تعزیه برپا بود ، بیشتر برای شبیه خوانی نماز دورکعتی ظهر عاشورا رفته بودن از خانه ی ما ، که نماز ظهر را شبیه روزهای دیگر خواندن .

الان عصر عاشوراست و ما انزل الله در اسارت و غل و زنجیر نماز را بپا داشت ، بازهم دوتایی ! شبیه نماز عصر چهار رکعتی !  وَاللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ... 

و می بیند زینب ! این زیبایی کار خدا رو ! و باز همسفر ما انزل الله و از قضا نامش علی ! در معرکه ی بغض علی !

                               


  

 

سلام علیکم

... وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ، غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ ، ... .

خب بسمه تعالی ، چه کردیم تا حالا ؟

روز تاسوعای حسینی هم فرا رسید و فردایش عاشوراست ، روزی که حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام پس از کمتر از یک قرن و نزدیک به نیم قرن بعد آخرین پیامبر خدا صل الله علیه و اله وسلم از شهر و دیارش خارج شد ، و خبرش که به کوفه رسید و از او خواستند که به آنجا برود تغییر مسیر داد به سمت کوفه و راه بر او بسته شد در کربلا به قتل رسید و بازمانده ی همراهانش نیز به اسارت گرفته شد و ...

این دهه که مثل سیزده فرودرین ماست و عید می گیریم ، دهه ی اول سال عربیست ، یعنی سال هجری قمری ، ولی شیعیان این دهه را عزاداری می کنند و اختصاص به ما و عجم غیر عرب ندارد ، مناسبتش هم شهادت امام سوم آنها در ماه محرم و در کربلا و روز عاشوراست .

بچه که بودیم فکر می کردیم تو این ده روز جنگ بوده و مثلا روز تاسوعا که از سقای کربلا گفته میشه ، در این روز اون رفته آب بیاره و ...

هنوزم  عاشورا که بماند ، تاسوعا رو هم داریم کم کم درک و دریافت می کنیم ! که می ماند مثل همون یک سیاهی در جهان خارجی که ازاندام ما که وقتی چشم ما پس از خروجش از مثلا ذهن بقول علما و دانشمندان بر آن افتاد ، که گفتیم مثل صفر شامی کبابی که به دانش آموز نشان می دهند در کلاس سوم ابتدایشان ، آنرا در مثلا بشقاب جلوی دانش آموز می گذارن که میل کند !

و نگفتیم که کودک دانش آموز هم آنرا قد بشقاب نمی بیند ! نهایتش تاسوعای آنست ! وگرنه عاشورا می شود و دوبشقاب بچشم خواهد آمد که : عَلَیهَا تِسْعَةَ عَشَرَ

مثل دو امیرالمومنین بقول شبکه ی جهانی کلمه که هنوزم نه سیگنالشو داریم و خبر نداریم از سریال حسن و حسینش که به کجا رسیده و چگونه به تصویر کشیده تاسوعا رو ؟ نهایتش !

 

چراکه لایوم ... ، روزی مثل عاشورا که گفتیم مثل یک یک ، ده ده ، صد صد وووی همون جهان خارج و بشقاب است و اگر بچشم بیاید در جهانی دیگر و یا مثلا روی میز استاد است بشقاب صفر ، خالی و تهی ایشان . 

با آرزوی قبولی عزاداریهایتان در این ایام ، خصوصا تاسوعای حسینی ، تا روزی دیگر فعلا خدا نگهدار 


  

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ... ، ... ، قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ ... .

سلام علیکم ، شب بخیر

امروز صبح زیر نم نم بارون هرطوری بود کار کردیم و بدم نبود الحمد لله کارکردمون ، ولی بعد نهار نعمت الهی شدت گرفت و جمع کردیم برگشتیم خونه و برا همین امشب تونستیم که در خدمت شما باشیم .

خب الحمدلله ، خصوصا وقتی که میگن مملکت با کم آبی روبروست .

