به نام حضرت دوست ......
سخت است تو را نبينم !
اکنون که دستمان از تنها اميد کوتاه است و از هر سو گرفتار آمده ايم ؛ به التماس مي افتيم و درد دل بر زبان جاري مي کنيم و به خود اجازه مي دهيم که به او بگوييم دوستت داريم اگر چه تو را نمي بينيم ، و در حضور تو نيستيم . اينگونه بودن بر ما مشکل است ، اگر چه چاره اي از آن نيست :
عزيز غلي ان اري الخلق ولا تري .... عزيز علي ان اجاب دونک و اناعي ...
بر من سخت است که همه ي مردم را ببينم و تو ديده نشوي ؛ و حتي کوچکترين نفسي و صدايي از تو نشنوم ! بر من سخت است که بلايا بدون من تو را احاطه کند و ناله و شکايتي از تو به من نرسد ! بر من سخت است که جز تو همه کس پاسخ مرا بلند يا آهسته بدهد ! بر من سخت است که بر تو گريه کنم در حاليکه مردم تو را خوار مي کنند ! بر من سخت است بر تو بگذرد آنچه بر مردم نمي گذرد ! ....
سلام بزرگوار .....
اميد که چشمه هاي دلتان هماره زلال باشد .....
به روزم و منتظر .....
مويد و مهدوي باشيد ...
در پناه حضرت دوست ....