خب کجا بودیم ؟ نماینده ای از پنج تن ال عبای ما ، یعنی چشممون افتاد به یک سیاهی ، البته همونطور که درفرمایش علما و دانشمندان آمده بود در جهان خارج این اتفاق افتاده برای چشم ما ، یا در اندامش ، یعنی گفتیم مثل چشم ما که می افتد به یک دوتایی ، نه سیاهی ، چه رسه به یک سیاهی ! و پرسیدیم بعدش چی ؟ بمونیم در جهان خارج ؟ یا برگردیم ؟

خب تا بفرمایند چه بکنیم ، یه سر به کلاس ریاضی بزنیم که "یک" یک سیاهی رو گفتیم اونجا میگیم ، همونجا که بعنوان مثال گفته شده بجای یک خوردنی که مادر اکرم و احمد برای نهارشون گذاشته بود ، صفر خوردنی رو بین خودشون تقسیم می کنند و به هرکدومم هیچ میرسه ، حالا یه صفر به اکرم و نظیرش یک صفرم به احمد بمونه و مسائلی مثل تناظر یک به یک این درس شیرین ؟ ولی گویا در اینجا هم ظرف نهار بچه ها ، مثل جهان خارج ، اندامش ووو از چشم استاد ریاضی هم مخفی مونده ! در حالیکه آنچه بعنوان صفر شامی کباب به دانش آموز نشان داده می شود در مثلا بشقابه ! یعنی اینجا هم دوتایی به چشم میاد و باز کلمه کلید استاد و شاگرد یکی نیست ، خب دانش آموز کوچک ، همون کودک بغل مادر ! همون اصغر رو دست پدر ! هم که نوش جان می کنه علم و دانش استاد ، پدر ، ولی و سرپرستشو !

ما با این کار نداریم ! بچه های ما با آن کار خواهند داشت ! حرف ما فعلا کلمه ی کلید برای آغاز مثلا سال تحصیلی است ؟ ماه ، روز و ساعتش بمونه .

حالا این حرف ، کلمه و کلام ، و در علم و دانش ؟ بماند ، چراکه بعنوان مثال دیدن ، که گفته شده : نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و بعنوان مثال یک سیاهی دیدیم ، حسی از حواس ماست و ماقبلش پیش از افتادن عضوش به سیاهی اندام جهان خارج ، مثلا گفته شده : وهم و خیال است ، ماقبلشم عقل !

حالا قبلش بمونه ، بعدش چی ؟ یعنی دیدم قبول ، بعدش چی ؟ بعبارت شفاف ! مسئله کار علما و دانشمندان است ؟ آیا بقول متفکر انقلاب مشغول به همان دوکاری هستند که ابواب منطق ایشانست ؟ یا بعنوان مثال مشغول توهم و تخیل و بعدشم تعقل (پ) ؟ حالا شاگرد ، دانش آموز ، دانشجو و طلبه ی ایشان مثل ما چه بکنن ؟ بماند ، که آیا : ... ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ... ؟

چراکه قضیه با نخستین حرف ، کلمه و کلام علما و دانشمندان ختم نمی شود ، بقول مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران : حد یقفم نداره ، قضیه محدود به مراکز آموزشی هم نمیشه ، که عطایش را به لقایش بخشید ، بلکه همونطور که متذکر شده ایم علما و دانشمندان با ما کار دارن در جهان خارج ! در جامعه  ! آنهم جامعه ی دینی ! و شیعه ! منتها به سبک زندگی علمی آمده در تعلیمات اجتماعی ایشان ! که کلمه کلیدش دو رقمیست نه دوتایی مثلا ایشان و خانواده ی خانه ! حالا جماعت محل خانواده ی خانه ، جمعه ی شهر و دیارشان ، و ان شاءالله حج جهانیشون با صاحب زمان و مکانشون بمونه !

--------------------

پ : بعنوان مثال در بیانات استاد جوادی آملی در برنامه ی برکرانه فرات رادیو معارف صدای جمهوری اسلامی ایران .

-------------------

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، تَنْزِیلُ ... ، ... فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ... .

سلام علیکم ، صبح بخیر

بشر چه پیشرفت کرده ! دیشب که میان نماز مغرب و عشا دست به قلم شدیم و بعد با مخابرات تماس گرفتیم گفتن بارون اینترنتو مختل کرده ، تلویزیون با تصویر خبر از طوفانی را می داد که رکورد سرعتو شکسته ، و متاسفانه خسارت جانی و مالی هم به همراه داشته .

الانم بعد نماز صبح بازم نتونستیم این سیاهه ی خودمونو براتون ارسال کنیم  ، ان شاءالله بمونه برای وقتی که هم یکی از خانواده ی خانه ی ما در جهان خارج باشه و هم برای ارتباط مثلا اینترنتم داشته باشه ، چراکه در جهان فرادایش و حتی برای بهترین کارشم بقول بابا طاهر دائم در ارتباطه ! مگه اینکه اونجا هم بارون الهی که نه ، مثل اون طوفانا هم بیاد و زورشم به وسیله ی ارتباطی در اونجا برسه ! پس اون جهان و بقول علما و دانشمندان عالم ذهن بمونه که تا مثلا چشم مثل ما کار کرد تا حالاش دیدیم ، و لی ، حالا قبلش بمونه ، بعدش چی ؟ آیا بازم چیزی داریم برای ادامه ی بحث ؟ البته الان دیگه  در جهانی دیگر که با قبول دیدن وارد آن شده ایم ! مگه اینکه علما و دانشمندان نه فقط مثلا چشم ما رو ، بلکه ما رو تو جهان خارج جا گذاشته باشن و تنهایی دیده باشن باز  و باز بقول ایشان برای بار دوم که به جهان خارج تشریف فرما که شدن اینبار مثلا  :"یک سفیدی " چشم انداز ما بشه و باز  روز از نو روزی از نو ! و گفتیم که سومی ایندو ، خاکستریشان هم ، چه منسوب به عوام و چه خاص ایشان هم نه تنها حرف تازه ای نیست ، بن بست بحث را هم

رهگشا نیست . والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته ، یکشنبه 19 آبان 1392 هجری شمسی

  --------------------------

با عرض ادب و سلام مجدد عرض شود که آخرش گوشی همراه رو شارژ کردیم و با چی میگن جی پی آر اس وصل شدیم برای ارسال سیاهه ، گفتیم که اگه نذری داشته باشیم خودمون یه کاریش می کنیم ! آخه نیمه ی ماه مبارک دست تنگ بود و شرمنده شدیم در مقابل کریم اهل بیت

 

یا قاسم بن حسن بن علی علیه السلام 


  

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، ... ، إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَینَزِّلُ الْغَیثَ وَیعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَی أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ .

سلام علیکم ، شب بخیر

امروز هوا ابری و بارونی بود و ما هم از خدا خواسته خستگی دوسه ماهه رو در آوردیم و الان سرحال و آماده در خدمت شما هستیم برای بحثی که قسمت قبلیش نیمه کاره موند .

چراکه حالا چرا ما رو علما و دانشمندان دعوت به دنیای خارج بکنن ؟ خودمون بریم ببینیم چی میگن ؟ خب زشته که ظرف مثلا آبو هم بهشون نشون بدیم ! و براشون کلاس بذاریم ! پس کلید می کنیم رو فرمایشی که برا ما دارن .

کلمه ی کلید یک ... :

یادمون باشه فرمودن : نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد ، یک سیاهی دیدیم ...

حالا یکشو میذاریم برای سر درس شیرین ریاضی و صفر شدنش ، و مثلا تقسیم شامی کبابش بین اکرم و احمد که داستانش گذشت ، اما سیاهی ؟

ضمن تمام احترامی که برای استاد قائلیم که جای والدین ما رو تو خانه ی علم و دانش برامون دارن ، عرض کنیم که همونطور که در این صفحه سیاهه ی ما شناوره مکتوب ایشانم در صفحه ای بچشم می آید .

در جهان خارج سیاهی هم همینطور برای چشمِ ما ، یعنی همون ذهن بقول ایشان ، حالا یعنی چه ؟ بمونه .

پس چشم ما افتاد به یک دوتایی ، در جهان خارج نیز ، مثل اندام جهان خارج در فرمایش ایشان ، یا سیاهی اندامش .

مثل کودکان در بغل مادر شبیه علی اصغر رو دست اباعبدالله علیه السلام 

خب بعدش ؟ خلاصه در خدمتیم که امر بفرمایند در جهان خارج بمانیم ؟ یا برگردیم ؟! 


  

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... .

سلام علیکم ، صبح نخستین جمعه ی ماه محرم شما بخیر و مبارک

دیگه به افق ایران و دیگر بلاد نداره ، فقط طلوع و غروبش فرق داره ، درست اونور کره ی زمین که بجای پاییز و زمستون ما بهار و تابستون پیش رو دارن نیز صبح و شام و ایام هفته و جمعه رو دارن با ساعتی اینور و اونور .

در اینورپاییزی امروز روز کودکه ! البته روز به میدان رفتن ! نه اون روز کودک ! البته به میدان بردن ! و ... که بازم تلویزیون به تصویر می کشه و پخش میکنه و می بینین ، و می بینن همون کودکان وقتی بزرگتر شدن که ...

 

این روز ما رو یاد روزی می اندازه که کوچترین نماینده ی خودمونو به میدان ، بازم بقول اباعبدالله علیه السلام ، بله به میدان علم و دانش فرستادیم ! مثل روز آغاز سال تحصیلی ، البته در چی میگن ؟ در کلاس اول ، در پایه ی اول ابتدایی . 

کلمه ی کلید آب : 

چرا آب ؟ برا اینکه با کلمه ی کلید مثلا نون فرق داره که از زبان دانش آموز گرفته میشه و نان بجاش داده میشه ، پس منظور کلمه ای دوتاییه که هم استاد میگه و هم شاگرد ، و تو این کلمه همزبانیست . 

اونایی که مدرسه رفتن یادشون میاد ، الحمدلله که امروز فقیر مدرسه نرو نداریم ! بلکه فقرا هم برا اینکه بچه هاشون فقیر نشن هرطوری شده بچه هاشونو مدرسه می فرستن و ای بسا غیر انتفایی هم ! 

بله داشتیم می گفتیم یادشون میاد که معلم یه ظرف آب میاورد کلاس و نشون می داد به بچه ها و می گفت این چیه که توظرفه ؟ یکی می گفت خوردنی ، یکی می گفت نوشیدنی ووو ، خلاصه هدف کلمه ی آب بود که تا از زبون دانش آموز در نمی اومد استاد ول معطل بود ! 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالصَّافَّاتِ صَفًّا ، فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ، فَالتَّالِیاتِ ذِکْرًا ، إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ ، ... . 

حالا ما ده دوازده میلیون دانش آموزی که امسال رفتن مدرسه کاری نداریم ، که همه ساله حرف تازه براشون زده میشه ، با همونا که در مباحث قبلی گفتیم سال اولی هستن کار داریم ، می خوایم ببینیم علما و انشمندان به اونا چی دارن بگن ؟ که اونا از اون خبر نداشته باشن !؟ و نگرشی هم به آن نداشته باشن ؟ 

در نگرش چطور ؟ آب را عرض می کنیم ؟ 

سلام بر حسین 


  

 

سلام علیکم ، صبح بخیر ، صبح پنجشنبه ی شما بخیر ، چراکه اینترنت ما داره قطع و وصل میشه و اگه امروز نشد بعدا ارسال میشه این نوشته ان شاءالله .

آش شله قلمکار خوردین ؟ خدا قسمت کنه برین مشهد ، هم زیارت و هم خوردن این آش مشهدیا ، میگن توش همه چیز میریزن ، مثل حرف علما و دانشمندانم شده مثل همین آش ! یه ذهن میگن که صد رحمت به آش شله قلمکار مشهدیا ، این ذهن رو در مقابل عالم عین میگن ! حالا چطور ؟ واقعا جای پرسش داره .

متفکر انقلاب در پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه در چند جاش این حرفو زده ان که ما اگر ذهن رو نشناسیم هیچی نداریم ، علم و دانشم نداریم ، ولی ما که ندیدیم یه عالم و دانشمندی بیاد این ذهنو برا یبارم شده بگه چیه ، پیروان منطق ارسطو که این منطقو منطق ذهنم گفته اند ، وفقط منطق فکر ، عقل و دیگر گفته نشده ، وجود ذهنی که در قرن یازدهم هجری و همزمان با دستورات چهارگانه ی دکارت فرانسوی در کوههای فنلاند برای ذهن ! در کوههای کهک قم در ایران موجودیتش به تصویب علما و دانشمندان رسیده ، وگرنه در مقابل وجود عینی مثلا وجود کتبی بود و وجود لفظی و از این موجودات که همش عینی بودن و ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ ، ... ، وَلَقَدْ آتَینَاکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ ، ... .

منطق جدید و دیگر زبانهای علوم هم با همین نگرش از عالم مابعد عالم این دنیای عظیم است که بچشم می آید ، مثل نوشته ی علما و دانشمند ، یا پیش از آن گوش امام (پ) این کار بود ، پیمانکار فرمایشات ایشان ، و بعدش دیگر نقل قول است ، نقل قول اعضای حسی برای حواس ، حواس برای ... ، و همینطور دوتایی تا هفت آسمان ما ! همان حرف زدن دوتایی با خودمان که در نوشته ی قبلی بعرض رسید و پرسیدیم : آیا علما و دانشمندان با خودشان حرف زده اند ؟ مثلا حرف حسی با عضوش ؟ یا عضوی با حسش ؟ یا طرف صحبت پنج تن اعضای حسی به نمایندگی ایشان است با جهان خارج ؟ مثلا ... 

  -----------------

پ : یا بقول شبکه ی جهانی کلمه : " الگو" .

راستی از سریال حسن و حسین اونا چه خبر ؟ ما هنوز نه سیگنالشو داریم ! می خواستیم ببینیم خروج اباعبدالله از مدینه و بعدم تغییر جهتش به کوفه و جریان کربلا رو چطور به تصویر کشیدن ؟ حالا به تصویر کشیدن یزید قبل از آن خروج و بعد آن تغییر مسیر ، بعنوان دیگر الگوی ایشون بمونه ، تا فرقشو با به تصویر کشیدن این واقعه ی تاریخی در سریالها و یا فیلمهای داخلی ببینیم ، هرچند فکر نمی کنیم نگرش متفاوتی داشته باشند وقتی هردو دورقمی فکر کنند و بیندیشند ، یعنی منطقشون یکی باشه ، منطق عقل ، فکر ، ذکر ، حفظ ، قلب ، حس و اعضای حسی یه کاسه ذهنشون ، حالا روح و جان دمیده شده بر این ، و نخست بر کدامین یک از این هفت ؟ بمونه . 

بقول باقرالعلوم علیه السلام ، بزرگترینشو میگیم ، نه بزرگتر از فقط مثلا تصاویر سریالها با تمام جلوه های ویژه امروزی و کامپیوتریش ، که برا چشم ما آسونه درک و دریافتش ، بزرگتر از چشم ، و بزرگتر از اونم ووو


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :128
بازدید دیروز :210
کل بازدید : 1314661
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